بسیاری از مردم ناراحتند و قشرهایی به عصبانیت رسیده‌اند؛ چه باید مکرد؟

جعفر گلابی، روزنامه نگار در اعتماد نوشت: به نظر می‌رسد همیشه برای آدمی این سوال مطرح بوده و همواره خواهد بود که:  چه باید کرد؟ 
ولی این سوال هنگام تراکم نابسامانی‌ها و درد‌ها و رنج‌ها عمیق‌تر می‌شود و گاهی چون پیچیدگی‌ها و ابهام‌ها و تردید‌ها و بن‌بست‌ها از هر سو هجوم می‌آورند سوال سوزاننده و سهمگین خود را نشان می‌دهد و عقلا هم در پاسخ می‌مانند و جوابی روشن و منزه و صریح نمی‌دهند یا ندارند که بدهند.  در اوضاع کنونی کشور که تورم و تحریم و فقر و خشکسالی و تغییرات اقلیم و مفاسد اقتصادی و رانت‌خواری و سوءاستفاده از موقعیت‌ها و تنگ‌نظری‌ها انبوه شده‌اند و فشار این همه متوجه مردم و بیشتر از همه محرومان جامعه است سوال چه باید کرد بیش از هر زمانی خودنمایی می‌کند. مشکل اساسی آنجاست که این سوال برای مسوولان یا چندان موضوعیت ندارد یا پاسخ‌های ساده و صریح و آماده می‌دهند و از قضا چون راهکارهای‌شان ثمر ندارد و بعضا نتیجه عکس می‌دهد، کوچک‌ترین اعتذاری از غلط بودن روش‌های‌شان بروز نمی‌دهند و از عجایب روزگار است که نقایص را یا به دیگران نسبت می‌دهند یا عدم قاطعیت و جدیت را دلیل نرسیدن به مطلوب‌ها قلمداد می‌کنند! 
اما در این سوی ماجرا اوضاع وخیم‌تر است. جمع بزرگی از اصلاح‌طلبان و سیاسیون و مدیران پیشین و عقلا و دانشمندان و اساتید دانشگاه و عالمان دینی وجود دارند که نبض تند جامعه را حس می‌کنند و متوجه التهاب مردم هستند و روندها را نزولی می‌یابند ولی نه از نصیحت و خیرخواهی و توجه دادن به مسوولان طرفی می‌بندند و نه قدرتی دارند که دستی برآورند و کاری بکنند. درواقع این سوال برای مخالفان وضع موجود که نسبت به کیان کشور هم احساس مسوولیت می‌کنند بزرگ‌تر و گزنده‌تر است. در حال حاضر حاکمیت با احساس اقتداری که دارد نیازی به تغییر مسیر نمی‌بیند و اصلا احساس خطر نمی‌کند که بخواهد تاثیرپذیر آرای مخالفان خود باشد. لذا خیلی بعید است که به اصلاح‌طلبان امتیازی بدهد یا حتی با آنها به گفت‌وگو بنشیند. اگر حرف آقای حداد عادل را به عنوان مطلع از مواضع حاکمیت بپذیریم مطلوب‌شان مجلسی خالص‌تر از مجلس کنونی است! پس انتخابات مجلس هم با همان استصواب بلکه غلیظ‌تر از آن برگزار می‌شود که پیش‌تر برگزار شد. برای تغییرشرایط ومطلوب کردن روندهای موجود راه خیابان هم پرهزینه است و هم بی‌نتیجه و بیشتر کسانی طالبش هستند که نسبت به آینده کشور احساس مسوولیت چندانی ندارند یا هم برای خود و هم برای مردم هزینه دادن ولو اینکه سنگین باشد را تجویز می‌کنند. با این تفاصیل اگر به نوعی از بن بست معتقد شویم اغراق‌گونه فکر نکرده‌ایم. بیجا نیست که شخصی مثل آقای حسین مرعشی به عنوان سیاستمداری با تجربه به صراحت اعلام می‌کند که مردم به فکر خودشان باشند و امیدی به سیاسیون نیست! هر چند در این تحلیل و اعلامش مناقشه زیادی هست ولی چنین موضعی ازسوی دبیرکل یک حزب، عمق پیچیدگی‌ها و حتی صخره سخت پیش رو را نشان می‌دهد. حالا با سینه‌ای مالامال از اندوه و نگرانی باید همچنان از یکدیگر بپرسیم که چه باید کرد؟ اینکه همه سنگینی اوضاع کنونی را به دوش مردم بیندازیم و از آنها بخواهیم که به فکر خودشان باشند حتی اگر تا حدودی واقعگرایانه باشد ولی اخلاقی نیست. مردم سیاستمداران را برای کی می‌خواهند ؟ و چه زمانی باید از آنها انتظار داشته باشند که راهی بگشایند و چاره‌ای بیندیشند؟ همه سیاستمداران مدیون مردم هستند و به لطف و فداکاری آنها بوده که عده‌ای انواع پست‌های انتخابی و انتصابی را در کارنامه خود دارند. بله بسیار خوب و عاقلانه است که به مردم بگوییم چندان به جواب‌ها و راه‌های آسان و یک‌شبه دل خوش نکنند و در درک شرایط خطیر کنونی مشارکت داشته باشند. درواقع مشکلات کشور محصول دل سپردن به چاره‌یابی‌های کلیشه‌ای و شعاری و زودبازده است. یادمان هست که کسی آمد و در کسوت ریاست‌جمهوری برای هر معضل دیرپایی جوابی آماده در آستین داشت ولی در عمل تقریبا در همه زمینه‌ها راه‌حل‌هایش سرابی بیش نبودند و اوضاع را بدتر کرد. حالا در این سوی ماجرا و در مقابل شرایط نابسامان کنونی و گوش بسته تصمیم‌گیران هر کس راه آسان و دهان پرکن و عاجلی پیشنهاد کرد باید با تردید به او نگریست. درست است که در حوزه‌های مختلف ما در حال آسیب دیدن هستیم و تحریم‌ها تنها یکی از عوامل خسارت‌زایی هستند و فشار اصلی این خسارت‌ها اول متوجه مردم است و دوم جبران‌ها را سخت‌تر و دورتر می‌کند ولی شدت این فشارها نباید ما را از خطرات بنیان‌کن تصمیمات هیجانی و بدون برنامه غافل کند. بسیاری از مردم ناراحتند و قشرهایی به عصبانیت رسیده‌اند، مهاجرت‌ها روبه افزایش است و رقیبان منطقه‌ای هر لحظه فاصله خود با ما را زیادتر می‌کنند و جوانان هر لحظه احساس ذوب شدن آرزوی‌شان را می‌کنند ولی نقطه کانونی تفکر متعهدان و مسوولیت‌شناسان حفظ کشور است و در هر راه‌حلی عدم آسیب به مردم و تمامیت ارضی نشانه‌ای از درستی چاره‌جویی‌هاست. فعلا شرمنده و خجل و نگران باید همدیگر را به صبر و آگاهی و کنش‌های منطقی و مسالمت‌آمیز و از همه مهم‌تر تفکر و تامل دعوت کنیم و همچنان بپرسیم که چه باید کرد؟ حتما دیر یا زود جوابی درست و توسعه‌مند و عقلایی برای آن پیدا خواهد شد. چه بسیار که صبر از اقدام، سخت‌تر و شجاعانه‌تر است.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا