بحران، رفیق هر روزنامه نگار
فریبا خانی در ارمان ملی نوشت:
میگویند روزنامهنگار هر روز باید منتظر بحران باشد. گویا بحران رفیق روزنامهنگار است. در تعریف بحران میگویند: «بحران وضعیتی است که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن سیستمهای فرعی را مختل کرده و پایداری آن را بر هم میزند؛ به عبارت دیگر، بحران حادثهای است که در اثر رخدادها و عملکردهای طبیعی و انسانی بهطور ناگهانی به وجود میآید و سختی و خسارت را به یک مجموعه یا جامعه انسانی وارد میکند و برطرف کردن آن نیاز به اقدامات و عملیات اضطراری و فوقالعاده دارد.» * کار روزنامهنگار حساس است. مثلا هنوز از زلزله خوی و سرما و بیآشیانی مردمان آن خطه چیزی نگذشته است که میشنوی زلزلهای به بزرگی ۷/۴ ریشتر کرمانشاه را لرزاند. این خاصیت جغرافیای ماست. سیل و فرونشست زمین و چیزهای دیگر هم هست. بحرانها فقط به بحران طبیعی ختم نمیشوند.
میدانیم فعالیتهای خبری و اطلاعرسانی حساس هستند و روزنامهنگار باید نسبت به زمان، تصویر، لحن، ادبیات و واژههایی که به کار میبرد حساس باشد.
استادان روزنامهنگاری میگویند وقتی سیل یا زلزله یا هر اتفاق ناخوشایندی واقع شد، خبرنگار باید به شکل بیطرف از بحران گزارش بگیرد. نکته مهمی که گزارشگر باید بداند این است که بدبختی ویرانی خانهها وسیلهای برای شهرت نیست. یعنی نباید در شرایط بحران به فکر مطرح کردن خود بود.
آیا ویرانی یک امر تماشایی و سرگرم کننده است؟ خیر متأسفانه این روزها به اشتراک گذاشتن ویرانی و جراحت و خون یک امر سرگرم کننده در فضای مجازی است، بدون در نظر گرفتن اثرات بد بر مخاطب. در روزنامهنگاری بحران، باید مخاطب به روزنامهنگار و رسانهاش اعتماد داشته باشد و این اعتماد یک شبه به دست نمیآید. بلکه رسانه و روزنامهنگاران راه طولانی تا اعتمادسازی باید در روزهای قبل از بحران ایجاد کرده باشد صداقت و بیطرفی پایه اصلی اعتماد خواهد بود. دکتر یونس شکرخواه در میزگردی درباره روزنامهنگاری بحران میگفت: «برای روزنامهنگاری بحران ۳ دایره فرضی باید در ذهن وجود داشته باشد. یک دایره مربوط به گذشته آن اتفاق است و بدون داشتن سابقه از یک بحران خاص، نمیتوانیم در روزنامهنگاری بحران فعالیت کنیم. دایره دوم یک نگاه به آینده است و روزنامهنگار بحران باید بداند بحران به کجا خواهد رفت و در نهایت دایره سوم است که حلقه حرفهای محسوب میشود و باید با اخلاق رفتار کرد و به دنبال راهی برای کاهش درد آسیب دیدگان گشت. این دایره در واقع مستلزم حرفهای بودن روزنامهنگار است و باید بتواند به گونهای عمل کند که حمایت مالی، اجتماعی، روحی و روانی را برای افراد آسیب دیده از بحران فراهم کند. روزنامهنگار بحران باید امید بخش افرادی باشد که از بحران صدمه دیدند و نباید در شرایط بحران جو را هیستریک کرد. به جای هیستری سازی باید خرد را در شرایط بحران حاکم کنیم و نباید از فاجعه عکاسی کرد به شکلی که برای افراد مشکل روانی ایجاد کند. یکی دیگر از موارد مهم در بحث بحرآن که روزنامهنگاران باید به آن توجه کنند این است که بحران را سیاسی نکنند چون راه انسداد هر نوع کمک، سیاسی کردن موضوع بحران است.»
در شرایط بحران مردمی که دچار فقدان عزیزان شدهاند؛ صرفا سوژه ما نیستند. به هر حال بحران وسیله خودنمایی فعال رسانهای نیست او فقط باید انعکاس دهنده مشکلات باشد و از کارشناسان و مسئولان حوزه مختلف برای آگاهی و کمک به مردم سود ببرد. یادمان باشد او کارشناس نیست و هر گونه اظهار نظر غیرکارشناسی از طریق رسانه ممکن است تبعات بدی برای مردم آسیب دیده باشد. به هر حال روزنامهنگار در شرایط بحران اگر نقش خود را درست ایفا کند کمک بزرگی برای حل مشکلات خواهد بود. روزنامهنگاری در شرایط بحران ویژگی خودش را دارد. اما در این روزگار، روزنامهنگاری خود بحران شده است. روزنامهنگاری یعنی حرکت روی لبه تیغ.
روزنامهنگار علاوه بر دانش روزنامهنگاری در شرایط بحران، باید مراقب و پلیس درون خودش باشد. با متر و ذرهبین. اینکه تا کجا پیش برود از چه بگوید و از چه نگوید… خب این اتفاق انرژی بزرگی از او را از بین میبرد.
انتهای پیام