من می ترسم! /علی اکبر جوانفکر

علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد در دوره ی ریاست جمهوری، در وبلاگ خود نوشت:

سه بار قسم جلاله ی آقای روحانی رئیس جمهور محترم در تاکید بر بازگشت ناپذیر بودن سالهای ۸۴ تا ۹۲، آنقدر خوف انگیز بود که با نوشتن یادداشتی در همین وبلاگ، به نکوهش و تقبیح این سخن بی پایه و اساس پرداختم و البته افرادی به نام حمایت از دولت یازدهم و رئیس جمهور، به هتاکی و نثار دشنام های رکیک متوسل شدند تا معلوم شود که چه عناصر خوف انگیزتری سینه چاک اینگونه سخنان دور از منطق و غیردمکراتیک هستند.
از آن جهت غیردموکراتیک است که مقامات و مسئولان کشور، در حکم مستاجر و دست نشانده مردم محسوب می شوند و بر این اساس کسانی که به غلط خود را صاحب منصب می خوانند، حق ندارند داعیه ای فراتر از محدوده های تعریف شده در وظایف قانونی شان بر زبان برانند و با قرار گرفتن در جایگاهی که فقط مختص به مردم یعنی مالکان و تصمیم گیران اصلی کشور است، برای دیگران خط و نشان بکشند!
در واقع این مردم هستند که سرنوشت کشورشان را رقم می زنند و در بزنگاهی که لازم آید، برای تجدید خاطرات شیرین گذشته هم که شده، منتخب ذیصلاح خود را بر مسند خدمت می نشانند تا موتور از کار افتاده ی نظام اجرایی کشور را بار دیگر به راه اندازد و باز هم افتخارات پی در پی را که شایسته چنین مردمی است به نام ایران و ایرانی رقم بزند .
داشتن دغدغه و حساس بودن نسبت به آنچه که گاه در پس پرده، گفته و شنیده می شود، لازمه ی هوشیاری و آگاهی نسبت به سرنوشت کشور و انقلاب است. آیا کسانی که برای به دست آوردن کرسی ریاست جمهوری در سال ۸۸ حاضر شدند با طرح ادعاهای بی اساس، کشور را به آشوب بکشند و تلخ ترین حادثه سالهای پس از انقلاب را رقم بزنند، اینک که در سایه یک رای شکننده ، فرصت خودنمایی یافته اند، امانت مردم را به آنان بازپس خواهند داد؟
در یادداشت قبلی ام، نگرانی خود را نسبت به سوگندهای آقای روحانی، با طرح این سوال ابراز کردم که آیا دولت یازدهم به عنوان مجری انتخابات، می خواهد به هر قیمت ممکن از تحقق اراده و خواست مردم برای بازگشت دکتر احمدی نژاد به صحنه مدیریتی کشور جلوگیری کند؟
روزنامه اعتماد که در فتنه پس از انتخابات ۸۸، میدان دار فعالیت رسانه ای فتنه گران بود، در هفته ای که گذشت به بهانه ی مصاحبه ام با خبرگزاری آریا ، چنین نوشت : ”احمدی‌نژادی‌ها هنوز هم خلق و خوی گذشته را دارند و آنقدر به خودشان مطمئن هستند که تصور می‌کنند در صورت حضور و با تکیه بر آرای مردم به راحتی می‌توانند دوباره به قدرت بازگردند.”
اینگونه مطالب شرم آور که گاه و بیگاه به صورت پالس های شوم به جامعه منعکس می شود، وقتی در کنار سوگند جلاله رئیس جمهور مبنی بر تکرار نشدن سالهای ۸۴ تا ۹۲ قرار می گیرد، نگرانی ها را افزون می سازد.
بدیهی است اگر قرار باشد دکتر احمدی نژاد بار دیگر به عرصه قدرت اجرایی کشور بازگردد، باید از طریق مراجعه به آراء عمومی باشد اما نشانه های خوف انگیز، ظواهر امر را به گونه ای دیگر ترسیم می کند و چنین پیداست که برخی ها مصمم هستند به هر قیمت ممکن حتی ایستادن در برابر خواست و اراده مردم ، مانع از تکرار دوران مشعشع خدمت و پیشرفت طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ شوند!
در این اوضاع و احوال است که به یاد شعری از کیوان هاشمی افتاده ام:
من از شب های تاریک بدون ماه می ترسم
نه از شیر و پلنگ ، از این همه روباه می ترسم
مرا از جنگ رو در روی میدان گریزی نیست
ولی از دوستان آب زیر کاه می ترسم
من از صد دشمن دانای لامذهب نمی ترسم
ولی از ….
انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا