تقلا برای برچسب نخوردن سیاسی-اجتماعی
علی میرزامحمدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از پدیدههایی که در جریان حوادث اخیر کشور میتواند مورد تامل قرار گیرد «برچسبزنی» به افراد است. این نوشتار بدون ورود به مصادیق و مثالهای عینی برچسبزنیهای سیاسی- اجتماعی در جامعه ایران، این پدیده را از دیدگاه جامعهشناسی بررسی کرده است. برچسبها، صفات و ویژگیهایی هستند که از ناحیه افراد، طیفها، گروهها و حتی دولتها به افراد به ویژه نویسندگان، روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و مدنی، افراد مشهور و چهره زده میشود. برچسبهای مهم حاکمیت در این موارد، صفاتی مانند «خائن، وطنفروش، مزدور، عامل دشمن، معاند» و نظایر آن است. این برچسبها، ابزار پروندهسازی، محاکمه و مجازات افراد را فراهم میسازد. برچسب خوردن به این صفات یا کنشها میتواند هویت یا منافع افراد را تهدید کند؛ در نتیجه بیشتر افراد تلاش میکنند با ارایه توضیحات یا انجام کنشهای نمایشی و مصلحتی، احتمال این برچسبها را از خود دور کنند. در جوامعی که حاکمیتها از «برچسبزنی و برچسبزدایی» به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی بهره میگیرند، «تقلا برای برچسب نخوردن» در فرهنگ عامه به یک ارزش اجتماعی تبدیل میشود. این پدیده اجتماعی، هم در قالب گفتار، نوشتار، محتواهای تولیدی در رسانهها و هم در قالب کنش انجام میشود. – فرد در گفتوگوهای روزمره خود به افراد بانفوذ به ویژه کارگزاران کنترل اجتماعی توضیح میدهد که او با آن تصویری که دیگران از او ساختهاند متفاوت است. برای مثال، او فقط دلسوزانه انتقاد یا اعتراض کرده است و قصد آشوب و اغتشاش نداشته است!
– اما نویسندگان، روزنامهنگاران، اساتید دانشگاه و منتقدان ممکن است به واسطه نوشتارهای انتقادی خود برچسبهای مختلفی دریافت کنند. به ویژه با گسترش شبکههای اجتماعی مجازی و در فضای اعتراضی جامعه، صفحههایی به نام آنها ایجاد شود یا مطالبی به آنها منتسب و به نام آنها منتشر شود. در چنین مواردی، تقلای آنها برای ارایه توضیح و برچسبزدایی افزایش خواهد یافت.
– افراد برای برچسبزدایی و جلوگیری از خطرات تهدیدکننده هویت و منافع خود ممکن است به کنشهایی هم متوسل شوند که شرکت در گردهماییها، جلسات و محافل مورد حمایت حاکمیت یکی از مهمترین آنهاست. این حرکات، ملغمهای از ترس و ریاکاری را در جامعه به نمایش میگذارد.
«تقلا برای برچسب نخوردن» در همه جوامع و حاکمیتها وجود دارد؛ اما این پدیده اجتماعی در برخی جوامع نمود بیشتری پیدا میکند که دلایل آن را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد.
– دلایل زبانشناختی: ساختار کاربردی زبانها به گونهای است که برخی کلمات، معانی سیالی دارند. سیالیت معنا و معانی چندگانه واژهها میتواند زمینه اتهامزنی به افراد را فراهم کند. همچنین مطالب ارایهشده توسط افراد، یک بسته کامل است؛ در نتیجه تقطیع و گزینش نامناسب آنها میتواند ایجاد سوءتفاهم کند و فرد را در آستانه برچسبهای احتمالی قرار دهد.
– دلایل جامعهشناختی: در جوامعی که بسترهای نقد به درستی تعریف و در اختیار افراد قرار نگرفته باشد و حقوق منتقدین به رسمیت شناخته نشود و حاشیه امن قانونی برای انتقادها وجود نداشته باشد، برچسبها میدانداری خواهند کرد. به ویژه اگر این برچسبها از ناحیه حاکمیت تقویت شود و زمینه پروندهسازی و محاکمه و مجازات افراد را فراهم کند، هزینههای سنگین برچسبها، افراد را به تقلا برای برچسبزدایی مجبور خواهد نمود.
از دیدگاه روانشناسی اجتماعی «ترس از برچسبهای سیاسی- اجتماعی» دارای آستانه است. به این معنا که وقتی برچسبها معنای واقعی خود را در طیف قابل توجهی از جامعه از دست بدهند، دیگر این ترس فرو میریزد. در این حالت برچسبها در دو طیف «حامیان حاکمیت» و «منتقدان و مخالفان حاکمیت»، معانی متضاد و واژگونهای پیدا میکنند و حتی ممکن است با پدیده «استقبال از برچسبها» مواجه بشویم.
انتهای پیام