قصه‌پردازی ساواک در ماجرای بازداشت خسرو گلسرخی [+متن کامل گزارش روزنامه آیندگان]

| «می‌خواستند والاگوهر مهناز، فرزند والاحضرت شهناز را گروگان بگیرند!» |

علی نیلی، انصاف نیوز: سه‌شنبه ۱۰ مهر ۱۳۵۲، مقامات امنیتی از بازداشت خسرو گلسرخی و ۱۱ نفر دیگر در جریان «کشف توطئه بزرگ گروگان گرفتن یا ترور اعضای خانواده سلطنتی در حاشیه فستیوال فیلم کودک تهران» خبر دادند.

اما با آن‌که طبق گزارش ساواک بی‌گناه‌ترین شخص بازداشتی در این ماجرا خسرو گلسرخی بود، در نهایت او به همراه کرامت‌اله دانشیان به تنها جان‌باختگان این پرونده تبدیل شدند.

ماجرای بازداشت خسرو گلسرخی و اعدام او را شاید بتوان یکی از تراژیک‌ترین پرونده‌های امنیتی دوره پهلوی دانست. گلسرخی اهل ادب و هنر بود؛ گاه به تحریریه روزنامه‌ها سر می‌زد و چیزکی می‌نوشت و گاه در کافه نادری و در حلقه دوستانش شعر می‌خواند. با برنامه‌سازهای تلویزیون ملی ایران سلام وعلیکی داشت و در محافل روشنفکری تهران دیده می‌شد.

می‌گویند آرام بوده و می‌توانسته ساعت‌ها بدون سروصدا و جلب توجه یک نقطه بنشیند و بخواند یا بنویسد یا فکر کند. مثل همه جوان‌های آن دوره، مسحور شعارهای سوسیالیستی بوده و ایده جامعه بی‌طبقه و توزیع عادلانه ثروت و امکانات و برابری خلق‌ها را می‌پسندیده اما به هزاران دلیل، از جمله علاقه‌اش به زن و فرزند و زندگی، اهل اقدام انقلابی و قیام مسلحانه نبوده است.

کرامت دانشیان از منظر مبارزه، به مراتب حرفه‌ای‌تر از خسرو بود و ابایی هم نداشت که گاه بلند بلند فکرهای در سرش را به زبان بیاورد و به قول امروزی‌ها با صدا فکر کند.

سال‌ها بعد اما معلوم شد جوانکی که یک تک‌پا به اوین رفته بود، همین مدال افتخار را خوب فروخته و به محافل هنری تهران راه یافته بود تا چشم و گوش سازمان امنیت کشور باشد.

امیرحسین فطانت که با تهدید یا تطمیع حاضر به همکاری با ساواک شده بود، روزی گزارشی داد از جوان‌های سبیل بلند شبه مارکسیست که خنده خنده گفته‌اند خوب است ولی‌عهد را گروگان بگیریم!

فطانت چند دهه بار سنگینی را به دوش کشید تا عاقبت در کتابی اعتراف کند که کوچک‌ترین احتمالی نمی‌داده که گزارش پیش‌پا افتاده‌اش از محاورات مردم کوچه و بازار که نه، کرامت دانشیان و رفقایش، به بهای جان دو نفر تمام شود! ولی شد.

گفته می‌شود پرویز ثابتی که حواس‌جمع‌ترین نیروی ساواک و مسئول امنیت داخلی کشور بود، آن گزارش پیش‌پا افتاده را فرصتی طلایی دید برای ترساندن بیشتر اقشار مذهبی کشور از چپ‌ها. او فکر می‌کرد نباید بگذارد بین اقشار ناراضی جامعه پیوند برقرار شود و بنابراین سناریوی طراحی کرد که در نهایت به اعدام گلسرخی و دانشیان انجامید.

ثابتی و ساواک سناریوی چندلایه‌ای طراحی کردند که سعی شده بود بی‌نقص باشد؛ شاه را از کانون «طرح ترور» خارج کردند و کودکان خانواده سلطنتی را جایگزین کردند تا هر آدمی با احساسات انسانی، تحت تاثیر قرار بگیرد. سراغ اهل فیلم و سینما رفتند و طرح ترور را به آنان نسبت دادند تا خانه‌های امن روشنفکری معترض ایران، از جمله رادیو و تلویزیون ملی با مدیریت رضا قطبی و کانون پرورش فکری با مدیریت لیلی امیرارجمند بی‌دفاع‌تر از همیشه باشند.

در طرحی دیگر، هم لحن و بیان تغییر کرد و هم ظرف انتقال پیام؛ اگر تا پیش از این کیهان و اطلاعات زبان حکومت بودند، این‌بار گزارش باید در آیندگان درج می‌شد تا باورپذیرتر شود.

ضمنا غیر از اندیشه‌های مارکسیستی، دیگر حساسیت‌های جامعه مذهبی و تابوهای اجتماعی جامعه ایران هدف گرفته شده بود و بنابراین، همسر تروریست یکی از تروریست‌ها، به تشویق همو روابط خارج از عرف با مردان غریبه برقرار می‌کرد تا آنان را جذب گروه کند!

سه‌شنبه دهم مهر ۵۲، بیانیه سازمان امنیت درباره کشف یک توطئه بزرگ ضدمملکتی منتشر شد و یک روز بعد روزنامه آیندگان شرح کاملی از ماجرا منتشر کرد.

موفقیت بزرگی در کارنامه ساواک به ثبت رسیده بود که هم قدر و ارزشش نزد دربار را ارتقا می‌داد و هم ترس بیشتری به دل مردم می‌انداخت. این‌که خیلی پیش از اجرای یک طرح ربایش یا ترور، ماموران سازمان امنیت آن را کشف و ۱۲ نفر را دستگیر کرده و اعترافات‌شان را هم گرفته‌اند، چیزی نبود که از نظر جامعه پنهان بماند.

محاکمه اعضای گروه پیش از یک سال طول کشید؛ احکام اولیه سنگین بود و چهار اعدامی داشت اما در مرحله تجدید نظر دو اعدام به حبس ابد تغییر کرد.

بعدتر، محکومین این پرونده درخواست عفوی برای محمدرضا پهلوی نوشتند و در آن از کرده خود اظهار ندامت کردند.

خسرو گلسرخی هم موافقت خود را با امضا توبه‌نامه اعلام کرده بود اما شب آخر، فعل و انفعالاتی در زندان رخ داد که او را منصرف کرد! انصرافی که او را به شمایل جان‌فدایان بر سر عقیده در ایران عصر سلطنت بدل کرد.

روزنامه آیندگان روز چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۵۲ گزارشی از ماجرای بازداشت گلسرخی و دیگران منتشر کرد که کاملا روشن بود جای دیگری غیر از تحریریه روزنامه تنظیم شده و پر از جملات طولانی، استفاده اشتباه از افعال و آکنده از سوگیری بود. غلط املایی هم داشت و والاگوهر را والاگهر و برگزاری را برگذاری نوشته بود! جایی هم از «تقریبا غیرممکن‌بودن» ترور شاه و ربایش اعضای خاندان سلطنتی حرف می‌زد که کلا جنس گزارش را از جنس مطالب آیندگان متفاوت می‌کرد.

گزارش روزنامه آیندگان

دیروز مقامات امنیتی فاش کردند که یک گروه آنارشیست را که از جمله هدف‌های آنان طرح ربودن یا کشتن یکی از اعضای خاندان سلطنت به ویژه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و والاحضرت ولایت‌عهد بود، کشف کرده و همه اعضای آن را دستگیر کرده‌اند.

افراد گروه افکار توده‌ای و مارکسیستی و نقشه‌های هرج‌ومرج‌طلبانه و آنارشیستی داشتند و زیر تاثیر تبلیغات دشمنان مملکت که ثبات و پیشرفت و عظمت ایران را مغایر منافع و مقاصد خود می‌دانند، قصد داشتند از طریق ترور و ربودن شخصیت‌ها و دستبرد و سرقت مسلحانه و کشتن افراد بی‌گناه، به‌زعم خود در کشور رعب و وحشت ایجاد کنند.

آن‌ها می‌خواستند با گروگان گرفتن یکی از اعضای خاندان سلطنت، هواپیمایی از کشور بخواهند تا به اتفاق یک سفیر خارجی تعدادی از زندانیان را در قبال آزادی گروگان، آزاد کنند.

آنان برای اجرای مقاصد خود برخی جاها از جمله موقعیت کاخ سلطنتی نوشهر و همچنین محل سکونت والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی که اعلی‌حضرتین پاره‌ای اوقات بدان‌جا تشریف‌فرما می‌شدند، شناسایی کرده بودند.

یکی از برنامه‌های آنان ربودن شهبانو یا سوءقصد به ایشان یا والاحضرت ولایت‌عهد هنگام برگذاری مراسم جشنواره فیلم کودکان که در آبان هر سال در یکی از سینماها برپا می‌شود، بود و از آنجا که برخی متهمان به کارهای سینمائی اشتغال داشتند و ورود آن‌ها به جشنواره امکان‌پذیر بود، برای اجرای نیت خود در این مراسم اهمیت بسیاری قائل بودند.

خسرو گلسرخی
حتی در روایت ساواک هم گلسرخی متهم ردیف آخر بود

به‌ویژه آن‌که رضا علامه‌زاده، یکی از اعضای گروه کاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم از دست علیاحضرت فرح پهلوی یا والاحضرت ولایت‌عهد بود. از این موقعیت در طرح خود استفاده کرده بود

به ترتیبی که متهمان اعتراف کرده‌اند، پنج تن برای اجرای طرح درنظر گرفته شده بودند:

  1. رضا علامه‌زاده فیلم‌بردار و کاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم کودکان
  2. عباس‌علی سماکار فیلم‌بردار
  3. طیفور بطحائی فیلم‌بردار
  4. رحمت‌الله (ایرج) جمشیدی مخبر
  5. کرامت‌الله دانشیان کارمند شرکت ساختمانی.

آن‌ها نقشه داشتند که سماکار هنگام دریافت جایزه توسط علامه‌زاده، با استفاده از سلاح کمری هر یک از اعضای خاندان سلطنت را که در مراسم حاضر شوند، بربایند. ایرج جمشیدی مسلح، اعمال نفر یکم را نظارت کند و در صورت لزوم عمل ترور را انجام دهد.

رضا علامه‌زاده نیز که در این هنگام نزدیک شخصیت جایزه‌دهنده قرار می‌گرفت، با فریاد خشونت‌آمیزی هرگونه عکس‌العمل مراقبان را خنثی کند.

کرامت‌الله دانشیان و طیفور بطحائی نیز در اطراف، سه نفری رهبری عملیات را داشته باشند و در صورت لزوم مسلحانه دخالت کنند.

آن‌ها در اعترافات خود گفته‌اند که کلیات طرح همین بود که گفته شد و منتظر بودندمحل سینما و دیگر اطلاعات لازم درباره فستیوال روشن شود تا بتوانند آخرین وضعیت را بررسی کنند.

طیفور بطحایی، فیلم‌بردار در اعترافات خود گفته است که طرح دیگر آن‌ها که به تصویب دیگر اعضای گروه نیز رسیده بود این بود که که در موقعیتی مناسب در یکی از برنامه‌های رسمی که او می‌توانست به عنوان فیلم‌بردار شرکت کند، با استفاده از پوشش دوربین‌های فیلم‌برداری بوسیله اسلحه یا مواد منفجره نسبت به جان شاهنشاه آریامهر سوءقصد کند اما موقعیت لازم به دست نیامده است.

یکی دیگر از اقدامات گروه شناسایی محل سکونت و همچنین محل‌های رفت و آمد والاگهر مهناز، فرزند والاحضرت شاهدخت شهناز پهلوی و آقای اردشیر زاهدی برای ربودن یا ترور ایشان بود.

دو نفر از افراد گروه پس از آن‌که اطلاعاتی توسط مریم اتحادیه، عضو دیگر، در اختیار آنان قرار گرفت چند روزی تردد والاگوهر مهناز را زیر نظارت گرفتند و شناسائی‌هایی کردند اما با توجه به این‌که گروه، برنامه‌های مهم‌تری را دنبال می‌کرد، انجام آن به عهده تعویق افتاد.

بخش و انتشار شایعات

 اخبار دروغ به منظور مشوش نمودن افکار عمومی یکی دیگر از اقدامات افراد گروه بوده و چون برخی از افراد آن با مطبوعات و وسائل ارتباط، ارتباط داشته‌اند تلاش آن‌ها در این زمینه قابل توجه بوده است.

در گروه مورد اشاره یک زن و شوهر عضویت داشته‌اند. زن مذکور به‌نام شکوه فرهنگ که به اتفاق شوهر خود، ابراهیم فرهنگ رازی، مشترکا در کادر گروه فعالیت می‌نموده یکی از عناصر موثر و اصلی گروه بوده است. این زن شوهردار در عین حال با چند نفر از اعضای گروه رابطه نامشروع داشته است و همسر او نیز تا حدود زیادی در جریان ماوقع بوده ولی به این وسیله به علت اهمیت هدف‌هایی که به‌زعم خود تعقیب می‌نموده‌اند اعتنایی نداشته است و حتی در پاره‌ای از موارد به منظور پیش‌برد کارها، زن خود را در برقراری این‌گونه روابط با عناصری که جلب آن‌ها مفید بوده، تشویق و هدایت می‌کرده و او با خودفروشی اطلاعات مورد احتیاج را کسب نموده است.

تامین مخارج

افراد گروه مذکور که هدف آن‌ها ایجاد هرج‌ومرج و ترور در کشور بوده، در زمینه تهیه اسلحه نیز تلاش‌های زیادی معمول داشتند و و موفق شده بودند چند قبضه اسحله تهیه و قرار بوده از خارج از کشور نیز چند قبضه سلاح به آن‌ها تحویل شود.

افراد گروه برای تامین مخارج لازم از اقدام به هرگونه عملی، از جمله سرقت و دستبرد به مراکز و محل‌های مورد به نظر، ابا  نداشته از جمله متهمین اعتراف نموده‌اند یک‌بار قصد داشته‌اند مبلغ ۴میلیون و ۲۰۰هزار ریال وجوه مربوط به فروش منزل یکی از آشنایان خود را پس از تحویل و تحول پول در دفتر اسناد رسمی، موقع خروج از دفتر سرقت نمایند ولی چون معامله با پرداخت چک انجام یافته است، موفق به اجرای نیت خود نگردیده‌اند.

صرف‌نظر از این‌که توفیق گروه مذکور و حتی گروه‌های خراب‌کار وسیع‌تر از آن در اجرای طرح‌های مربوط به ربودن یا ترور مقامات عالیه کشور تقریبا محال به نظر می‌رسد، اصولا طرح‌ریزی به قصد ربودن یا سوءقصد به جان حضرت ولایت‌عهد در چنین سنی را به چه چیزی می‌توان تعبیر کرد جز آن‌که گفته شود خارجیان چنین طرز تفکری را شستشوی مغزی داده و به کلی مسخ کرده‌اند و قدرت تفکر و اندیشه و درک ماهیت اعمالی را که انجام می‌دهند، از آن‌ها سلب نموده‌اند.

در هر حال کلیه این افراد که برای نقشه‌های بی‌هدف و بی‌نتیجه خود ارزش و اهمیت فوق‌العاده قائل بوده‌اند، دستگیر شده‌اند و تسلیم دادگاه خواهند شد.

اسامی دستگیرشدگان

رضا علامه‌زاده، سازنده فیلم فدائی

عباس‌علی سماکار و طیفور بطحائی، فیلم‌بردار

رحمت‌الله ایرج جمشیدی، مخبر

 شکوه فرهنگ، مریم اتحادیه و مرتضی سیاه‌پوش، کارمند روزنامه

ابراهیم فرهنگ و کرامت دانشیان، کارمند شرکت خصوصی

فرهنگ قیصری، کارمند

خسرو گلسرخی، نویسنده و منوچهر مقدم‌سلیمی که پیش از این به جرم شرکت در توطئه ۲۱ فروردین زندانی بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا