ریشهیابی بحرانهای موجود | ابوالفضل نجیب

ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
آنچه باعث شده اکنون در حوزه تامین انرژی و سایر نیازهای اولیه مردم از خرده ناترازی های اولیه به ناترازی های کلان و اکنون به بحران اجتماعی تبدیل شود، پیش از آن که به ناکارآمدی مدیران در دهه های اخیر مربوط باشد، معطوف به سیاست گذاری های کلان و اولویت بندی هایی بود که اساسن نگاه راهبردی به ظرفیت های موجود در حوزه های یاد شده و تناسب زیرساخت های بالفعل با نیازهای بالقوه نداشته است.
آنچه برخی مقامات به استفاده همچنان از زیرساخت های گذشته و عدم تناسب عرضه و تقاضا اشاره و بر آن تاکید دارند، ناظر بر این حقیقت است که آنچه طی سال ها و دهه های گذشته در نگاه کلان سیاست گذاری ها در حوزه تامین برق و آب و گاز و دیگر نیازهای بدیهی مفغول مانده نه تنها ناکارآمدی مدیران که ناسازگاری نسبت واقعی سرمایه گذاری و هزینه های لازم و در حقیقت نادیده گرفتن نیازهای بالقوه در تناسب با امکانات بالفعل جامعه ای بوده که علیرغم ناترازی در عرضه و تقاضا و علم به روند روبه رشد ناترازی ها با این حال مدام و پیوسته بر ازدیاد جمعیت از طرق مختلف اصرار و پافشاری داشته است.
این البته به معنای نادیده گرفتن یکسره و تام و تمام ناکارآمدی و ضعف مدیریت در این حوزه ها نیست. آنچه به ضعف مدیران در این حوزه ها مربوط است هم به میزان دانش و فهم آنها از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و هم آیندهنگری در خصوص این معضلات و در پیوند با بحران های امنیتی و همزمان به مسئولیت ناپذیری بوده، که بعضن در ارتباط با نگاه حزبی و سیاسی به مقوله مسئولیت قابل ارزیابی و داوری است.
به زبان ساده بخشی از ناکارآمدی مدیران این حوزه ها معطوف به بی توجهی به آینده و به زبان ساده سکوت در قبال بحران های قریب الوقوع و محول کردن راه حل این بحران ها به سیاست از این ستون به آن ستون فرج بوده است. این راهکار در خوش بینانه ترین فرض مربوط به مدیرانی است که حداقل دانش و آینده نگری حداقلی در قبال این بحران ها را داشته، و بدیهی است تکلیف مدیرانی که اساسن درک تخصصی و علمی از آنچه در پیش روی بوده نداشته، کاملن روشن بوده و هست.
آنچه هم در این بلبشو کاملن فراموش شد و یا به لطائف الحیل با آن به مبارزه برخاستند هشدارها و نگرانی های منتقدین حوزه های مختلف در خصوص بروز این بحران ها بود. آنچه بر سر شماری نیروهای کاربلد و متخصص در همین حوزه بحران آب آورده شد، ناظر بر این حقیقت بود که اساسن برخی سیاست گذاران نه تنها درک واقع بینانه و علمی از ظرفیت های در حال نابودی نداشته که بعضن دیدگاه های تنگ نظرانه مانع از هر گونه فهم علمی آنها از شرایط شده است. معضلی که در قالب گفتمان تفوق تقوی بر تخصص به فراری دادن و همزمان ایزوله و خانه نشین کردن نیروهای کارآمد و تحصیلکرده و کارشناس در حوزه های تخصصی و مدیریتی منجر شد.
نگارنده بخاطر دارد در ماه های ابتدایی سال ۵۸ که عده ای فرصت طلب در پی حفر چاه های مجاز و غیر مجاز و استخراج بی رویه آب های زیرزمینی بودند، برخی اعتراض های دلسوزانه از جمله هشدارهای امثال عزت الله سحابی نسبت به تبعات و بحران های ناشی از هدر دادن آب های زیرزمینی نه تنها جدی گرفته نشد که با انگ لیبرال و محافظه کار از چرخه مدیریتی و حتی نقد دلسوزانه خارج کردند. این نگرانی ها و هشدارها هر چند به تلویح و اشاره و مستقیم از سوی برخی منتقدین در داخل ادامه یافت، اما هیچگاه جدی گرفته نشد.
حقیقت این است بحران های موجود همان اندازه که ریشه در سیاست گذاری های کلان، به بودجه های ناتراز برای توسعه زیرساخت ها و مدیران بعضن صادق و ناکارآمد و در نهایت مدیران نان به نرخ روز خور و در ادامه لفت و لیس مدیران و سیاست های باری به هر جهت برای حفظ قدرت دارد، به نگاه های حزبی جناح های غالب و مغلوب که هر کدام برای تسویه حساب های حزبی چه در همراهی دولت ها و چه مخالف و منتقد دولت ها تنها به فکر منافع حزبی خود در ارتباط با صاحبان اصلی قدرت بودند.
آنچه هم در دهه های گذشته در خصوص زیرساخت ها در موضوع آب و برق و سایر حامل های انرژی سرمایه گذاری شده به طرفه العینی مسلم شد فاقد کارشناسی و محاسبه هزینه و فایده بود و بعضن در میانهی راه یا متوقف و یا منجر به هدر دادن همان هزینه های تعریف شده، گردیده است.
آنچه اکنون از بحران و ناترازی و ناکارآمدی در خصوص نیازهای اولیه مردم سربرآورده محصول تمام شدن بخش اعظم زیرساخت هایی است که از گذشته به ارث مانده بود. از زمانی که نگاه کلان به مایحتاج بدیهی مردم و حداقل در چشم انداز یکی دو دهه آینده و در نسبت مستقیم با روند معقول رشد جمعیت پیش بینی شده بود.
انتهای پیام