مرتضوی «جوان حرفگوشکن و هماهنگی» بود!

« چندی نگذشت که ریاست دادگستری تهران عوض شد و آن جناب تصمیم به تغییر آن قاضی شریف گرفت. نفر بعدی که بود؟ همین آقای سعید مرتضوی؛ روزی از آن جناب رییس دادگستری پرسیدم: دلیل این تغییر چه بود؟ آن قاضی که اشکالی در کارش نبود، پاسخ ایشان این بود که: این قاضی جدید، جوان حرفگوشکن و هماهنگی است! »
احمد پورنجاتی در روزنامهی اعتماد نوشت: دو پدیده یا دو سوژه مهم خبری این روزها: «سعید مرتضوی» و «رسول خادم»! صدور حکم قطعی اجرای مجازات زندان برای سعید مرتضوی و انتشار متن استعفا و نامه بعدی رسول خادم. اجازه دهید ربط اینها را با آن تداعی با یادآوری خاطرهای روشن کنم. من یکی از اعضای نخستین هیات منصفه مطبوعات بودم که براساس مفاد قانون مطبوعات- البته پیش از آنکه در مجلس پنجم دچار تغییرات آنچنانی شود- بودم. زمانی که آقای خاتمی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و آقای کرباسچی، شهردار تهران و یک آقایی که متاسفانه نامشان را فراموش کردهام، رییس دادگستری تهران. قاضی شعبه رسیدگی به اتهامات مطبوعاتی، یکی از قضات باسابقه و مبادی آداب متعارف در کار قضاوت بود که طبق مفاد قانون و بدون هیچ گرایش فکری یا سیاسی خاص، فقط بر اساس اعلام نظر هیات منصفه رای میداد. نه کمتر و نه بیشتر. در جلسه شور هیات منصفه هم حضور نداشت که مبادا شائبهای ایجاد شود. به گمانم آن دوره، کمخدشهترین دوره برگزاری دادگاه مطبوعات پس از انقلاب است. اما انگاری دولت مستعجل بود. چندی نگذشت که ریاست دادگستری تهران عوض شد. پس از دو، سه جلسه برگزاری دادگاه مطبوعات، آن جناب، تصمیم به تغییر آن قاضی شریف گرفت. نفر بعدی که بود؟ همین آقای سعید مرتضوی.
روزی از آن جناب رییس دادگستری پرسیدم: دلیل این تغییر چه بود؟ آن قاضی که اشکالی در کارش نبود، پاسخ ایشان این بود که: این قاضی جدید، جوان حرفگوشکن و هماهنگی است! در مجال کوتاه این نوشته قصد بازخوانی ماجراهایی را که با این قاضی جوان حرفگوشکن داشتیم، ندارم. شاید برخی اعضای دوره سوم هیات منصفه به خاطر داشته باشند آن جلسهای را که من در اعتراض به جانبداری آشکار سعید مرتضوی از مدیر مسوول روزنامهای که متهم پروندهای در دست رسیدگی دادگاه مطبوعات بود، از جا برخاستم که اصولا قاضی به چه حقی در جلسه شور هیات منصفه حضور پیدا کرده است؟ به گمانم یکی از عوامل مهم تبدیل یک قاضی جوان کمتجربه، به آن سعید مرتضوی که بهتدریج و بعدها خدایگان سرنوشت اسفبار بسیاری از دستاندرکاران مطبوعات و کنشگران عرصه سیاسی کشور و حتی شخص خودش شد، علاوه بر زمینههای شخصیتی و وسوسه بالانشینی، آن تئوری «حرف گوش کن و هماهنگ» است به مفهوم واقعی همان مضمون کلام امام علی(ع): مامور و معذور و فرمانفرما و اطاعتطلب و خلاص! رفتار «رسول خادم» از این نظر شایسته توجه و ستودنی است که در عین مسوولیتپذیری و بدون عافیتجویی و برخورد هواشناسانه و البته از موضعی وفادارانه به مصالح و منافع نظام، خود را از چرخه ابزار شدن برای تصمیمهای «کوسه و ریش پهن و شترسواری دولا دولا» ی متولیان ورزش یا هر مرجع دیگری خارج از عرصه ورزش، میرهاند تا مبادا بهتدریج به همان موقعیتی گرفتار شود که همچون جاده یکطرفه به سوی «مامور معذور» است. کاش منشور حکومتی امام علی(ع) را روزی سهبار رونویسی میکردند، همه متولیان و مسوولان در ردههای گوناگون نظام تا طعم شیرین این آموزهها کام خودشان و ملت را نوشین و گوارا میساخت و حال عمومی جامعه خیلی بهتر میشد.
انتهای پیام