فرافکنی مصاف رائفیپور به جای پاسخ دربارهی ۱۰۰ میلیارد تومان: با کمک پاجوشها ادامه میدهیم

موسسه مصاف به مدیرعاملی علی اکبر رائفیپور، سخنران اصولگرا، در پاسخی به گزارشی در روزنامهی اعتماد، بدون پاسخگویی دربارهی ماجرای ۱۰۰ میلیارد تومانی، ادعاهایی را مبنی بر «پشتپرده حملات اخیر به رائفیپور بعد از کنشگری سیاسی» مطرح کرده است.
متن کامل این جوابیه که حاوی ادعاهای بسیار و عجیبی است در پی میآید:
یادداشتنویس «اعتماد» برای آنکه اعتماد مخاطب را به صحت و مرجعیت اطلاعات مالی منتشر شده جلب کند به نقل از «جلیل محبی» نوشته که او این اطلاعات را از نمایندگان گرفته. در واقع مشاور رییس مجلس با جمعآوری و انتشار حسابهای بانکی و شخصی اعضای جبهه «صبح ایران» و خانوادههایشان و متهم کردن آنها به پولشویی باعث موج سنگین تخریب علیه بانک مرکزی شد. فعالان اقتصادی و کاربران شبکههای اجتماعی به خاطر نبود حریم خصوصی و ناامنی سرمایهگذاری در ایران شروع به انتقاد کردند و آش آنقدر شور شد که رییس بانک مرکزی برای حفظ آبروی شبکه بانکی کشور قول برخورد با متخلفان را داد. این نشت غیرقانونی اطلاعات، آن هم اطلاعات دستکاری شده با هدف بزرگنمایی اعداد و ارقام، ضربهای در حد تحریمها به سیستم بانکی کشور وارد میکند. چون باعث میشود مردم اعتماد خود را به ریال از دست بدهند و پولشان را از بانکها بیرون بکشند.
بنابراین از آنجایی که این یک مساله ملی است به نظر میرسد بهتر بود دادستانی در همان ابتدا با آقای محبی برخورد کند. ایشان در چه جایگاهی است که برای دادستان نسخه میپیچد؟ اساسا با چه حکم و مجوزی اطلاعات مالی مصاف و افراد مرتبط با آن را دریافت کرده است؟ دسترسی به چنین اطلاعاتی نیاز به دسترسی بالا دارد. با چه اجازهای این اطلاعات را منتشر کرده است؟ مخاطبان عزیز تأیید میکنند که تمام اینها تخلف است. برخلاف ادعای «اعتماد» تبعات این اتهام مالی نبود که پای رییس بانک مرکزی را به موضوع باز کرد. بلکه افتضاح فاجعهآمیز درز اطلاعات مالی یک موسسه خصوصی و نگرانی از موج بیاعتمادی به بانکها و نهادهای درگیر بود که باعث شد آقای فرزین دستور بررسی سریع مساله را صادر کند. کما اینکه دو روز قبل از آن نیز اطلاعات مالی آقای «وحید اشتری» و اعضای خانوادهاش توسط حامیان رسانهای قالیباف منتشر شد. به راستی چه کسانی اطلاعات شخصی منتقدان قالیباف را در اختیار هر کس و ناکسی قرار میدهند؟ آیا نهاد امنیتی در پس ماجرا مشغول کارسازی و مداخله در انتخابات است؟!
ثابت کردهایم نگاه جناحی نداریم
«اعتماد» کنشگریهای سیاسی جبهه «صبح ایران» را با هدف «سهمخواهی از کیک قدرت» عنوان کرده است.
با این پیش فرض سادهلوحانه و دور از واقعیت آیا سادهتر و کمزحمتتر نبود که جبهه ماجرا را با آقای قالیباف ببندد و کرسیهای «سهمیهای» را بگیرد؟! مگر نه اینکه قالیباف حداقل ۸ سهم برای جبهه پایداری در نظر گرفت و مگر نه اینکه محبوبیت «صبح ایران» در نظرسنجیها قابل مقایسه با جبهه پایداری نیست؟ اما آقای رائفیپور نشان داد جامعه رأی همراهان صبح ایران و گفتمان شفافیت، پاسخگویی و فسادستیزی برایش بنیادیتر است. اگر ادعای «اعتماد» مبنی بر سهمخواهی از قدرت درست بود، چرا آقای رائفیپور ۴ سال پیش به دنبال تصاحب کرسیهای مجلس نبود؟! مصاف در همراهی با مجلس گذشته آنقدر به برجستهسازی دستاوردها و نیز جلوگیری از مزمن شدن شبهات ذهنی مردم نسبت به عملکرد کلی آن پرداخت که بین طرفداران و دوستداران خود به محافظهکاری و رکود متهم شد. کارگروههای تخصصی مصاف زیر نظر آقای رائفیپور هم در دولت روحانی هم در دولت رییسی مخالف ارز ترجیحی بودهاند. ایشان در زمان هر دو رییسجمهور مخالف تأسیس وزارت بازرگانی بوده و به رویکرد متناقض مجلس در دولتهای دوازدهم و سیزدهم در این موضوع نقد داشته است. اما حزبیها آنقدر با عینک جناحی به مسائل نگاه میکنند که باورشان نمیشود کسی فراجناحی فکر و عمل کند! به قول معروف کافر همه را به کیش خود پندارد. فراموش نکردهایم همین اصلاحطلبان بودند که به خاطر همجناحی خود یک زن مقتول را در غیرمنصفانهترین حالت ممکن «پرستو» خواندند. در رقابتهای انتخاباتی خصوصا کنشگریهای رسانهای هم بسیاری از آنها به نفع قالیباف وارد میدان شدند. در حالی که مصاف با مدیریت آقای رائفیپور از ریشه با فساد مخالف است و هر جا فساد بوده، فارغ از جناح و دستهبندی سیاسی، فریاد زده و مطالبه کرده است. با لیست امنا هم به خاطر پایبندی به همین خط قرمز و حضور برخی افراد که تأییدشان با گفتمان فسادستیزی در تضاد بود، به اشتراک نرسید. در ماجرای آقای صدیقی و باغ ازگل که «اعتماد» به آن اشاره کرده، مصاف باز هم مطالبهگر بوده و از ایشان خواست توضیح بدهند و افکار عمومی را روشن کنند؛ با وجود اینکه آقای صدیقی مخالف لیست قالیباف بودند و طبق یکی از تحلیلها این موج را نزدیکان قالیباف راه انداختند تا موج شبهات در ماجرای پسران قالیباف تحتتأثیر قرار بگیرد.
ریالی از «مصاف» در «صبح ایران» هزینه نشده است
یادداشتنویس «اعتماد» مدعی شده فعالیت مصاف در اساسنامه تنها «تبلیغات مهدویت» ذکر شده و هزینهکرد کمکهای مردمی در مسائل سیاسی و انتخاباتی مستوجب حبس برای متخلفان خواهد بود! کمی آهستهتر! خودتان میبرید و میدوزید و به زندان میاندازید؟! اولا همان طور که بارها اعلام کردهایم هر کدام از کارگروههای تخصصی مصاف نزد نهادهای مربوطه ثبت شده و مجوز لازم را دریافت کردهاند. بنابراین واحد مهندسی مصاف دارای مجوز سمتا است، واحد مهدویت دارای مجوز سازمان تبلیغات اسلامی، واحد موسیقی دارای مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و… همین طور سایر واحدها. دوم اینکه در اساسنامه موسسه مصاف ایرانیان اساسا عنوان فعالیت «تبلیغی مهدویت» وجود ندارد و ما یک موسسه فرهنگی و هنری با گستره وسیعی از فعالیتها در «موضوع موسسه» ثبت کردهایم که برای تکمیل و تعمیق فعالیتهایمان برای هر کدام از کارگروهها، مجوزهای لازم را که در بند قبل گفتیم، گرفتهایم. سوم اینکه همان طور که آقای رائفیپور در ویدیوی نیمساعته برای توضیح درباره تهمت پولشویی منتشر کردند، حساب جبهه صبح ایران به کلی از حساب موسسه مصاف جداست و اگر نیروهای موسسه برای جبهه فعالیتی کردهاند، دستمزدشان جداگانه محاسبه و پرداخت شده و حتی از حساب مصاف، یک پرس غذا هم نخوردهاند! بنابراین ریالی از کمکهای مردم به موسسه مصاف صرف فعالیتهای جبهه صبح ایران نشده و لذا ماده قانونی ۶۷۴ که یادداشتنویس «اعتماد» از آن نام برده، در اینجا صرفا اطلاعات خواننده را افزایش داده است و کاربرد دیگری در این موضوع ندارد! برخلاف دیگر جریانها و احزاب، از چپ گرفته تا راست، اگر سرتاسر شهر را میگشتید یک بنر تبلیغاتی صبح ایران را نمیدیدید! ما کاملا شفاف اعلام کردیم که کل هزینههای انتخاباتی جبهه در دو دوره انتخابات مجلس دوازدهم از محل کمکهای اختصاصی مردم برای این فعالیت و معادل یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بوده است. ای کاش دوستان دیگر هم اعلام کنند چقدر و از کجا برای این انتخابات هزینه کردهاند!
توهمات از پرداختهای مالی «مصاف»
اما روزنامه اعتماد در دروغ متوهمانه و سخیف دیگری مدعی شده مصاف به یک کاربر به نام «خورشید خانم» ۱۴۵ میلیون تومان پرداخت کرده تا در انتخابات شرکت کند! و مبالغ قابل توجهی هم به یک خانم خارجی به نام «الونا واشچنکو» داده برای آنکه جلوی دوربین بیاید و خودش را «طاهره واشچنکو» جا بزند! با کمال احترام، از میزان توهم و توان داستانپردازی شما میشود برق تولید کرد! بر اساس چه مستنداتی نتیجه گرفتید که آن مبالغ برای شرکت در انتخابات یا حضور جلوی دوربین پرداخت شده؟! چگونه یک کاربر با نام مستعار را به یک شخصیت واقعی به نام خانم «ر – ص» نسبت دادید که کارمند شرکت تهرانی طرف قرارداد مصاف برای ساخت موکب «مع امام منصور» است؟! صاحب اکانت «خورشید خانم» هم روز یکشنبه (۲۳ اردیبهشت) در توییتی اعلام کرد که یک اکانت مستقل است که عقاید شخصیاش را توییت میکند و خانم «ر – ص» را نمیشناسد. او ضمنا نوشت «اشخاص، کانالها و سایتهای خبری که با عکس و اسم اکانتم تهمت زدند، اگر عذرخواهی نکنند، علیهشان شکایت حقوقی میکنم.»
اما ادعای دیگر یادداشتنویس «اعتماد» یعنی دریافت ۲۶ میلیون تومان از سوی خانم «النوا واشچنکو» در ازای حضور جلوی دوربین هم افسانهسرایی متوهمانهای بیش نیست. خانم واشچنکو مبالغی را برای همکاری با واحد سیاسی و بینالملل در ترجمه و تهیه ویدیوکلیپ درباره تشیع و اسلام برای مخاطب خارجی از موسسه مصاف دریافت کردهاند که حساب و کتاب آن به طور شفاف در اسناد مالی موسسه وجود دارد.خوب است «اعتماد» همه را به کیش همفکران خود نپندارد و بداند کسانی که با نام «فعالان مجازی» از آنها یاد میکند، صرفا اکانتهای مجازی نیستند که بابت توییت زدن پول بگیرند! بعضی از آنها کسبوکار خود را دارند یا مستندساز، مترجم، گرافیست، گوینده و… هستند و از محل این توانمندیهای خود کسب درآمد میکنند! ناگفته نماند که حتی اگر افراد نام برده از این تهمتها بگذرند، «مصاف» حق شکایت علیه روزنامه «اعتماد» به جرم نشر اکاذیب را برای خود محفوظ میداند. از تمام اینها گذشته، بسیاری از تراکنشهایی که در اسناد مخدوش منتشر شده توسط محبی به چشم میخورد، تراکنشهای حساب بانکی موسسه مصاف نبوده! بلکه تراکنشهای مربوط به حساب شخصی افراد مرتبط با این موسسه بوده که قطعا تجاوز به حریم شخصی و خصوصی و نقض حقوق شهروندی این افراد محسوب میشود. نقد جبهه صبح ایران به نحوه انتخاب نامزدهای لیست انقلاب و عدمشایستهگزینی در این روند بوده است. همان طور که آقای رائفیپور در نشست خبری جبهه اعلام کردند، آقای قالیباف پیش از انتخابات ۵ بار پیغام دادند (۲ مرتبه از طریق آقای محسن رضایی، ۲ مرتبه از طریق آقای دهنوی و یک مرتبه از طریق مهدی مسکنی) و گفتند حاضرند ۱۲ اسفند در این خصوص جلسه بگذارند. یعنی دقیقا فردای انتخابات مجلس دوازدهم؛ روزی که انتظار داشتند ۲۹ نفر را با خودشان به مجلس ببرند! که این اتفاق نیفتاد. آقای رائفیپور برنامهای برای لیست دادن نداشت. اما وقتی مشخص شد اصولگرایان مثل ۴ سال قبل باز هم قبیلهای و فامیلی و بر اساس معیارهایی غیر از شایستگی لیست میبندند پا به میدان گذاشت. متأسفانه این سبک لیست بستن بین هر دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب رایج است. همانطور که شما اصلاحطلبها هم دختر «صفدر حسینی» را بدون رزومه و شایستگی خاصی در لیست گذاشتید! چپ و راستتان سر و ته یک کرباسید!
در حالی که ۱۵۰۰ نفر کاندیدا معصومانه ساز و کار شانا را پذیرفتند و امیدوارانه رزومه دادند و فعالیتهای انتخاباتی موازی خود را تعطیل کردند. جبهه صبح ایران از همین حوضچه بهترینها را انتخاب کرد. حتی مرزبندی خود را با امنا هم حفظ کرد. در غیر این صورت میتوانست لیست صد در صد مشترک با امنا بدهد. این یعنی جبهه صبح ایران یک جریان مستقل است که نمیخواهد برخلاف مرام و اهداف خود وارد بازیهای سیاسی شود. اما آنچه در شبکههای اجتماعی چرخید مساله دیگری بود که نشان میداد در واقع این تیم قالیباف است که برای ریاستجمهوری برنامه دارد و این را صراحتا اعلام میکرد. شرمآورتر اینکه نزدیکان آقای قالیباف مساله رهبری را مطرح میکردند و دربارهاش توییت میزدند که ما حقیقتا اکراه داریم به این ماجرا بپردازیم.
اصلاحطلبانی که مسوولیت افشاگریهایشان را نمیپذیرند!
«اعتماد» نوشته «دادههای اطلاعاتی افشاگریها» علیه قالیباف «تنها در اختیار برخی نهادهای خاص بانفوذ بود و افراد عادی از دسترسی به این دادههای مهم و شخصی محروم بودند.» این هم برگ دیگری از کتاب قطور توهمات و اتهامات «اعتماد» و یادداشتنویس افسانهسرای آن است. چون هیچ کدام از این افشاگریها را مصاف انجام نداده است! اطلاعات درخواست اقامت دائم یکی از فرزندان قالیباف به برکت شفافیت سیستم قضایی کانادا در دسترس عموم مردم جهان قرار داشت و افراد عادی در صورت دسترسی به اینترنت میتوانستند این «دادههای مهم و شخصی» را به دست بیاورند! ضمن اینکه آقای «یاشار سلطانی» خبرنگار اصلاحطلب و نزدیک به جریان فکری روزنامه «اعتماد» اولین بار این موضوع را منتشر کرد. ماجرای خرید ملک توسط پسر قالیباف در آلمان را اکانتی به نام «جنلی» لو داد که اتفاقا بارها به آقای رائفیپور و موسسه مصاف حمله کرده است. موضوع سرقت ۸ کیلوگرم طلا از خانه یکی از فرزندان قالیباف را هم انصافنیوز مطرح کرد که آن هم متعلق به جریان اصلاحطلبی است! جالب است که «اعتماد» افشاگری میکند و مسوولیت آن را به گردن دیگران میاندازد.در هر صورت موضع صبح ایران این بود که «مهم نیست چه کسی افشاگری کرده. آقای قالیباف! لطفا به شبهات ایجاد شده در افکار عمومی پاسخ بدهید.» همان طور که همین موضع را در جریان آقای صدیقی نیز اتخاذ نمود. آیا این فراجناحی بودن جبهه را نشان نمیدهد؟ آقایان چپ و راست! باور کنید بعضیها مثل شما نیستند و واقعا فراجناحی عمل میکند!
چپ و راست علیه مستقلترین جریان سیاسی کشور
مصاف کاملا قانونی و با دریافت مجوزهای لازم برای جبهه صبح ایران پا به میدان انتخابات گذاشت تا مطالبه رهبر فرزانه انقلاب را در گرم کردن تنور انتخابات و افزایش مشارکت محقق کند. اما ظاهرا پا به زمین ممنوعهای گذاشت که پدرخواندههای آن از هیچ بیاخلاقی، تهمت، توهین و تخریبی برای از میدان به در کردن این رقیب نوپای خود فروگذار نکردند. به این منظور تقسیم کار دقیقی هم برای فضای رسانهای داشتند. ماموریت اتهامزنی فساد مالی را «محبی» برعهده گرفت، ماموریت تهمت فساد اعتقادی را یک شیخ معلومالحال و تهمت فساد اخلاقی را هم یک اکانت ناشناس. اگر نوع دیگری از فساد هم وجود داشت، این جریان با مامور کردن فرد یا افرادی آن را به صبح ایران و اعضای آن نسبت میداد! آنها مصاف و زحمتکشان و طرفداران آن را «فرقه» نامیدند. البته ما با این ادبیات آشناییم. این لفظ را اولین بار «حسامالدین آشنا»ی اصلاحطلب به کار برد. پیشتر آذری جهرمی با جملهای در قالب استفهام انکاری، اتهام ایجاد اختلال در سامانه مکانیابی یک هواپیما توسط دستگاه «پاداسکای» تولیدی مصاف را مطرح کرد که بعدها خلاف آن اثبات شد. اما آیا تکذیبیه آن را هم در تمام رسانهها منتشر کردند؟ آن روحانی معلومالحال هم ادعای سخیفی کرد و تهمتی به مصاف زد که شکایت کیفری از او در حال پیگیری است البته بعد از آن به سراغ کسانی که مبتنی بر دروغهای او به نشر اکاذیب پرداختند هم خواهیم رفت.
با تمام این فشارها و بیاخلاقیها بیایید ببینیم نتیجه کنشگری سیاسی جبهه صبح ایران به دبیرکلی آقای رائفیپور چه بود؟ آمارها حاکی از آن است که نیمی از مردم تهران در دور اول انتخابات مجلس دوازدهم لیستی رأی ندادهاند. چهرههای شناخته شده و شاخص هم رأی بالایی داشتهاند و حضور بعضی نامزدها در چند لیست باعث رأیآوری بیشتری برای آنها شده است. بنابراین برای ارزیابی قدرت و محبوبیت لیستها باید میزان رأی نفرات آخر هر لیست را بررسی کرد که در لیست دیگری حضور ندارند و شناخته شده برای عموم هم نیستند.
بر این اساس میانگین رأی ۵ نفر آخر هر لیست
به شرح زیر است:
امنا: ۴۸۸۱۹ شانا: ۱۱۷۳۴۴ شورای وحدت: ۲۲۵۰ صدای ملت: ۱۱۰۰۵ جبهه متحد انقلاب: ۱۱۷۸۸ جبهه صبح ایران: ۱۳۵۵۰۰ همان طور که میبینید قویترین لیست دور اول انتخابات، لیست جبهه «صبح ایران» بوده است. اما جمله پایانی… ما در مصاف و جبهه صبح ایران، مسیرمان را برای دمیدن صبح بهبود و پیشرفت ایران عزیز با کمک پاجوشها و رویشهای جدید انقلاب با قدرت ادامه میدهیم.
موسسه مصاف ایرانیان
نکاتی دربارهی جوابیه
روزنامهی اعتماد هم در متنی کوتاه به همراه جوابیه با عنوان «چند نکته ساده در خصوص جوابیه مصاف / فرافکنی به جای شفاف سازی» نوشت:
پس از انتشار گزارشی در روزنامه اعتماد با عنوان«مصاف بر سر مصاف»، در تاریخ ۲۳اردیبهشت، جوابیهای با امضای موسسه مصاف به دفتر روزنامه ارسال شد که «اعتماد» عین این جوابیه را منتشر میکند. اما با توجه به اینکه دامنه وسیعی از اتهامات، توهینها و اشتباهات در این جوابیه گنجانده شده، گروه سیاسی «اعتماد» بیان توضیحاتی را در این خصوص لازم میبیند. قبل از هر چیز ذکر این نکته ضروری است که گزارش روزنامه اعتماد تماما مستند به دادههای اطلاعاتی بود که پیش از این در خبرگزاریها و رسانههای اصولگرا بازتاب پیدا کرده بود. گفتوگوی جلیل محبی با علی علیزاده (دو چهره اصولگرا) در کنار اظهاراتی که توسط قالیباف، فرزین رییس کل بانک مرکزی، وحید اشتری، علی اکبر رائفیپور و…در رسانهها بازتاب پیدا کرده، موضوعاتی نیستند که بتوان آنها را کتمان کرد. «اعتماد» در عین حال این مناقشات را در راستای سهمخواهی افزونتر از کیک قدرت یکپارچه اصولگرایان ارزیابی کرده بود. حتما دوستان مصافی به خاطر دارند که علی اکبر رائفیپور طی سخنانی در سال ۹۸ (که در رسانههای مختلف از جمله عصر ایران بازتاب پیدا کرده) اعلام کرد همانطور که حزب کمونیست در چین که یک اقلیت محدود حداکثر چند میلیون نفری است با حاکمیت یکدست توانسته بر بیش از یک میلیارد و نیم چینی تسلط داشته باشد در ایران هم میتوان این الگو را پیاده کرد و اقلیتی محدود (رادیکالهای جناح راست) بر ۸۵میلیون ایرانی تسلط داشته باشد. مشکلاتی که امروز در اتمسفر سیاسی کشور با بروز مفاسد کلان اقتصادی و حاشیههای پایان ناپذیر میان اصولگرایان جریان دارد، پیادهسازی همان الگوی حاکمیت یکدستی است که رائفیپور هم در تشریح و اجرای آن تلاش وافری داشته است. اما موسسه مصاف به جای پاسخ دادن به ابهاماتی که در فضای عمومی کشور در خصوص نحوه هزینهکرد ۱۰۰۰میلیارد ریال در اختیارش در حوزههای سیاسی و انتخاباتی مطرح شده، اقدام به فرافکنی موضوع به رسانهها و ایراد اتهامات جدی به «اعتماد» میکند. در واقع مصاف به جای پاسخی برای این پرسش که چرا به تبعههای سایر کشورها، وجوهی پرداخت کرده تا نام خود را تغییر داده و به دروغ جلوی دوربینها بایستند و به نام این موسسه دستاوردسازی کنند، تلاش زایدالوصفی انجام میدهد تا دامن خود را مبرا و دیگران را متهم کند.
در فراز نهایی این جوابیه، مصاف به توفیق خود در انتخابات مجلس دوازدهم تکیه کرده و پیروزی خود را نشاندهنده اقبال عمومی مردم ارزیابی میکند. این در حالی است که از منظر اکثریت ایرانیان صدرنشینی در انتخاباتی که بیش از ۶۰درصد ایرانیان در آن شرکت نکردهاند و در دور دوم انتخابات آن کمتر از ۷درصد واجدان رای دادن حاضر بودهاند، نه یک فتحالفتوح بلکه در حقیقت یک شکست تمام عیار برای جریان اصولگرایی و تمام دلسوزان انقلاب است. شرایطی که بدون تردید علی اکبر رائفیپور در شکلگیری آن نقش قابل توجهی داشته است. کافی است به سخنرانی سال ۹۸ او در خصوص مدل چینی حکمرانی سیاسی توجه شود تا همه روشن شود که این ساختار یکدست اصولگرایی دستپخت کدام افراد و جریانات ضد مردمی است. آنچه «اعتماد» طی تمام سالهای گذشته به دنبال تحقق آن بوده، شفافسازی و جریان آزاد اطلاعات مطابق اصول قالنون اساسی بوده است. در این مسیر هر زمان که نیاز بوده به تحلیل نارساییها و کاستیهای برآمده از عملکرد تمام افراد و جریانات (چه معتدل، چه اصولگرا و چه حتی اصلاحطلب) پرداخته است. گزارش یاد شده هم مبتنی بر دادههای مستند منتشر شده در خبرگزاریها بوده. اینکه نمایاندن واقعیت تا این اندازه دوستان مصافی را آزرده خاطر کرده ناشی از تصویر ناموزونی است که توسط خودشان خلق شده است و رسانه تنها در شمایل بازتابدهنده این تصویر عمل کرده است. که عاقلان از گذشته گفتهاند: آینه چون نقش تو بنمود راست/ خود شکن آینه شکستن خطاست…
انتهای پیام