شباهت قطعنامه ۵۹۸ و آتش‌بس ایران و اسرائیل: تصور فریب در مذاکره

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: عباس ملکی، دیپلمات سابق و عضو هیئت مذاکره‌کننده‌ی ایران برای پایان جنگ ایران و عراق در بخش دوم گفت‌وگویش با انصاف نیوز از تفاوت‌ها و شباهت‌های شرایط حال حاضر ما و دوران قطعنامه ۵۹۸ گفته است.

شباهت جنگ ایران با اسرائیل و عراق غافلگیری در زمانه‌ی مذاکره بود

انصاف نیوز: چه تفاوت‌ها یا شباهت‌هایی بین شرایط فعلی ما و قطعنامه ۵۹۸ وجود دارد؟

شباهت‌های عجیبی وجود دارد. اول به مذاکره و تصمیم‌گیری برمی‌گردد. به نظر می‌رسد در هر دو حالت، زمانی که ایران تصمیم به مذاکره می‌گیرد طرف مقابل حیله‌ای می‌زند. خوشبختانه ایران آماده بود اما در هر دو حالت ما خسارات جبران ناپذیری خوردیم که نمی‌شود فراموش کرد.

ایران حقوق بین‌الملل را رعایت نمی‌کرد و نمی‌توانست انتظار کمک هم داشته باشد

ایران در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تعلل کرد. البته طبیعی هم بود. از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ که عراق حمله‌ای وسیع به ایران کرد، ایران همیشه تاکید می‌کرد که مورد تجاوز قرار گرفته است.

ایران قبل‌تر خیلی حقوق بین‌الملل را رعایت نکرده بود و کسی به ایران کمکی نمی‌کرد! وقتی دوستان خود من در ۱۳ آبان ۵۸ وقتی به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند کاری خلاف حقوق بین‌الملل و خلاف کنسوانسیون‌های بین اللملی انجام دادیم. اگر قرار بود پیامی سیاسی داده شود می توانست چند ساعت یا چند روز طول بکشد نه ۴۴۴ روز!

ریگان فکر می‌کرد گروگان‌ها از ترس او آزاد شده‌اند درحالیکه مسئله کندی بروکراسی بود

زمانی که گروگان‌های سفارت را آزاد کردیم درست زمانی بود که ریگان وارد کاخ سفید شد. آن زمان آقای ریگان ادعای ناموجهی داشت؛ می‌گفت گروگان‌ها از ترس او آزاد شده‌اند! نه، از ترس او نبود. آن تاخیر نشان می‌داد بروکراسی ما به قدری کند است که ۴۴۴ روز طول می‌کشد تا تصمیمی که گرفته شده اجرایی شود.

تیتر نیویورک تایمز( 21jan, 1981 ): ریگان به عنوان چهلمین رئیس جمهور آمریکا سوگند ریاست جمهوری خورد؛ او قول عصر نوسازی ملی را داد | دقایقی بعد ۵۲ گروگان آمریکایی در ایران پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند

آن هم تصمیمی که دولت نگرفته بود. من مکاتبات دولت موقت و شورای انقلاب هم مطالعه کرده‌ام. آن‌ها هم مخالف بودند ولی به هر حال چند دانشجو سرنوشت کشور را به اینجا رساندند که الان هستیم!

از همان ابتدا، شورای امنیت اکراه داشت که به ایران کمک کند. رئیس شورای امنیت می‌گفت از هر دو طرف می‌خواهیم از تشدید مخاصمه جلوگیری کنند. این مثل این است که کسی بیاید ماشین من را ناکار کند بعد کسی بیاید بگوید از هر دو طرف خواهش می‌کنم آرامش داشته باشید!

هو کردن دبیرکل سازمان ملل در بهشت زهرا و گوجه پرت کردن مردم سمت او

ایران هیچوقت شورای امنیت و مجمع عمومی را جدی نمی‌گرفت. خب به حرف این‌ها گوش نمی‌دادیم. حتی یکبار دبیر کل سازمان ملل به تهران آمد و به بهشت زهرا رفت. گوجه سمت او پرت کردند و هو کردند.

کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل در سال آغاز جنگ ایران و عراق

خیلی طول کشید تا به تدریج دستگاه دیپلماسی خودش را پیدا کرد و دبیرخانه با مشاوران و مدیران ملل متحد مذاکره کرد. بلاخره نتیجه همین شد که قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتیم. هیئت ایرانی به سرپرستی آقای دکتر ولایتی، وزیر امور خارجه به نیویورک رفتند.

حس کردیم فریب خورده‌ایم

دوباره عراق یک حمله‌ی بسیار وسیع کرد. این دفعه علاوه بر عراق و نیروهای تازه نفسش و سلاح‌های بسیار جدیدی که از اتحاد جماهیر شوروی، آلمان، فرانسه، چین و برزیل گرفته بود مجاهدین خلق هم حمله کردند. احساسی پیدا شد که شاید ما فریب خوردیم.

جلسه‌ی رأی‌گیری اعضای شورای امنیت برای تصویب قطعنامه ۶۱۹ (۱۹۸۸) برای تشکیل گروه ناظران نظامی سازمان ملل متحد بر آتش‌بس ایران و عراق است. این قطعنامه در پی تصویب قطعنامه ۵۹۸ و در راستای اجرای آن صادر شد. (۱۸ مرداد ۱۳۶۷)

آن زمان دستگاه دیپلماسی بسیار زحمت کشید و از آن بیشتر نیروهای ایرانی مقاومت کردند. این دفعه هم چنین چیزی‌ست. آنچه من از آقای عراقچی درباره‌ی پنج دوره مذاکرات مسقط و رم شنیدم این بوده که همه چیز به خوبی پیش می‌رفته و بارها آقای ویتکاف گفته «Perfect» اما در آخرین لحظات یک یادداشتی داده‌اند که زیر تمام حرف‌هایی که زده بودند می‌زد. بعد هم بدون هیچ مقدمه و دلیلی رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد و همان شرایط تکرار شد.

تخطی‌های ما از قوانین هسته‌ای کجا و فرستادن جنگنده و پهپاد به داخل کشور کجا؟!

ببینید ما ممکن است رعایت برخی رویه‌های مربوط به مسائل هسته‌ای را بالا پایین کرده باشیم یا مثلا جواب کمیته‌ای را در ملل متحد دیر داده باشیم اما این رفتارها خیلی هم عجیب نیست. نظام‌های دیگر هم ممکن است گاها چنین رفتارهایی داشته باشند. این کجا و فرستادن تعداد زیادی پهپاد و موشک به داخل کشور کجا؟!

مقاومتمان خوب بود اما این کشور نیاز به زمان و کار دارد

زمان جنگ با عراق هم بعد از پذیرش ۵۹۸ تعدادی شهید شدند اما مردم نجابت به خرج دادند و تحمل کردند. مقاومت نیروهای نظامی و ایران هم بسیار خوب بود بلاخره! بخش منفی‌اش هم این است که به هر حال این کشور نیاز به زمان و کار دارد.

ما باید از کنار توطئه‌ای که اسرائیل و بخشی از هیئت حاکمه‌ی آمریکا از سال ۲۰۰۳ برای ما ساخته بود عبور می‌کردیم. چون آقای خاتمی خیلی عزیزند نقدی هم به ایشان کنیم. آن‌ها وقتی گفتند شما دارای تاسیساتی هستید که مواد آلوده به برخی ایزوتوپ‌ها را دارد نباید آنطور رفتار می‌کردیم. واقعیت این بود که سانتریفیوژهایی که از پاکستان خریده بودیم آلوده بودند.

عبدالقدیر خان، واسطه‌ای که گفته می‌شود در فروش سانتریفیوژهای آلوده به ایران دخیل بوده است

غرور ملی اگر قرار باشد به تمامیت ارضی ایران آسیب بزند منطقی نیست

من آن‌ها که می‌گویند باید مقاومت می‌کردیم و می‌گفتیم «نه»، اینطور نبوده و… را درک می‌کنم. من می فهمم غرور ملی یعنی چه اما غرور ملی اگر قرار باشد به تمامیت ارضی و حاکمیت یک کشور آسیب بزند و اتفاقی مثل جنگ ایران و عراق مجددا اتفاق بیفتد خب منطقی نیست.

بعد از فتح خرمشهر، بخش‌هایی از ایران هنوز در تصرف عراق بود | چطور مذاکره می‌کردیم؟!

یک توضیحی هم خوب است که در مورد جنگ ایران و عراق اضافه کنم. عراق بعد از فتح خرمشهر حرفش این بود که بیایید مذاکره کنیم! برخلاف تصور عموم مردم، هنوز بخش‌های وسیعی از ایران در اختیار عراق بود. خب معلوم است که اگر یکی نصف خانه‌ی شما را گرفته باشد و بگوید که بیا مذاکره کنیم می‌گویید نه، اول برو بیرون بعد مذاکره می‌کنیم.

ایران اینقدر مقاومت کرد تا بلاخره در قطعنامه ۵۹۸، به مرزهای بین‌المللی بازگشتیم، اسرا آزاد شدند، آغازگر جنگ مشخص شد، مسائل مربوط به اروندرود مشخص شد و… . البته کارهایی هم ممکن نشد مثل اینکه نتوانستیم غرامت بگیریم.

اگر از ۲۰۰۳ تا به حال یکی از مذاکرات را جدی می‌گرفتیم…

ببینید حرف من این است که اگر شما از ۲۰۰۳ تا حالا، یکی از نقاط زمانی مذاکرات را جدی پیش می‌بردید و کلاس درس فلسفه برای دوستانی که طرف اروپایی بودند نمی‌گذاشتید شاید شرایط امروز ما بهتر بود. آقای خاتمی به جای اینکه بیاید این مسئله را حل کند جلسه‌ای با روسای دانشگاه‌ها گذاشت و گفت بله، ما به چنین دست‌آوردهایی رسیده‌ایم؛ ما خیلی جلو هستیم و… من وقتی جلو هستم که آب و برق قطع نشود، دانشجوی من بتواند در لابراتوارش کار کند. در و دیوار این کشور پر از مزیت است و استفاده نمی‌شود.

زمان آقای خاتمی نباید اینکه به جایی رسیده‌ایم را پررنگ می‌کردیم | خودمان هم باورمان شد

انصاف نیوز: زمان آقای خاتمی مگر بخاطر اعتمادسازی فعالیت‌های ما تعلیق نشد؟ شما اگر تصمیم‌گیر بودید چه می‌کردید؟

تعلیق بحث طولانی‌ای دارد. بلاخره مذاکرات سعدآباد و… همه‌ی اسنادش موجود است. من البته نمی‌خواهم به عقب برگردم.

انصاف نیوز: فقط بگویید چه باید می‌کردیم؟

بخشی‌اش هم البته به خود ما برمی‌گردد. ما که به مقامات عالی مشورت می‌دادیم باید این را می‌گفتیم که صنعت هسته‌ای هم صنعتی‌ست کنار صنایع دیگر مثل خورشیدی، هیدروژنی، نفت و گاز و…

نگاه ما باید دراز مدت می‌بود. ما بسیاری چیزها در ایران برای توسعه داریم اینطور نیست که فقط یک کار بلد باشیم!

دوران آقای خاتمی نباید همین قضیه که ما به جایی رسیده‌ایم را دنبال می‌کردیم و پررنگ می‌کردیم.

سوال: بنظرتان اصلا چرا این کار را کردند؟

ما انعکاس حرف‌های خودمان را می‌بینیم. مثلا من می‌گویم ما در صنایع هوایی اولیم! گروهی هم باور و تشویق می‌کنند. بعد خود من هم باورم می‌شود که ما در صنایع هوایی اولیم. خب ما برای ساخت هواپیما خیلی هزینه کردیم. چه شد؟!

من هم معتقدم اگر ایرانی‌ها بودجه خوبی داشته باشند می‌توانند هواپیما بسازند. چیزی نیست که نشود اما الآن هواپیما ساختن چقدر در محاسبات حکمرانی ما اولویت دارد؟

«از مسیر تصمیم‌گیری در کشور راضی‌ام»

در حال حاضر در مجموع من از مسیر تصمیم‌گیری در کشور ناراضی نیستم. برخلاف بسیاری فکر می‌کنم همین که در این دولت صحبت و نظرخواهی می‌شود خوب است.

بعضی‌ها فکر می‌کنند مردم ایران را می‌توان با حرف خاصی که می‌زنند همراه کنند اما اینطور نیست. این کشور از لحاظ منابع انسانی جز پنج کشور اول دنیاست. با این مردم باید خیلی بهتر حرف بزنید.

البته صداقت آقای رئیس‌جمهور واقعاً قابل تقدیر است اما ما بیشتر ازین‌ها حرف داریم.

صداوسیما: یک داغ دل بس است برای قبیله‌ای!

دانشگاه‌های ما دارد از بین می‌رود چرا روسای دانشگاه‌ها را درست نمی‌کنند؟! چرا بعضی دانشگاه‌ها هنوز رئیس ندارد؟! چرا بعضی دانشگاه‌ها همان روسای قبلی سر کار هستند؟! این مسائل یعنی من بعنوان مسئول در کف جامعه نیستم!

چرا تعداد مخاطبین خبرگزاری‌ها کم است؟! حالا من راجع به صداوسیما حرف نمی‌زنم. می‌گویند یک داغ دل بس است برای قبیله‌ای!

همه‌ی کسانی که به ایران حمله کردند دیکتاتور بودند

انصاف نیوز: زمان جنگ ایران و عراق چه کسانی مخالف آتش‌بس بودند؟ آیا بعد این سال‌ها تغییری در نگاه آن‌ها ایجاد شده است؟

نکته این است آنان که به ایران حمله کردند همه‌شان دیکتاتور بودند. صدام حسین یک دیکتاتور بود. اگر تجاوزات موردی عراق که قبل از شروع جنگ به خاک ما داشت را جواب نمی‌دادیم صدام حسین باز هم آن حمله را می‌کرد. آن حمله پاسخی به ادعای اینکه ایران دو هفته پیش کاری در مرز کرده یا اینکه جواب یادداشتی را نداده نبود.

پیمان حسن همجواری میان شاه و صدام

همانطور که می‌دانید ما پیمانی تحت عنوان حسن همجواری با عراق داریم. پیمانی‌ست که بین شاه و صدام حسین امضا شد. با این پیمان هر دو دولت مخالفانشان را ساکت کردند. مثلا امام از عراق اخراج شد. مسئله‌ی شط العرب و اروندرود تا حدودی حل شد و ایران به امتیازات خوبی رسید.

تصویری از عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر

چند تپه در منطقه فکه هست که ایران باید می‌داد. در دوره شاه باید این را می داد اما نداد. چند تپه‌ست، در برابر اروندرود چیزی نیست. بعد انقلاب هم ندادیم. این یکی از مواردی بود که عراق آمد و تصرف کرد. مشترک استفاده کردن از اروندرود خیلی امتیارز بزرگی بود.

صدام در مجلسشان قول داده بود امتیاز اروندرود را از ایران پس بگیرد

صدام وقتی سال ۱۹۷۵ از ایران می‌رود بعضی‌ها به او ایراد می‌گیرند که تو چطور اینقدر به ایران امتیاز دادی؟! صدام حسین آنجا در پارلمان عراق می‌گوید من این را دادم به این دلیل که ایران قوی بود و در کردستان عراق بعضی مناطق را اشغال کرده بود که عقب رفت. بعد می‌گوید ولی من الآن قسم می‌خورم که هر طور شده این را پس بگیرم.

عراقی‌ها می‌گفتند این پیمان با شاه بوده؛ بیایید پیمان دیگری ببیندیم | بعضی‌ها در داخل موافق بودند | ولایتی تهدید به استعفا کرد

در مذاکرات ۵۹۸ هم خاطرم هست عراقی‌ها همیشه می‌گفتند که این پیمان حسن همجواری را شاه امضا کرده شما هم که با شاه خوب نیستید این را کنار بگذارید!

جالب است حتی بعضی مقامات می‌گفتند که بله، این را کنار بگذاریم و دوباره قرارداد جدید ببندیم. جا دارد از آقای دکتر ولایتی اسم ببرم. ایشان مخالف بود. در یکی از جلسات خیلی سطح بالا هم ایشان گفت که اگر می خواهید این کار را کنید من استعفا می‌دهم، وزیر خارجه‌ی بعدی بیاید.

محسن رضایی می‌گفت همان‌ها که جنگیده‌اند برای مذاکره هم بروند | امام مخالفت کرد

مثلاً آقای محسن رضایی نظرش این بود که هر کسی که جنگ کرده خودش هم مذاکره کند. می‌گفتند ما خودمان هیئتی برای مذاکره درست می‌کنیم. امام مخالفت کردند و تاکید کردند که وزارت خارجه باید این کار را انجام دهد.

یا موضوع دیگری که می‌گویند این است که می‌گویند چرا ایران بعد فتح خرمشهر جنگ را ادامه داد؟! بله، نیروهای عراقی از خاک خرمشهر رفته بودند ولی در مکان های دیگر حضور داشتند. چه چیزی را تمام می‌کردیم؟! این‌ها در خاک ما باشند و جنگ را تمام کنیم؟! مگر ممکن است؟!

می‌گفتند کشورهای عربی گفته‌اند غرامت جنگ را می‌دهند!

یا می‌گویند کشورهای عربی گفته‌اند ما همه‌ی غرامت ایران را پرداخت می‌کنیم. من همیشه می‌گویم یک کلمه از رهبران یا وزرای کشورهای عربی که گفته باشند ما غرامت ایران را می‌دهیم بیاورید من قبول می‌کنم. حتی یک روزنامه یا مجله هم گفته باشد.

اصلا اینطور نبود. آن زمان همه دنبال این بودند که صدام پیروز شود. بعد از فتح خرمشهر کویت ۱۴ میلیارد دلار به عراق کمک کرد. بعد ازینکه عراق این مبلغ را به کویت پس نداد همین موضوع باعث جنگ کویت و عراق شد.

«از سال ۶۶ موافق ۵۹۸ بودم»

انصاف نیوز: شما خودتان زمانی که پیشنهاد قطعنامه سال ۶۶ مطرح شد موافق پذیرش آن بودید؟

بله.

اول یک پیروزی در میدان بعد مذاکره

انصاف نیوز: چه کسانی مخالف بودند؟ در این سال‌ها تغییری کرده‌اند؟

خدا رحمت کند آقای هاشمی را. ایشان خیلی در این مسائل تیزبینی داشتند. نظر آقای هاشمی این بود که باتوجه به جمع‌بندی آنچه نیروهای مسلح به ما گفته‌اند، ما اگر بتوانیم یک پیروزی داشته باشیم می‌توانیم مذاکرات را شروع کنیم.

نیروهای نظامی آن موقع به وزارت خارجه می‌گفتند که اگر نیروهای ما وارد خاک عراق نشوند نمی‌توانیم زمین هایمان را پس بگیریم.

با تمام تلاشی که نیروهای نظامی ما داشتند نشد که ما آن یک پیروزی را به دست آوریم.

از سمت دیگر بخش دیپلماتیک پیشرفت‌هایی داشت. بعد از گروگان‌گیری ما اصلا با شورای امنیت حرف نمی‌زدیم.

ماجرای دکتر رجایی خراسانی و بیرون آمدن از ملل متحد | اینجا جای مستکبرین است نه جمهوری اسلامی!

زمانی دکتر رجایی خراسانی، سفیر ما در نیویورک بودند. تلکسی به تهران زد که در سازمان ملل فقط استکبار و آدم‌های پرقدرت می‌توانند حرفشان را بزنند. آقای رجایی نوشته بود که ما نامه‌ای بنویسیم و بعنوان اعتراض از ملل متحد بیرون بیاییم.

سعید رجایی خراسانی

تلکس ایشان که آمد آقای دکتر ولایتی با افراد زیادی مشورت کردند بعد به آقای رجایی پاسخ دادند که این پیشنهاد بسیار خوبی‌ست شما تشریف بیارید تهران ما این پیشنهاد را کامل کنیم. آمدند تهران دیگر ایشان را نفرستادند چون بسیار خطرناک بود اگر از ملل متحد بیرون می‌آمدیم.

آنقدر تلاش کردیم که عراق و آمریکا می‌گفتند نفوذ ایران در دبیرخانه ملل متحد بیشتر است!

ما از این شرایط به جایی رسیدیم که عراق و آمریکا می‌گفتند نفوذ ایران در دبیرخانه ملل متحد بیشتر است!

واقعا دیپلمات‌های ایرانی زحمت کشیدند. اینقدر با مسئولان سازمان ملل حرف زدیم، زدیم که آن‌ها دیدند ایران هم حرفی دارد. ایران اینطور نیست که بگوید من تا عمر دارم می خواهم بجنگم!

خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل، در حال گوش دادن به سوال خبرنگار در یک نشست خبری. این نشست خبری پس از مشورت اعضای شورای امنیت در مورد وضعیت بین ایران و عراق، در خارج از تالار شورای امنیت برگزار شد. ۱۱ August, 1987

قطعنامه ۵۹۸ هم در شرایطی بسته شد که شرایط ایران هم در نظر گرفته شد. با این حال بخش نظامی و آقای هاشمی فکر می‌کردند ما می توانیم یک پیروزی داشته باشیم.

بعد که پیروزی نداشتیم سال بعد این را پذیرفتیم. خب سخت بود. خیلی‌ها این را قبول نمی‌کردند.

اگر خاطرتان باشد آقای هاشمی گفت من مسئولیتش را قبول می‌کنم حضرت امام گفت نه من خودم قبول می‌کنم و آن بیانیه را دادند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا