زیدآبادی: توافق اسرائیل و حماس فرصتی تاریخی برای ایران است

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل فلسطین و اسرائیل، در سه یادداشت تلگرامی به تحلیل توافق اسرائیل و حماس پرداخته است. متن کامل این سه یادداشت در پی می‌آید:

چطور اتفاق افتاد؟

چهره‌های اصولگرا و حتی افراطی‌های آنها می‌گویند: “هر چه گروه‌های مقاومت و مردم فلسطین بپذیرند، مورد پذیرش جمهوری‌اسلامی هم خواهد بود.”


احتمال بسیار بالایی است که حماس طرح صلح ۲۰ ماده‌ای ترامپ را با اندک تغییراتی به طور کامل و نهایی بپذیرد. در آن صورت آیا باز هم جملۀ بالا تکرار خواهد شد؟


تکرار آن جمله، به معنای موافقت ایران با طرح صلح ترامپ در مورد مسئلۀ فلسطین است. این که یک چرخش تمام‌عیار و فوق‌العاده دراماتیک در سیاست منطقه‌ای و در آن چیزی است که آقای عبدالکریمی “گفتمان نیروهای انقلاب” نام داده است. این که بسیار بسیار مهمتر از پذیرش قطعنامۀ ۵۹۸ است. تغییر و تحولی بدین اساسی و بعد به همین سادگی و بی سر و صدایی؟ چطور اتفاق افتاد؟

فرصت تاریخی و لحظهٔ اقدام!

توافق همه‌جانبه‌ای که بین اسرائیل و حماس در جریان است، بالقوه می‌تواند برای حل دیپلماتیک بحران بین ایران و غرب پنجره‌ای بگشاید.


این فرصت، خارج از اراده و خواست دولت ایران حاصل شده و بنابراین فرصتی خدادادی است.

شاید چیزی شبیه انقلاب بلشویکی در روسیهٔ سال ۱۹۱۷ که پیامدش سبب نجات ایران و حفظ موجودیت و استقلال آن شد.


دولت پزشکیان تاکنون هر چه که کرده و نکرده، اکنون در معرض یک فرصت تاریخی است. دولت با همهٔ محدودیت‌هایش امکان استفاده از این فرصت و خروج کشور از بن‌بست دیپلماتیک فعلی را دارد.


سران هر سه قوه لازم است درک صحیح و روشنی از شرایط بغرنج کشور داشته باشند و اجازه ندهند جریان‌های بریده از واقعیت، با پیش کشیدن مباحث منسوخ و پرت و بی‌ارزش، این فرصت خدادادی را تباه کنند و کشور را به کام اژدها بکشانند.


از همین لحظه وقت اقدام است. هر که برای موجودیت و سرنوشت ایران ذره‌ای اهمیت قائل است از جای خود برخیزد و با کمک به استفاده از این فرصت گامی به جلو بردارد.

اهمیت توافق حماس و اسرائیل برای ما ایرانیان

کانون منازعۀ جمهوری سلامی و دنیای غرب مسئلۀ فلسطین بوده است. حتی اگر مسئلۀ فلسطین پوششی برای پنهان‌سازی تضادی از جنس دیگر بین دو طرف بوده باشد، اما تبلور عینی تضاد آنها همین موضوع بوده است.


برای سال‌های طولانی حرف بسیاری از افراد از جمله من این بود که اگر منازعۀ فلسطین حل شود به تبع آن، سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی نیز تغییر می‌کند چون موضوعیت خود را از دست می‌دهد.


از اجلاس مادرید به بعد، در چند مرحله امکان حل مناقشه به طریقی کم و بیش متوازن و معطوف به تشکیل کشور فلسطینی پیش آمد، اما هر بار به بهانه‌ای و عمدتاً به دلیل ترس از صلح، فرصت‌ها از دست رفت.


گویی جنگی خونین و خانمانسوز نیاز بود تا دو طرف به این نتیجه برسند و یا به عبارت دقیق‌تر مجبور به این نتیجه‌گیری شوند که مناقشه راه‌حل نظامی ندارد و به ناچار باید در پشت میز مذاکره برای حل و فصل مشکل تلاش کرد.


جنگ دو ساله اما چنان زخم عمیقی بر پیکر فلسطین و افکار اسرائیلی‌ها وارد کرده است که دو طرف به اختیار خود نتوانستند به توافق برسند. توافق کنونی هم نه از سر انتخاب بلکه به اجبار و زور قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای به دست آمده است. از همین رو، شاید بازگشت به وضعیتی کم و بیش متوازن به راحتی امکانپذیر نباشد.


مسئلۀ اصلی اما برای ما ایرانیان این است که طرف توافق، گروه اسلام‌گرایی است که جمهوری اسلامی آن را بخشی از محور مقاومت و نمایندۀ نگرش خاص خود به مسئلۀ فلسطین می‌داند. از همین رو، مخالفت علنی با توافق حماس عملاً امکان ندارد و بناچار باید با آن کنار بیاید. این کنار آمدن، کانون منازعۀ جمهوری اسلامی و دنیای غرب و یا حداقل تبلور عینی آن را از روی میز برمی‌دارد. همین اتفاق فرصت تاریخی بی‌مانندی برای حل منازعۀ ایران و غرب فراهم کرده است؛ البته اگر سران کشور خواهان استفاده از آن باشند و کانون دیگری را به جای مسئلۀ فلسطین ایجاد نکنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. چقدر ساده لوح هستند ، آقایان اصلاح طلب!!
    این زید آبادی واقعا به پیمان آتش بس بین اسراییل و حماس ، ایمان دارد ؟! چقدر ساده لوح!

    ۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا