ارکان شکل گیری محاربه از منظر حقوقی چیست؟
محمد هادی جعفر پور طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی نوشت: فارغ از مباحث مفصل علمی پیرامون تحلیل چگونگی وقوع جرایم و ارکان تشکیل دهنده جرم که پرداختن به هریک از این مطالب مستلزم پژوهش و نگارش مقالهای علمی است که از حوصله یادداشتی رسانهای خارج است، نظر به شرایط و موقعیت زمانی- مکانی که برخی متهمان به محاربه در آن موقعیت دستگیر شدهاند و فارغ از فعل و رفتار ارتکابی ایشان که قضاوت و تحلیل رفتارهای انتسابی به ایشان نیازمند دسترسی به پرونده و بررسی دفاعیات متهمان و ادله ابرازی علیه ایشان است، نگارنده سعی دارد به زبانی ساده به دور از عبارات و اصطلاحات ثقیل فقهی- حقوقی و صرفا در باب تحلیلی ابتدایی شرایط محیطی و موقعیت مکانی وقوع بزه محاربه را بررسی کند. لذا با چنین رویکردی تذکر و تکرار این نکته لازم است که آنچه در این یادداشت ارائه میشود به دور از تحلیلهای علمی- دانشگاهی و با پرهیز از هرگونه قضاوت نسبت به تصمیمات قضائی اخیر است. فقه و قانون در باب تعریف محاربه مقرر میکند: محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح بکشد. در باب محاربه دو شرط لازم است یکی کشیدن سلاح و دیگری ترساندن مردم وماده۲۷۹ قانون مجازات اسلامی مقرر میکند: کشیدن سلاح به قصد جان و مال و ناموس مردم یا ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی شود. محققحلی در شرایع الاسلام و شهید ثانی در مسالکالافهام در تعریف محارب نقل کردهاند: محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح بکشد. در تحلیل شرایط شکلگیری جرم محاربه به عنوان یکی از جرایم حدی نتیجه اقدامات مرتکب که همانا ترساندن مردم است شرط ضروری وقوع بزه قید شده است. قانون مجازات اسلامی در تاکید چنین شرطی به عبارت ایجاد ناامنی اشاره، مقرر میکند: محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنهاست به نحوی که موجب ناامنی در محیط شود و در ادامه پس از تعریف محارب در باب تاکید ضرورت ایجاد نتیجه اقدامات محارب که همانا ترساندن مردم و ایجاد ناامنی است مقرر شده: کسی که روی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود محارب محسوب نمیشود و این تاکید موکد موید همان ضرورت وقوع نتیجه مجرمانه در ارکان شکلگیری جرم است. در حقوق جزای وضعی، جرایم از منظرهای مختلف تقسیمبندی میشوند که از آن جمله تقسیم جرم به مقید و مطلق است که مبنای این تقسیمبندی ضرورت حصول نتیجه در ادامه رفتار و اقدامات بزهکار است (ضرورت حصول نتیجه در تکمیل عنصر مادی جرم=رفتار مجرمانه فاعل)، مثلا جرم سرقت جرمی است مقید که ربایش و بردن مال دیگری قید و شرط تحقق آن است لذا چنانچه سارق زمانی که مال دیگری دستش هست دستگیر شود چون رکن ربایش بهطور کامل انجام نشده، جرم سرقت رخ نداده بلکه فاعل چنین رفتاری، مرتکب شروع به سرقت شده است یا در بحث محاربه، ایجاد ناامنی و ترسیدن مردم به عنوان نتیجه اقدامات مرتکب رکن تکمیل کننده وقوع بزه است. برای شناسایی چگونگی وقوع چنین نتیجهای لازم است تعریفی مختصر از محیط امن و ایمن ارائه کرده تا مفهوم و مصداق محیط ناامن شناسایی شود؛ در فرهنگ لغت محیط امن یا ایمن را به Comfort zone تعریف میکنند، محیطی که آن را محیط امن یا کنج راحتی میخوانیم. گاهی اوقات ما این محیط را جایی میدانیم که در آن ذهن انسان به آرامش رسیده، مکانی به دور از اضطراب و تحت کنترل انسان است و…. با این حال باید بگویم که Comfort Zone یا همان محیط امن و آرام، دقیقا به همان امنی و آرامی نیست که ما فکرش را میکنیم. بهرغم اینکه محیط امن و آرام هر کسی ممکن است متفاوت با فرد دیگری باشد اما با یک تعریف کلی باید به این نتیجه برسیم که محیط آرام و امن هر فرد به جایی اطلاق میشود که فرد در آن کمترین اضطراب ممکنه را دارد. بنابراین محیط آرام و کنج راحتی ما انسانها متغیر است و ابدا چیز ثابتی نیست. به این دلیل که ما در محیطهای مختلفی هستیم و عوامل اضطراب دهنده متفاوتی داریم. زمانی که میزان استرس شما بالا برود، احساس آسیبپذیر بودن بکنید و آرامش خوبی نداشته باشید، آنجا ناحیهای خارج از Comfort Zone شماست. با چنین تعبیری از محیط امن و ایمن این نتیجه حادث میشود که تعریف ایجاد ناامنی نیز امری است نسبی که بنا به شرایط محیطی و حتی جغرافیای مورد نظر متغیر است. حال با این وصف چنانچه محیط و مکانی که مرتکب رفتار مجرمانه سلاح کشیدن، فضای ناامن و به دور از آرامش تلقی بشود شرایط تحقق نتیجه نهایی بزه محاربه که همانا ایجاد ناامنی است مهیا بوده؟ آیا میتوان به چنین مرتکبی اتهام محاربه نسبت داد؟ برخی فقها در تحلیل چنین موقعیتی به آیه شریفه «الذین یحاربونا… و رسوله…» اشاره و در تحلیل شرایط لازم برای وقوع بزه محاربه از اهمیت حصول نتیجه مجرمانه که همان ترسیدن مردم و ناامن شدن محیط است سخن گفتهاند.
انتهای پیام
