واکاوی دیدار تاریخی سران ایران و انگلستان

به گزارش انصاف نیوز، *محمد مهدی زنجانی در اعتدال نوشت:

در گفتگوهای رو در رو میان سران کشورهای جهان و مراودات بین دولت ها در فضای روابط بین الملل همواره گفته ها ، شنیده ها، ترتیبات، مناسبات و مطالباتی شکل می گیرد یا عنوان می شود که ممکن است در دل تاریخ به یادگار و یا راز و رمز یا ناگفته باقی بماند . گاهی بعد از سالها یا دهه ها افشا و بازگویی شده اما برخی اوقات با جسم و روح شاهدان و عاملان آن به سرای باقی می رود. این بخش از تاریخ به قدری جذاب و هیجان انگیز است که دوستداران بی تاب و بی شکیبای تاریخ را سر از پا نشناخته به سوی اعماق ناپیدا و ناگفته  آن رهنما می کند.
طی روزهای اخیر دیداری تاریخی میان روسای جمهور ایران و انگلستان شکل گرفت که پیش و پس از آن به واسطه گفته های طرفین که به صورت علنی و یا غیر رسمی ارائه شد، حرف و حدیث های بسیاری عنوان شد و از این پس نیز تا مدتها در مورد آن گفت و شنود خواهد شد . برخی عجولانه در تحلیل خوش بینانه از آن دیدار و پیش بینی منافع آن سر از پا نشناختند و بعضی درپیش داوری و محاکمه عاملان آن از هیچ حرف و سخنی فرو گذار نکردند، برخی بی شکیبا ذوق زده شدند و بعضی سراسیمه و وای وای کنان سخنان آتشین بر زبان راندند .
اما عرصه علم دیپلماسی امروز جهان آرامش ومتانت است ،نبردگاه یقه سفیدان خنده رو، آوردگاه ریش سفیدان با تجربه و سیاست ورزان باهوش و دنیا دیده که با هر سخن و حدیثی شیفته  نمی شوند و با هر تهدیدی بر آشفته و صد البته با زبان تخصصی علم روابط بین الملل در پی پاسخ گویی متناسب هستند .
پس از پایان آن دیدار و گفتار خبری منتشر شد که “امیلی اشتون” خبرنگار روزنامه “سان” گزارش داد که دیوید کامرون نخست وزیر انگلستان پس از این دیدار به یکی از دستیاران خود، گفته است که با این ملاقات ” تکه‌ای  از تاریخ رقم خورد “. و پس از آن در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل با ایراد سخنانی اتهام هایی را به ایران نسبت داد و در نهایت از موضع یک قدرت بالاتر ضمن خط و نشان کشیدن برای جمهوری اسلامی  ایران با ایراد سخنانی سلبی و ایجابی ،باید ها و نباید هایی را مطرح کرد .
اینکه میان دو رئیس دولت پس از سی و پنج سال چه عناوینی طرح شده یا چه گفتگوهای خصوصی بحث شده از جنس همان گفته هایی است که در اول بحث مطرح شد، شاید تا دهه ها بصورت تمام و کمال افشاء نگردد اما از شواهد وقرائن می توان ذهن کاوشگر خود را در میان گفته ها ونوشته ها ، تفاسیر و اظهار نظرها به جستجو و ژرف نگاری سوق داد تا شاید از اسرار و راز و رمزهای ناگفته آن درکی قابل تبیین برای امروزمان ارائه داد . آنچه در پی می آید فقط نظر نویسنده است و لاغیر، شاید شما متفاوت بیندیشید…
جمله ” تکه‌ای  از تاریخ رقم خورد”  دیوید کامرون خود تکه ای از تاریخ شد. اصولا تاریخ مربوط به گذشته است ، دانش واکاوی پیشامدهای گذشته است،”ویلیام هنری والش “تاریخ  را بازگو کردن کلیهٔ اعمال گذشتهٔ انسان می‌داند، به‌گونه‌ای که نه‌تنها در جریان وقایع قرار می‌گیریم، بلکه علت وقوع آن حوادث را نیز بازمی‌شناسیم. به عبارت دیگر، هدف تاریخ علاوه بر اینکه معرفت به افراد انسان است، آگاهی به روابط اجتماعی او در گذشت روزگار نیز هست. منظور از «اجتماعی» در واقع کل اموری است که در حیات آدمی موثر است، نظیر امور اقتصادی، مذهبی، سیاسی، هنری، حقوقی، نظامی و علمی و … .
برای تفسیر این جمله نخست وزیر انگلستان که ما در تاریخ کشورمان از آن با عنوان” بریتانیا ، پیر استعمار ” نام می بریم سناریوهای چند قابل طرح است:
۱.او با به کاربردن اینک این دیدار تکه ای از تاریخ بود در حقیقت خود و ما را به تاریخ گذشته و پر فراز و نشیب روابط میان ایران وانگلستان دلالت می دهد  و متذکر می شود که این مناسبات می بایست در غالب و اسلوب همان طرح و رنگ تاریخ گذشته ارزیابی و قدریابی شود، روابطی که در آن از یک سو دوران رویایی بریتانیای کبیر تداعی شده و از سوی دیگر ایرانی را ترسیم می کند  که تحت امر و نفوذ این امپراطوری کهنه کار بود.
این مهم زمانی قابل درک و فهم بهتر است که او سپس در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل با تحکم و تهدید با بکار بردن جملات سلبی و ایجابی پی در پی ، مترصد تفهیم و تشریح آن به طرف مقابل است. برای آن که سخن به گزافه نگفته باشیم و برای اثبات مدعای خود استناد می کنم به سخنان حسام الدین آشنا رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک نهاد ریاست‌جمهوری که با اشاره به دیدار روحانی و کامرون گفت:
“آقای روحانی در این دیدار تذکراتی را بیان داشت که ما متأسفانه مجاز به نقل آنها نیستیم، و الا طرف انگلیسی اگر به یادداشت‌های مذاکرات مراجعه کند متوجه می‌شود پیام‌های صریحی را از ایران دریافت کرده است.

آشنا تأکید کرد: اما آنچه کامرون در سخنرانی خود اشاره کرد، بیان خواسته‌های طولانی مدت انگلستان در منطقه است، این خواسته‌ها محقق نشده، نمی‌شود و نخواهد شد.”
عرف دیپلماتیک در هنگام وقوع چنین دیدارهایی این است که سران کشورها برای ایجاد الفت و دوستی میان دو کشور ، تمام تعارفات و الگوهای محقق روابط دو جانبه را به آینده ای روشن و درس آموزی از تاریخ حواله می دهند اما در این مورد نخست وزیر انگلستان استناد به تاریخ را مطرح می کند.
۲. سناریو دوم می تواند این باشد که انگلستان از حضور و ظهور دوباره کشوری توانمند در منطقه استراتژیک خاورمیانه خصوصا خلیج فارس که امکان بالقوه و بالفعل تبدیل شدن به قدرت فرا منطقه ای را دارا می باشد در هراس است لذا از اکنون درصدد دیکته اسلوب ها و الگوهای آینده خود است .
۳. سناریو سوم ؛ شاید انگلستان از توافق احتمالی قریب الوقوع ایران و ایالات متحده در جریان پرونده هسته ای بیمناک است لذا به طرفین میز مذاکره که امروز به جای ۵+۱ باید گفت “یک روبروی یک” تفهیم می کند که در معامله قابل حصول، سهم ما باید محفوظ بماند، در غیر این صورت به قول بعضی ها به زیر میز کافه خواهیم زد.
۴. سناریو چهارم اینکه انگلیسی ها بطور سنتی شناخت کافی و تمام و کمالی از نیروها ، شمار،ترتیب و قدرت جریان های سیاسی ونوع آرایش انها در ایران را دارا می باشند و به نقاط قوت وضعف آنها آگاهند لذا با توجه به اینکه بعد از دیدار تاریخی دو کشورکاملا پیش بینی می شد که هر دو جناح عمده سیاسی کشور حساسیت ویژه ای بر آن داشته باشند لذا با ترتیب تحقق این دیدار ابتدا به جناح حاکم امتیاز ویژه ای داد که حتی برخی در داخل از ان با عنوان پیروزی دیپلماتیک نام بردند سپس با بیان سخنان مطروحه در مجمع عمومی سازمان ملل ضمن زدن ضربه به یک طرف، این امکان را برای جناح مخالف بوجود آورد که حملات خود را بردولت حاکم افزایش دهد ،جان کلام این که تا مدتی توان کارکردی کشور را مصروف دعواها، تنش ها و جدالهای سیاسی داخلی و امور ماوقع کرد همان طور که در جریان تسخیر سفارت انگلستان در سال ۱۳۹۰ عده ای نا بلد وناپخته سیاسی انجام دادند .
سخن پایانی : بی شک این قبیل امور پیش گفته در مواقع و مراتب حساس از تاریخ یک کشور اهمیت مضاعف میابد و شکافتن  آن از طرف حاکمانی که در مصدر امورند و ابراز و ایراد تمام زوایای پیدا وپنهان آن برای مردم عادی کوچه و بازار نه تنها مانعی را بر طرف نمی کند، بلکه شاید و قطعا بر امورات سخت آن نیز بیفزاید ، این ها پیچ های تند و دشوار تاریخ یک ملتند که برای حاکمان وقت هر سرزمینی به مانند کابوسهای دهشتناک می مانند و فقط مردمان بزرگ و به طبع آن حاکمان تیز هوش و امین می توانند از خوابهای آشفته آن خود را رها سازند، تا تاریخ یک ملت را به ساحلهای امن و “جزایر با ثبات “خود برسانند .
 شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل               کجا دانند حال ما سبک بالان ساحل ها
ما ملت ایران در حال گذار یکی از گردنه های باریک ، لغزنده ،تند و پر فراز و نشیب سرزمینمان در طول تارخ خود هستیم که سرنوشت حال و آینده نسل خود و فرزندانمان در گرو تدبیر و امیدمان نهفته است ملت ایران از این دوران گذار بسیار دیده و باز هم خواهد دید. این مهم نه به دلیل وخواست ما ، بلکه به خاطر موقعیت استراتژیک و جایگاه ملتی بزرگ در جهان های خود ساخته کوچک دیگران است ،لذا اتخاذ تصمیم های مهم و سرنوشت ساز همراه با تفکر ،تدبر و تیزبینی می تواند دریاکناری امن برای ملتی بزرگ محیا سازد.

*کارشناس ارشد روابط بین الملل

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا