روزنامه‌خوانی با انصاف – ۱۶ دی ۹۶

محمد توکلی، انصاف نیوز: روزنامه‌های شنبه ۱۶ دی ۹۶ با وجود فروکش کردن اعتراضات و ناآرامی‌های روزهای اخیر همچنان نیم نگاهی به آن داشته و هر یک از نگاه خود به آن پرداخته‌اند. روزنامه‌های جریان اصولگرا با برجسته‌سازی «راهپیمایی‌هایی در مخالفت با آشوب» به تحلیل وقایع اخیر پرداخته‌اند و روزنامه‌های اصلاح‌طلب هم از دو زاویه بررسی ریشه اعتراضات و موج‌سواری اصولگرایان بر روی اعتراضات در جهت مخالفت با دولت، حوادث چند روز گذشته را تحلیل کردند. از دیگر موضوعات روزنامه‌های امروز می‌توان به موضوع فیلترینگ تلگرام و بررسی نقش نداشتن وزارت ارتباطات در این تصمیم‌گیری، پیگیری بازداشت شدگان حوادث اخیر، پرونده‌ی گفتگوی ملی و… اشاره کرد. در ادامه به شش یادداشت از روزنامه‌های اعتماد، آرمان، جهان صنعت، جوان، شرق و کیهان می‌پردازیم.
محمد کاظمی در نقدی بر نگاه اصولگرایان به اعتراضات اخیر در روزنامه‌ی اعتماد نوشته است: «می‌شود مثل همیشه پیرامون اعتراضات و اغتشاشات اخیر کلیشه گذاشت و شعار داد و مساله را تمام شده تصور کرد. می‌شود نهاد ناآرام جامعه را نادیده گرفت، می‌شود چشم‌ها را بست موضوع را به گرانی نسبت داد و دولت را به عقب‌نشینی از بودجه سال ۹۷ وادار کرد، می‌توانیم همه کاسه و کوزه‌ها را بر سر تلگرام بشکنیم و آن را ببندیم و خوشحال که از ماجرا طرفی هم بسته‌ایم و سودی هم برده‌ایم. اما باید این ساده‌انگاری‌ها را کنار گذاشت و صدای بلند هشدارها را شنید»

در ادامه‌ی این یادداشت این پرسش‌ها در برابر جریان مخالف دولت اعتدال قرار می‌گیرد که: «اگر گرانی بد است و صدای مردم را درآورده است چرا کسی نمی‌گوید که دولت برای مقابله با آن دستانی باز ندارد و توان مالی‌اش محدود است و انواع مراکز، او را در تنگنا قرار داده‌اند؟ چرا حالا تورم ۸ درصدی خیلی بد است ولی تورم ۴۵ درصدی زمان آقای احمدی‌نژاد بد نبود و حامیانش را از ادامه حمایت باز نداشت؟ آیا در آن زمان می‌گذاشتند یک تجمع ۱۰۰ نفره در اعتراض به وضعیت رو به سقوط اقتصادی شکل گیرد؟ شکل‌گیری انبوه بانک‌ها و موسسات اعتباری و مالی از چه زمانی آغاز شد؟ ساختاری شدن فساد اقتصادی، گسترده شدن رانت‌خواری‌ها که با امضای چند مقام مسوول در آن دولت پول‌های هزاران میلیاردی هبه می‌فرمودند و آن یکی چون آخر شب بوده و خسته، چک نجومی امضا می‌کرد! کی جان مردم را می‌فشرد؟»

در بخش پایانی یادداشت روزنامه‌ی اعتماد به وجه دیگری از اعتراضات پرداخته شده است: «یک جوان امروزی برای رفتن به یک کنسرت قانونی مجوز‌دار مچاله می‌شود و دیدیم که چه هیاهویی برای آن برپا کردند، ما به لباس و خوراک و نگاه و رفتن و آمدن و دوست و رفیق و موبایلی که در دست دارد و کانالی که می‌رود و عروسی‌ای که می‌گیرد و هرچه در تصور‌ آید با سلیقه و بی‌سلیقه کار داریم و دخالت می‌کنیم! همین جوانان مگر در صدها میتینگ انتخاباتی خواسته‌های مشخص خود را با کمال ادب و متانت خطاب به آقای روحانی فریاد نکردند؟ آیا به خواسته‌های‌شان توجه شد؟»
محمدصالح نیکبخت در یادداشتی در روزنامه‌ی آرمان با تقسیم‌بندی دستگیرشدگان در حوادث چند روز گذشته نوشته است: «برخی از این افراد اشخاصی هستند که در کف خیابان و یا به‌صورت اتفاقی دستگیر شده‌اند. گروهی دیگر از دستگیرشدگان افرادی هستند که دراعتراضات، راهپیمایی و یا اجتماعات شرکت کرده و نوعا شعارهایی نیزداده‌اند. این افراد مادامی که از آنان حرکات خشونت‌آمیز مانند: حمله به اموال عمومی و تخریب و یا مقابله خشونت‌آمیز با نیروهای انتظامی سرنزده باشد، همانند‌گروه اول و مطابق اصل ۲۷قانون اساسی جرمی ندارند. گروه سوم افرادی هستند که از آنان اعمال خشونت‌آمیز که موجب تخریب اموال عمومی یا خصوصی شده باشد، سرزده است»

وی درباره‌ی نوع مواجهه با گروه سوم می‌نویسد: «در همه‌ی اعتراضات و راهپیمایی‌هایی که در ایران و سایرکشور‌ها اتفاق می‌افتد، این افراد به‌عنوان متهم دستگیر و ممکن است پرونده آنها به مراجع قضائی ارجاع شود. در این مورد بین حقوقدانان و سیاستمداران که پایبند به قانون باشند؛ اتفاق نظر وجود دارد که باید از حقوقی که قانون اساسی و قوانین عادی برای آنها قائل شده است، برخوردار باشند.»

این حقوقدان در ادامه یادداشت خود به تصمیم‌گیران توصیه می‌کند که: «اگر به معدل سنی معترضان توجه کنیم ملاحظه می‌شود که متوسط سنی آنها از ۲۵ یا ۳۰ سال بالا‌تر نیست. به‌همین جهت قبل از اینکه موضوع آنها مورد رسیدگی قرار گیرد بهتر است شرایط و موقعیت و نیز نوع حضور آنها مورد بررسی قرارگیرد»
نادر کریمی در روزنامه‌ی جهان صنعت به نقد بازداشت فعالان دانشجویی در روزهای اخیر پرداخته است و می‌نویسد: «مانند بسیاری از اوقات این دانشجویان هستند که آماج حملات و دستگیری‌ها قرار می‌گیرند. از ابتدای ناآرامی‌ها گفته می‌شود بیش از ۷۰ نفر از فعالان دانشجویی دستگیر شده‌اند. هیچ‌کس‌ اما نمی‌تواند این دستگیری‌ها را به طور دقیق کامل تایید کند چراکه مقامات رسمی درباره این دستگیری‌ها و علت آن سخن نگفته و نمی‌گویند. مقامات رسمی تنها از برخورد با برهم‌زنندگان نظم و امنیت و نیز عوامل خارجی صحبت می‌کنند؛ اتهام‌هایی که احتمالا هیچ‌یک از آنها متوجه دانشجویان نیست»

نویسنده در ادامه از برخی شنیده‌ها در این مورد خبر می‌دهد: «نکته‌ی جالب جالب در این میان آن است که براساس گفته‌های غیررسمی و شایعات، این دستگیری‌ها با هدایت و جهت‌دهی دفاتر حراست و پایگاه‌های دانشجویی نزدیک به محافظه‌کاران انجام شده است. از این بابت می‌توان چنین برداشت کرد که ادعاهای حسن روحانی و مقامات ارشد حکومتی در این‌باره که جمهوری اسلامی ایران صدای اعتراض‌های مردم را می‌شنود و به خواسته‌های شهروندانش احترام می‌گذارد چندان واقعی نیست»

نویسنده‌ی یادداشت در پایان با یادآوری سخنان مسوولان درباره‌ی سعه‌ی صدر و عدم برخورد با معترضان غیرآشوبگر نوشته است: «مقامات ریز و درشت حکومتی چه در مصاحبه‌ با خبرنگاران و چه در تریبون‌های عمومی با اظهار این نکته که جمهوری اسلامی ایران همواره گوش شنوایی برای دریافت نظرات و اعتراض‌های مردم داشته از شهروندان ایرانی درخواست می‌کردند با فاصله گرفتن از آشوبگران به جای ضربه‌زدن به کشور، تقاضاهای خود را به طور مسالمت‌آمیز با حکومت در میان بگذارند اما حال و پس از گذشت چند روز از پایان ماجرا، جوانانی که همواره به فعالیت و نشاط سیاسی دعوت و فراخوانده شده بودند از سوی دستگاه‌های امنیتی نظام دستگیر می‌شوند. این دستگیری‌ها هر هدفی را دنبال کند، نتیجه‌ای جز افزایش ترس در میان فعالان سیاسی و به ویژه دانشجویان عضو جنبش دانشجویی ندارد و بی‌تردید محافظه‌کاری و فعالیت پنهان را در میان فعالان سیاسی دانشجو گسترش می‌دهد»
روزنامه‌ی جوان پیشنهاد شکایت از آمریکا در مراجع بین‌المللی قضایی را مطرح کرده است.

محمد اسماعیلی در یادداشتی نوشته است: «ایالات متحده امریکا و برخی از کشورهای اروپایی بارها اصل ’عدم مداخله در امور داخلی کشورها‘ را نقض کرده و برخلاف آن در امور بسیاری از کشورها دخالت کرده و حتی اقدام به جابه‌جایی قدرت در کشورها نموده‌اند که نمونه آخر آن دخالت‌های مستمر مقامات امریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس در مورد داخلی کشورمان به بهانه اغتشاشات برخی از شهرها بود»

نویسنده با یادآوری وقایع ۷۸ و ۸۸ این نظر را مطرح می‌کند که: «ایالات متحده امریکا و برخی از کشورهای اروپایی بارها اصل«عدم مداخله در امور داخلی کشورها» را نقض کرده و برخلاف آن در امور بسیاری از کشورها دخالت کرده و حتی اقدام به جابه‌جایی قدرت در کشورها نموده‌اند که نمونه آخر آن دخالت‌های مستمر مقامات امریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس در مورد داخلی کشورمان به بهانه اغتشاشات برخی از شهرها بود»

روزنامه‌ی جوان در بخش دیگری از این یادداشت به این نکته اشاره می‌کند که: «فقدان تحرک لازم دستگاه دیپلماسی و قوه قضایی در عرصه بین‌المللی در پاسخ‌دهی مناسب به نقض حاکمیت ایران توسط امریکا یا کشورهای اروپایی نه تنها مانع از رفتارهای مداخله‌جویانه این کشور در امور داخلی نشده است بلکه مقامات این کشورها را تحریک کرده تا خواستار برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل و اعمال تحریم‌های بیشتر حقوق بشری – تروریستی علیه جامعه ایرانی شده است»

در پایان یادداشت این روزنامه‌ی اصولگرا می‌خوانیم: «جا دارد از تلاش امریکا- اروپا برای بروز تشنج و تبدیل آن به مخاصمه داخلی در کشور، توسط دولت طراح دعوایی نزد مراجع قضایی بین‌المللی صورت بگیرد، چراکه بسنده کردن به جوابیه‌های توئیتی نمی‌تواند حامل هزینه‌های حقوقی برای دولت‌های غربی باشد»
سردبیر روزنامه‌ی شرق در سرمقاله‌ی این روزنامه به تحلیلی درباره‌ی حوادث اخیر پرداخته است.

احمد غلامی در این یادداشت نوشته است: «شاید اغراق نباشد بگوییم جناح‌های سیاسی اعم از اپوزیسیون خارجی و منتقدان داخلی، هیچ‌کدام به معنای واقعی، تحلیل درستی از روستاها و شهرهای ایران ندارند. یک طرف ایران سوسنگرد است و ایذه، طرف دیگر آن قهدریجان؛ اینها را تعمیم بدهیم به شهرهای دیگر و آنچه از دل آن بیرون می‌آید تفاوت و تضادهای بسیار در مطالبات آنان است که حول محوری به نام نارضایتی ’از وضع موجود‘ همه را دور هم جمع و یک‌صدا کرده است»

در ادامه سرمقاله‌ی شرق می‌خوانیم: «مخالفت با وضع موجود از نگاه ما با دیگران و از نگاه مردم کف خیابان با نظاره‌گران، از نگاه طبقه متوسط با نگاه طبقه فرودست جامعه کارگران و کشاورزان بسسیار تفاوت دارد. بی‌دلیل نیست که این پرسش بیش از هر پرسش دیگری در اذهان مردم که هم مخالف وضع موجودند و هم نگران حوادث اخیر، وجود دارد: ’چه خواهد شد؟‘؛ این پرسش بجا و درستی است که حاکی از نگرانی است. نگرانی نسبت به آینده‌ای که چندان وضوح و شفافیتی ندارد و آنچه بیش از هرچیز نگران‌کننده‌ است، این است که کسی به این پرسش اساسی که ’چه باید کرد؟‘، هنوز پاسخ نداده است»

در بخش پایانی این یادداشت، نویسنده ابراز عقیده می‌کند که: «پاسخ به این پرسش که هزینه‌های گذر از وضع موجود را چه کسانی خواهند پرداخت، چندان دشوار نیست. نکته مغفول‌مانده در هر جریان اعتراضی در اینجا نهفته است. آنچه اکنون در این بحبوحه نادیده انگاشته می‌شود، تلاش همه‌جانبه‌ای است برای به‌فراموشی‌کشیدن کسانی که در گذشته‌ پا به میدان پیگیری مطالبات مردم گذاشته‌اند. آنچه اصالت جریان‌های سیاسی را اثبات می‌کند، پرداخت همین هزینه‌های سیاسی است نه کسب جایگاه‌ها و منفعت‌های سیاسی. اینها پرسش‌هایی است که در ذهن همه وجود دارد، حتی اگر الان کسی بر زبان نیاورد»
نویسنده‌ی سرمقاله‌ی کیهان با اغتشاش دانستن آنچه در روزهای اخیر رخ داد می‌نویسد: «اغتشاش اخیر، نه اتفاقی طبیعی بلکه عملیات مهندسی‌شده و تدارک‌شده از سوی سرویس‌های جاسوسی «صهیونیسم مسیحی» (آمریکا و انگلیس و اسرائیل) و پادویی رژیم نگون‌بخت سعودی برای گرفتن انتقام شکست‌های زنجیره‌ای بود. قریب یک دهه است CIA، MI6 و موساد (و سرویس جاسوسی فرانسه)، یک اتاق عملیاتی مشترک راه انداخته و برخی پروژه‌های ضدایرانی را مشترکا اجرا می‌کنند. جارو کردن بساط فتنه و اغتشاش اخیر به دست خود مردم، نشان ریشه‌داری جمهوری‌اسلامی است»

نویسنده با اشاره به تاثیر منفی حوادث اخیر در حوزه اقتصادی می‌نویسد: «خساراتی که اغتشاشات اخیر در بازار بورس و ارز و… پدید آورد (گران شدن ۱۵۰ تومانی دلار و سقوط ۲۴۰۰ واحدی بورس و کاهش معاملات و تشدید رکود)، مستقیما متوجه زندگی قاطبه مردم صرف‌نظر از سلیقه سیاسی آنها می‌شود. همچنین به تجربه دریافته‌ایم در هر نوبت تحرکات آشوبگران نیابتی، دشمنِ ناامید، روحیه گرفته و بر تحریم‌ها می‌افزاید»

کیهان با انتقاد از رسانه‌های اصلاح‌طلب نوشته است: «این محافل می‌خواهند پوست‌خربزه زیر پای دولت بگذارند. آنها طی چند سال گذشته، با دمیدن در هیجان توافق با شیطان بزرگ، فرصت بهبود وضعیت اقتصادی را دریغ کردند تا به نارضایتی مردم منجر شد. این طیف با دولت هم صادق نیستند، چون آن را صرفا کاتالیزور و رحم اجاره‌ای نقشه‌نیابتی خود می‌دانند»

محمد ایمانی در ادامه با نقد عملکرد دولت در موضوع فضای مجازی این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که: «اگر فلان کانال معاند ناپرهیزی نکند و آموزش ساخت بمب و چگونگی حمله به اماکن عمومی و اموال مردم را ندهد، انبوه تهدیدهای نهفته در فضای بی‌در و پیکرمجازی که صورت‌بندی آن در خارج کشور تعیین می‌شود، برطرف شده است؟! مسئله تربیت میلیشیا برای گروهک‌ها یا افراد ضد جامعه چه می‌شود؟ چرا مدیر تلگرام حاضر است ۴۰ میلیون مخاطب خود در ایران را پای دفاع از یک کانال تروریستی و خرابکار که آموزش ساخت بمب و حمله به اموال و مراکز عمومی و ایجاد آشوب و ناامنی می‌دهد، فدا کند اما توقف فعالیت این کانال را نپذیرد؟!کسی می‌داند چرا فلان کانال تلگرامی که تحریک به ساخت بمب دستی و حمله به مراکز رسمی و ایجاد اغتشاش کرد، در دو سال گذشته با یارگیری در داخل و تظاهر به حمایت از برخی مدیران (از جمله در انتخابات) مشغول کار خود بود؟ آیا وزارتخانه‌های ارتباطات و اطلاعات در این باره به مردم توضیح خواهند داد؟ چرا ابزار رسانه‌ای دشمن، حامی دولت تصور شدند و برای تخریبگری فرهنگی و سیاسی-امنیتی آنها کمترین چاره‌اندیشی نشد؟ چرا مدیران اجرایی به اولویت مهم و بدیهی «شبکه ملی اطلاعات» اهتمام نکردند تا اینکه دشمن توانست از همین طریق شبیخون بزند؟!»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا