سخنگوی صنعت آب کشور: اگر مردم کمک نکنند در بی‌آبی غرق می‌شویم

| قیمت تمام‌شده آب آشامیدنی در تهران مترمکعبی 2 دلار است |

سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: بحران بی‌آبی حرف تازه‌ای نیست اما وقتی به بیان عیسی بزرگ‌زاده می‌آید که خود را «کارگر آب» می‌خواند و غیر از «عناوین رسمیِ» مدیرکلی و سخنگویی، یک وجه «کارشناسی» برجسته هم دارد، باید با دقت بیشتری شنیدش.

سخنگوی صنعت آب با صراحت به پرسش‌های صریح انصاف نیوز پاسخ می‌دهد. با همین صراحت هم می‌گوید ایران مستعد غرق شدن در بحران بی‌آبی است و تنها همراهی و کمک مردم می‌تواند ضامن نجات شود.

ظاهرا وضعیت آب کشور به شرایطی دچار شده که وقتی نخست‌وزیر یک دولت متخاصم می‌خواهد به مردم ایران پیام دهد، می‌گوید مردم ایران اگر نظام حاکم برود، ما می‌آییم و مساله آب شما را حل می‌کنیم و می‌دانید که اسرائیل در این زمینه خیلی خوب است! واقعا وضعیت آب کشور این‌قدر بحرانی است که نتانیاهو بابتش بخواهد در ایران یارگیری کند؟

دو تا مساله را از هم جدا کنیم؛ این‌که نخست‌وزیر یک کشور متخاصم حرفی را می‌زند، در جای خودش باید پاسخش داده شود و من مایل نیستم در حدی گفتار این شخص را تحویل بگیرم که پاسخ من بخواهد ناظر بر کلام او باشد.

ولی برای بخش دوم سوال شما که آیا وضعیت آب کشور بحرانی است، به شما به عنوان رسانه و نماینده وجدان عمومی پاسخ می‌دهم، بله وضعیت همین‌قدر بحرانی است و اگر این مساله را جدی نگیریم، رفاه آب‌پایه شهروندان کاهش می‌یابد، زیست‌بوم ایران آسیب می‌بیند و به طرف ناپایداری بیشتر می‌رود. مقوله بسیار جدی است و کارهلی بسیار جدی باید انجام داد.

به نظر می‌رسد سهم تقصیرها در بحران بی‌آبی درست بیان نمی‌شود؛ ما وقتی درباره آب مصرفی خانوار ایرانی سخن می‌گوییم، درباره کسر کوچکی از کل آب مصرفی در کشور صحبت می‌کنیم اما هنگام بیان صورت مساله و بحران، چنان تبلیغ می‌شود که انگار مردم مقصر اصلی هدررفت آب هستند و دائن سرکوفت می‌شوند که شما بدمصرف هستید. مردم واقعا این‌قدر که تبلیغ می‌شود، مقصر هستند؟

من به خودم اجازه نمی‌دهم از کلمه مقصر در مورد مردم استفاده کنم. من یک شاه‌مقصر می‌شناسم که در لایه‌ای بنیادی‌تر از سوال جناب‌عالی می‌نشیند و آن هم الگوی توسعه غلطی بوده است که در این ۷۰ هشتاد سال اخیر شکل گرفته است.

الگوی توسعه غلط بوده که ما را به طرف بدمصرفی هدایت کرده است. الگوی غلط توسعه باعث ایجاد کلان‌شهرهایی در کشور شده مانند تهران که جمعیت مستقرشده در آن با شهرها و شهرک‌های اطرافش و حتی بدون این شهرهای اقماری از ظرفیت تاب‌آوری منابع محیط‌زیستی منطقه خارج است.

یعنی چه؟

ما به آب، هوا، خاک، جنگل، پرندگان مهاجر و… می‌گوییم منابع محیط ‌زیستی. بهره‌برداری از منابع محیط زیستی تا جایی مجاز است که از مرزهای تاب‌آوری، یعنی نقطه بی‌بازگشت نگذرد. بهره‌برداری از منابع محیط زیستی باید در حدودی باشد که این منابع امکان بازسازی و بازتولید خود را داشته باشند.

شکار تعداد مشخصی از پرندگان مهاجر سیبری مجاز تلقی می‌شود چون این پرندگان با زادآوری تعداد خود را بازتولید می‌کنند. درباره جنگل همین‌طور؛ شما با توجه به قدرت احیایی که دارید، چه به صورت طبیعی چه به صورت انسان‌ساز، اجازه بهره‌برداری مشخصی از جنگل را می‌دهید. وقتی بهره‌برداری از جنگل از مرز تاب‌آوری عبور کند، شما شاهد ناپدیدشدن جنگل خواهید بود.

الگوی توسعه‌ای که در این ۶۰ هفتاد سال دنبال کرده‌ایم به‌گونه‌ای بوده که در بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی کشور به صورت واضح و آشکار، از مرزهای تاب‌آوری گذر کرده‌ایم. این یعنی بیشتر از ۷۰ درصد دشت‌های کشور، وضعیت بحرانی دارند. از ۶۰۹ دشت، ۴۲۷ دشت مهم در مناطقی مانند خراسان، فارس، اصفهان، تهران، کرمان، همدان و… وضعیت ممنوعه و ممنوعه بحرانی دارند.

در مورد آب‌های سطحی، رودخانه‌ها و تالاب‌ها، پهنه‌های آبی متعددی وجود دارند که ما از تامین نیازهای محیط‌زیستی‌شان درمانده‌ایم؛ حالا گاوخونی و ارومیه مواردگل‌درشت است اما تالاب کوچک و بزرگش مهم و حیاتی است، رودخانه بزرگ و کوچکش مهم حیاتی است.

من کاملا متوجه این بحران زیست‌محیطی هستم اما بحث من با شما…

اجازه بدهید من پرسش اصلی شما را پاسخ دهم؛ بله، بخش کشاورزی مصرف عمده آب را به خود اختصاص داده است و بیشترین اصلاح را نیاز دارد اما آب شرب هم مهم است. ما برای جناب‌عالی که در این نقطه از تهران ساکن هستید، از کیلومترها آن سوتر، از طالقان، از کرج، از لار، آب را با ۲۳هزار کیلومتر لوله حمل می‌کنیم و به این‌جا می‌‌آوریم، با انرژی برق تسویه‌اش می‌کنیم و باز پمپاژش می‌کنیم به طبقات دوم و سوم. خب این آب از منظر اقتصاد ملی کالای خیلی گرانی است. کاری نداشته باشید که شهروند ممکن است برای آب مصرفی‌اش متر مکعبی هزار یا ۲ هزار یا حتی ۱۰هزار تومان بپردازد. هر متر مکعبی از این آب برای اقتصاد ملی بالای ۲دلار درآمده است!

در مورد ملامت مردم و شهروندان؛ ما زبان ملامت نداریم، ما مددجوییم. وزارت نیرو و بنده شخصا به عنوان کارگر آب، که در خدمت مردم هستم و از آنان حقوق می‌گیرم، هرگز چنین ادبیاتی نداریم که مردم را ملامت کنیم. من یک مورد را هم سراغ ندارم که در ادبیات رسمی وزارت نیرو این تعبیر شما درباره سرکوفت به شهروندان مورد استفاده قرار گرفته باشد. هرگز مردم را ملامت نمی‌کنیم اما فراوان مدد می‌خواهیم؛ خب، چه کنیم؟ من به شهروند اطلاع‌رسانی می‌کنم و می‌گویم خواهر، برادر، مادر، هم‌شهری بحران آب داریم، و اگر صرفه‌جویی نکنیم، همه متضرر می‌شویم.

من هم به شما پاسخ می‌دهم هر وقت رفتید و آن ۶۰ هفتاد درصد اتلاف در شبکه‌تان را درست کردید، هر وقت در اختیار من کولری قرار دادید که بجای ۵ درصد راندمان ۹۵ درصد راندمان دارد، من هم می‌روم شیر هوشمند برای خانه‌ام نصب می‌کنم. هر وقت کولر آبی با راندمان بالا در بازار موجود شد، شما مرا برای استفاده از کولری که ۹۰ درصد انرژی را هدر می‌دهد، جریمه کنید.

سوالات شما طوری است که من با بخشی از آن موافق و با بخشی از آن مخالف هستم. اگر منظور شما تذکر به امثال بنده در طرف حاکمیت و دولت است، من با شما هم‌داستان هستم. نقد شما قوی و وارد است؛ آقای وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان برنامه، شهرداری تهران و… شما هر کدام عقب‌ماندگی‌های زیادی در وظایف خود دارید. بله، این حرف را می‌پذیرم اما با آن بخش حرف‌تان مخالفم که بگویید تا طرف حاکمیت این عقب‌ماندگی را جبران نکند، حاضر به همکاری و همراهی نیستید.

من خدمت شما می‌گویم همه ما سوار یک کشتی هستیم. این کشتی که سوراخ شود، رفاه همه از بین می‌رود. ما نباید با این ادبیات با هم حرف بزنیم. من مقصر بوده‌ام؛ باید ده سال پیش فکر این روزها را می‌کردیم. وزارت کشاورزی باید چند دهه پیش فکر این روزها را می‌کرد. کشور در این هفتاد هشتاد سال اخیر مدیر توسعه نداشته است. سازمان برنامه باید در نقش یک مدیر توسعه قوی ظاهر می‌شد و شان خود را بالاتر از این می‌دید که مدیر توزیع پول در کشور باشد، آن هم خیلی از اوقات با لابی. بجای آن باید مدیر توسعه می‌شد، تنظیم‌گری می‌کرد. بله، این را با تمام وجود می‌پذیرم.

اما اگر شما شهروند محترم با این‌طور فرمایشات به خودتان حق بدهید که با ما همراهی نکنید، حق دارید و همراهی نکنید ولی نتیجه‌اش را به شما خواهم گفت؛ فرزندان شما که امروز در وزارت نیرو، وزارت جهاد، سازمان برنامه و… مشغول کار هستند، از عهده تامین آب و رفاه آب‌پایه برنمی‌آیند اگر به این سبک جلو بروید.

من نگرانم که آب و لوله‌کشی رنگ نمی‌شناسد؛ این‌طوری نیست که سراغ شما بیاید، سراغ من نیاید. فرض کنید من برای این‌که آب را به دوش شما برسانم باید بیشتر از مقدار مجاز، از منابع آب زیرزمینی برداشت کنم و این باعث فرونشست می‌شود. ممکن است این فرونشست در مقابل محل کار شما رخ دهد یا در محل سکونت من. از فرونشست شهروند ایرانی آسیب می‌بیند و فرونشست یا بی‌آبی تشخیص نمی‌دهد که این شهروند چه باور و عقیده و رفتاری داشته است. همه آسیب می‌بینیم.  

این بیان ماست؛ این درد مشترک ماست. من مقاومتی در مقابل عقب‌ماندگی طرف حاکمیت ندارم اما باید با هم برای حل این مشکل کار کنیم.

آقای دکتر! این پیشنهاد تهیه مخزن و پمپ توسط شهروندان فکرشده بود؟

نظران مختلفی وجود دارد و من با بسیاری از این نقدها که در فضای مجازی یا رسانه‌ها مطرح شده، آشنا هستم.

آبفای استان تهران معتقد است آثار این کار مثبت بوده است؛ ما ۲۲ درصد آب به حساب نیامده در تهران داریم که به درآمد تبدیل نمی‌شود؛ شامل ۱۱ درصد هدررفت فیزیکی آب و مابقی انشعابات غیرقانونی و معافیت‌های فرهنگی است. ارزیابی همکاران من می‌گوید وقتی فشار را در درون شبکه کم کردیم، در واقع تراوش و نشت از درون لوله و اتصالات فرسوده و آسیب‌دیده را کم کرده‌ایم و جلوی هدررفت آب را گرفته‌ایم.

نقد این است که با مصرف انرژی برق، فشار آب ترمیم می‌شود. ضمن این‌که مخزن جزو مقررات ملی ساختمان است. در ساختمان‌های بالای سه چهار طبقه هم استفاده از پمپ معمول بوده است؛ بالاخره سیستم موظف نیست آب را به طبقه دهم برج شما برساند. البته الان واقعیت موجود این است که به دلیل افت فشار طبقات سوم و چهارم هم باید پمپ بگذارند. تا این لحظه ارزیابی همکاران من مثبت بوده است.

(پایان بخش اول)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا