جعل حدیث و یک تجربۀ شخصی

به گزارش انصاف نیوز، «رضا بابایی»، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

یادداشت‌های من چندان ارزش علمی و قلمی ندارند؛ اما برخی از این یادداشت‌ها سرنوشت عجیبی یافته‌اند. مثلا بعضی داستانک‌هایی که به نام محمد مهتاب، ساخته و نوشته بودم، سه مرحله را گذرانده‌اند: ابتدا با نام خودم پخش می‌شدند. کم‌کم نام من از زیر آنها برداشته شد و بدون نام نویسنده، انتشار یافتند. در مرحله سوم، اسم‌ها و برخی نکته‌هایی که من در متن آورده بودم، تغییر کردند و اصل یادداشت به نام دیگران منتشر شد. مثلا من در متن داستان، نوشته بودم شیخ حسن جهرمی، اما در متن جدید آمده است شیخ حسن جوری. از همه جالب‌تر اینکه دیدم در یکی از سایت‌ها در زیر یکی از داستانک‌های مهتاب، منبعی هم از کتاب‌های مشهور تصوف ذکر شده است و حتی صفحه کتاب را هم نوشته بودند! از این عجیب‌تر را هم دیده‌ام؛ اما چون می‌دانم که باورش برای دوستان دشوار است، از ذکر آن درمی‌گذرم. برخی دیگر از یادداشت‌های من، مانند «ما تربیت نشدیم» و «آلزایمر ملی» نیز این مراحل را کم‌وبیش طی کرده‌اند. قرار گرفتن نام مشاهیری مانند شریعتی در زیر برخی مطالب و نیز پخش برخی اشعار به نام مولوی، از همین عادت اجتماعی آب می‌خورند.

به گمانم، حدیث‌سازی نیز در تاریخ ما چنین مراحلی را طی کرده است. ابتدا سخن یا نکته‌ای را که کسی گفته بود، به نام گویندۀ سخن، نشر داده‌اند. کم‌کم نام دیگران که مشهورتر بودند، در صدر سخن آمده است تا توجه بیشتری برانگیزد. اندک‌اندک کار به جایی رسید که عده‌ای محض رضای خدا هر سخنی را که می‌پسندیدند، به نام یکی از بزرگان و پیشوایان، پخش می‌کردند و می‌خواستند از این رهگذر جامعه را اصلاح کنند؛ غافل از آنکه، این سخن، ممکن است برای نسل‌های آینده مفید نباشد، اما به دلیل گره خوردن آن با نام بزرگان، دیگر نتوانند گریبان خود را از دست آن بیرون بیاورند. در واقع، جعل برخی احادیث دو مرحلۀ مهم را طی کرده است: نخست حذف نام گویندۀ واقعی و سپس انتساب آن به یکی از بزرگان. به همین دلیل است که برخی روایات و ادعیۀ عرفانی ما ریشه در کتب صوفیه دارند و برخی روایات طبی را می‌توان در کتاب‌ها و فرهنگ پیش از عصر اسلام یافت. فن سندشناسی هم چندان حلال مشکل نیست؛ زیرا آن جاعل محترم، آنقدر هوش و حواس داشته است که سند هم بسازد و شما نتوانید به‌آسانی سند او را بی‌اعتبار کنید.

اگر امروز با این همه وسایل ارتباطی و رسانه و راه‌های دقیق برای جلوگیری از جعل و نسبت‌های غلط، اوضاع چنین است که می‌بینیم، تکلیف دیروز هم روشن است. این را هم بگویم که جاعلان دو گونه بودند: برخی با انگیزه‌های مادی و پاداش‌های دنیوی، دست به جعل می‌زدند و برخی انگیزه‌ای جز اصلاح و گسترش دین و اخلاق نداشتند و به خیال خودشان، می‌خواستند از این راه به دین خدا کمک کنند. یکی از بزرگان معاصر که بسیار هم انسان شریف و اهل دلی بود، در پاسخ به این سؤال من که چرا علمای ما در برابر برخی روایات جعلی موضع نمی‌گیرند، ‌گفت: چون بنی‌امیه و بنی‌عباس برخی روایات ما را از بین برده‌اند، ما نباید در سند روایات باقی‌مانده، چندان دقت کنیم و اینها را هم کنار بزنیم؛ وگرنه کار بنی‌امیه را ادامه داده‌ایم. ایشان که سخت مخالف بحث‌های دقیق و سخت‌گیرانه در اسناد روایات بود، اعتقاد داشت که محتوای حدیث مهم‌تر از سند آن است؛ یعنی وقتی محتوای حدیثی درست است، نباید به سند آن گیر بدهیم. بسیاری دیگر از مؤلفان و گردآورندگان جوامع روایی همین‌گونه می‌اندیشیدند. این روش، موجب شده است که پسند و سطح تفکر عالمان دین، بیش از اسناد و حقایق تاریخی، در شهرت و پخش برخی روایات تأثیر بگذارد و نیز بسیاری از روایات صحیح السند، اندک‌اندک به گوشۀ انزوا و فراموشی بروند. به گمان من، شمار گروه دوم (جاعلان مقدس و خیرخواه) از گروه اول (جاعلان دنیاپرست و مزدور) بیشتر بوده است؛ اما ما وقتی کلمه «جاعل» را می‌شنویم، معمولا کسانی را تصور می‌کنیم که برای جعل حدیث، پول گرفته‌اند یا طمع دنیوی داشته‌اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا