«پفیوزها» و روشنفکران ما! | روزنامه نگار افغان

«حسین انصاری»، روزنامه نگار افغان مقیم سوئد در یادداشتی در صفحه ی شخصی خود نوشت:
«عظیم بشرمل» را از سالیان نه چندان دور مى شناسم و در یک دوره هر چند کوتاه با همدیگر همکار بودیم. آتشى است برخاسته از میان خاکستر اجاق یک خانواده قشر پایین (کم اقتصاد) جامعه. در همان روزهاى نخست آشنایى مان، وى را فرد زحمت کش، پر تلاش و اهل مطالعه یافتم. بعد از دوره کارى چند بار در کابل همدیگر را ملاقات کردیم. در آن دوره بیشتر در دفتر حزب کار و توسعه و علاقه مند به آغاز فعالیت هاى سیاسى دیده مى شود. اکنون وى در هند مصروف تحصیل است و من در سویدن [سوئد]. گاه و بیگاه از طریق فیس بوک نوشته هاى ایشان و دوستان دیگر را پى مى گیرم.
با وجود اختلاف نظرها و دیدگاه ها در بینش و برداشت مان از تحولات و مسایل پیش رو، عظیم را فرد دوست داشتنى و قابل احترام مى دانم. چرا که آنچه که هست حاصل همت و تلاش خودش بوده است و نه میراث پدرى و یا لطف واسطه ها!
در یک نوشته کوتاه نحوه و شیوه هاى عزادارى مردم در ایام محرم را نقد گونه زیر سوال گرفته است. به دوستانم پیشنهاد مى کنم که نگاهى به آن داشته باشند.
در اینکه در اغلب موارد عزادارى ها دچار انحرافاتی گشته است جاى شکى نیست. متاسفانه جنبه هاى ظاهرى و نمایشى آن شکل تظاهر گرفته است. توجه بیش از حد به جنبه هاى احساسى و تراژیک آن فرصت را از درک، شناخت، فلسفه و آرمانگرایى امام حسین و عاشورا را ربوده است. دلایل و عوامل شکل گیرى «محبت هاى بدون معرفت» بسیار متعدد است. از عوامل اجتماعى، شرایط اقتصادى، آگاهى، توانمندى مبلغین گرفته تا تحریف هاى سازمان یافته و هدفمند بعضى جریان ها و … !
«محبت هاى بدون معرفت»؛ با دیدگاهت در این حوزه کاملا موافق هستم. اما دوست گرامى سوال اساسی این است که این «معرفت» از کجا و چگونه باید حاصل شود؟ و اساسا مدیریت و رهبری فکری و سیر تحولات اجتماعی را چه کسانی باید عهده دار باشند؟ باید بگویم که «پفیوز» ماندن جامعه ما بیانگر مظلومیت و تنهایى ملت ماست. نسل تحول، دیگر اندیش و روشنفکر ما در سپیده دم روز نخست روشنفکرى شان مسیر رفت و آمد و حتى زمان آن را تغییر مى دهند و فرسنگ ها از متن جامعه با این واهمه که مبادا در جمع «پفیوزها» پفیوز گردند، فاصله مى گیرد. به همین دلیل است که قشر روشنفکر ما قدرت و نفوذ لازم را در لایه های اجتماعی برای رقم زدن تحولات ندارند و با تاسف به قشر حاشیه نشین و صرفا منتقد تبدیل شده اند. این در حالی است که در جامعه غربی روشنفکران از درون سنگرهای که در میان توده ها ایجاد کرده بودند موفق به ایجاد تحولات اندیشه ای و اجتماعی شدند. روشنفکران ما همواره توده ها را به نقد می کشند و گاه بی رحمانه و به دور از انصاف واژه هایی را به آنها نسبت می دهیم که در واقع شاید شایسته خودمان باشد! ولی کیست که روشنفکران ما را به نقد بکشاند؟
نقد جامعه روشنفکری افغانستان خود حدیث مفصلی است که فعلا مجالش نیست. اما دوست گرامی با واژه «پفیوزها»یت که به مردم نسبتی داده ای هرگز موافق نیستم. چرا که آنها «پفیوز» از مادر زاده نشده اند!
انتهای پیام
نه نه هرگز هرگز نباید به توده ها توهین روا داشت .اما واما باید کاری کرد تا توده ها گرفتا ر الناس علی دین ملوکهم نشوند .