چرا باید منتقدان زندانی را آزاد کنید؟ | هادی صمدی

هادی صمدی، مدرس فلسفه در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه) نوشت: «از منظر تکاملی، هدف اصلی هر سیستم زنده، از سلول گرفته تا جامعه، بقا و سازگاری با محیط متغیر است. جامعه‌ای که نتواند با چالش‌های جدید اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی، فناوری سازگار شود، ضعیف شده و در نهایت از بین می‌رود یا توسط جوامع دیگر مغلوب می‌شود. و اما تکامل بر اساس تنوع کار می‌کند.

در طبیعت، تنوع ژنتیکی به یک گونه اجازه می‌دهد تا در برابر بیماری‌ها یا تغییرات محیطی جدید مقاومت کند. به نحوی مشابه در یک جامعه، ایده‌ها و سیاست‌ها نقش ژن‌ها را دارند.

منتقد از جمله افرادی‌ست که بر تنوع افکار جامعه می‌افزاید. در حاکمیت بدون منتقد همه مجبورند به یک شکل فکر کنند و راه‌حل واحدی را تکرار کنند. جامعه‌ی بدون منتقد به شدت شکننده است و با اولین بحران پیش‌بینی‌نشده که راه‌حل موجود برای آن کارساز نیست، در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد.

منتقدان به طور مداوم ایده‌ها، استراتژی‌ها و راه‌حل‌های جایگزین را به مخزن ایده‌های جامعه تزریق می‌کنند. حتی اگر نود درصد این ایده‌ها اشتباه یا ناکارآمد باشند، آن ده درصد باقی‌مانده ممکن است دقیقاً همان راه‌حلی باشد که جامعه برای بقا در بحران به آن نیاز دارد. منتقدان، تنوع فکری جامعه را تضمین می‌کنند. گناه منتقدان ما این است که آنچه را سال‌هاست در جمع‌های خصوصی می‌شنویم در عرصه‌ی عمومی بیان کرده‌اند.

هیچ حاکمیتی، هر چقدر هم خیرخواه باشد، معصوم و بی‌خطا نیست. سیاست‌ها اغلب با پیامدهای ناخواسته همراه‌اند. در این میان منتقدان مانند سیستم بازخوردی عمل می‌کنند و اولین کسانی‌اند که نقاط ضعف، خطرات و پیامدهای منفی یک سیاست را شناسایی کرده و درباره‌ی آن هشدار می‌دهند.

منتقد از پدیده‌ی خطرناک تفکرِ گروهی در میان حاکمان جلوگیری می‌کند. در تفکر گروهی، افراد برای حفظ هماهنگی و وفاداری به گروه، از ابراز عقاید مخالف خودداری می‌کنند و در نتیجه تصمیم‌های فاجعه‌باری می‌گیرند. منتقدان هستند که این حباب را می‌شکنند.

سرکوب منتقدان، به بهانه‌ی نیاز به انسجام، مانند این است که یک خلبان تمام سیستم‌های هشداردهنده کابین را خاموش کند، چرا که صدا آزاردهنده است. این کار ممکن است در کوتاه‌مدت آرامش دهد اما در نهایت به سقوط هواپیما منجر می‌شود.

اگر از علم پزشکی تمثیلی را وام گیریم حاکمیتی که منتقدان را سرکوب می‌کند، مانند فردی است که با مصرف داروهای قوی، سیستم ایمنی بدن خود را سرکوب می‌کند. شاید در کوتاه‌مدت از شر برخی علائم آزاردهنده، مانند تب که نشانه‌ب مبارزه‌ی بدن است، خلاص شود، اما در برابر کوچکترین عفونتی به شدت آسیب‌پذیر شده و در معرض مرگ قرار می‌گیرد.

تکامل درس دیگری هم برایمان دارد. گونه‌هایی که بیش از حد برای یک محیط خاص تخصص پیدا می‌کنند، مانند جانوری که فقط یک نوع گیاه را می‌خورد، با تغییر آن محیط به سرعت منقرض می‌شوند. حاکمیت نیز ممکن است در یک ایدئولوژی خاص، بیش از حد صُلب شود و آبشخور تمام تصمیمات خود را آن ایدئولوژی قرار دهد. منتقدان با به چالش کشیدن مداوم وضعیت موجود، سیستم را مجبور به انعطاف‌پذیری و نوآوری می‌کنند و از رکود و تصلب آن جلوگیری می‌کنند و نمی‌گذارند جامعه در یک مسیر، بیش از حد جلو برود و توانایی تغییر مسیر را از دست بدهد.

مطابق معرفت‌شناسی تکاملی، اصل بقای شایسته‌ترین فقط در مورد موجودات زنده نیست بلکه در مورد ایده‌ها هم صدق می‌کند. وجود منتقدان، محیطی رقابتی برای ایده‌ها ایجاد می‌کند. [دولت به معنای عام] مجبور می‌شود برای سیاست‌های خود دلیل و مدرک بیاورد، از آن‌ها دفاع کند و آن‌ها را در برابر انتقادات بهبود ببخشد. این رقابت باعث می‌شود سیاست‌های ضعیف و ناکارآمد حذف شده و سیاست‌های قوی‌تر و شایسته‌تر جایگزین شوند.

در غیاب نقد، حتی بهترین سیاست‌ها نیز به تدریج ناکارآمد می‌شوند، زیرا هیچ فشاری برای بهبود آن‌ها وجود ندارد.
از منظر تکاملی، وجود منتقدان یک ضرورت مطلق برای بقای بلندمدت جامعه است. حاکمیتی که منتقدان را ساکت می‌کند، در واقع خود را از ایده‌های نو محروم می‌کند؛ مکانیسم اصلاح خطا را از کار می‌اندازد؛ خود را در برابر تغییرات آینده شکننده و آسیب‌پذیر می‌کند؛ و راه را برای فساد و ناکارآمدی نظام‌مند باز می‌کند.

منتقدان زندانی را آزاد کنید. به خلاف تصور رایج در [دولت به معنای عام]، در شرایط کنونی بیش از هر زمانی نیازمند تنوع ایده‌ها هستیم و وحدت کلمه راهکار خروج از بحران نیست. ممکن است شهود شما چیز دیگری بگوید اما بسیاری از یافته‌های علمی خلاف شهود‌ند و اتفاقاً راهکارهای علمی کارآمدترند.

اگر به راهنمایی علم رفتار می‌کردیم امروز اینجا نبودیم. علوم را بر شهود خود ارجح داریم. راهکار بسیاری از مشکلات امروز در دستان همان منتقدان زندانی است که شرایط را طور دیگری دیدند. ای کاش [مسئولان] اندکی تکامل می‌دانستند و علم را راهنمای تصمیمات خود قرار می‌دادند.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا