مقاومت شمخانی و ائتلاف قالیباف و لاریجانی علیه تندروها؟

احسان انصاری در آرمان ملی نوشت: چرا در شرایطی که حاکمیت به صورت یکدست در اختیار اصولگرایان قرار دارد اما اختلاف نظر جریان اصولگرایی روز به روز بیشتر میشود؟ علی لاریجانی چه نقشی در آینده جریان اصولگرایی خواهد داشت؟ آیا لاریجانی رهبری جریان معتدل اصولگرایی را در انتخابات آینده و در مقابل جبهه پایداری برعهده خواهد گرفت؟ دولت و حامیانش چه جایگاهی در آینده جریان اصولگرایی خواهند داشت؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با علی صوفی، وزیر سابق تعاون و فعال سیاسی گفتوگو کرده است. صوفی معتقد است: « این احتمال وجود دارد که ائتلاف بزرگی بین اصلاحطلبان، معتدلین و بخشهایی از جریان اصولگرایی به وجود بیاید. هدف این ائتلاف نیز برخورد با تندروی در کشور خواهد بود. این وضعیت از سال۹۲ تا ۹۶ نیز وجود داشت و اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل برای اینکه جریان تندرو در تصمیم گیریها نقشی نداشته باشد یک ائتلاف سلبی تشکیل دادند و اجازه ندادند این جریان در انتخابات به پیروزی برسد. در انتخابات آینده نیز احتمال شکل گیری چنین ائتلافی وجود خواهد داشت.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
در شرایطی که حاکمیت به صورت یکدست در اختیار اصولگرایان قرار دارد، اما به تازگی شاهد بروز و ظهور جریانهای جدید در جریان اصولگرایی و اختلاف نظر بین طیفها این جریان سیاسی هستیم. چرا اصولگرایان در شرایطی که رقیبی جدی در صحنه ندارند به جای همگرایی به سمت واگرایی در حال حرکت هستند؟
اصولگرایان همواره در آرزوی اجماع و هماهنگی بودهاند که اصلاحطلبان داشتهاند و هیچ گاه نیز نتوانستند به این مهم دست پیدا کنند. اصولگرایان همواره با هم اختلاف نظر داشتهاند و در شرایط کنونی نیز همین وضعیت وجود دارد. نکته قابل تأمل اینکه پس از انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰ این مساله شکل جدیدی به خود گرفته است. در شرایط کنونی بخشهایی از جریان اصولگرایی منتقد نظارت استصوابی شدهاند. این در حالی است که این وضعیت در گذشته تنها از سوی اصلاحطلبان صورت میگرفت. با این وجود اختلافات درونی جریان اصولگرایی کار را به جایی رساند که در انتخابات نظارت استصوابی دامن آقای لاریجانی را نیز گرفت. این در حالی بود که آقای لاریجانی هیچ گاه مخالفتی با نظارت استصوابی نداشتند. این وضعیت درباره برخی دیگر از اصولگرایان نیز وجود داشت. به همین دلیل اصولگرایان به دنبال این بودند که طرحی یا لایحهای را توسط دولت و به عنوان اصلاح قانون انتخابات ارائه بدهند. به همین دلیل در شرایط کنونی رقابت در درون جریان اصولگرایی بسیار جدی است. به ویژه آنکه طیفی از اصولگرایان که در مجلس حضور دارند برای اولین بار وارد مجلس شدهاند. این طیف در عمل نشان داده که نتوانسته در جهت رفع مشکلات کشور اقدامات مناسبی انجام بدهد. این در حالی است که این طیف معتقدند باید با رویکرد انقلابی با مسائل برخورد کرد. این در حالی است که این رویکرد تناسبی با شرایطی که ما در آن قرار گرفتهایم ندارد. این مساله تاحدودی درباره برخی وزرای دولت نیز وجود دارد و بخشهایی از دولت ایشان از کارآمدی کافی برخوردار نیستند و تاکنون نتوانستهاند خواستههای مردم را محقق کنند. در چنین شرایطی جریان منتسب به احمدینژاد و جبهه پایداری میداندار شدهاند.
این روند چه پیامدهایی برای این جریان خواهد داشت؟
بدون تردید این وضعیت خوشایند طیف وسیعی از اصولگرایان نیست و اغلب اصولگرایان از این وضعیت رضایت ندارند. به همین دلیل اصولگرایان سنتی و معتدل تلاش خواهند کرد این وضعیت را به سود خود تغییر بدهند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که یک ائتلاف در درون جریان اصولگرایی از اصولگرایان سنتی و معتدل که گرایش به اصلاحات دارند در درون جریان اصولگرایی شکل بگیرد که هدف آنها رقابت با جبهه پایداری باشد. پیش بینی من این است که این احتمال وجود دارد که در انتخابات مجلس آینده یک دوقطبی در درون جریان اصولگرایی به وجود بیاید. به هر حال برخی نهادها هزینههای زیادی متحمل شدهاند تا حاکمیت به صورت یکدست در اختیار یک جریان سیاسی قرار بگیرد. به همین دلیل نیز این تردید در آینده نیز وجود دارد که آیا قرار است این رویکرد در انتخابات مجلس نیز ادامه پیدا کند یا اینکه قرار است در این رویه تغییر ایجاد شود. این در حالی است که حتی اگر شرایط برای انتخابات رقابتی بین اصولگرایان نیز فراهم شود نمیتوان عنوان کرد که شاهد برگزاری یک انتخابات رقابتی خواهیم بود. انتخابات زمانی رقابتی خواهد شد که حداقل دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی بتوانند کاندیداهای خود را به میدان بیاورند.
در شرایط کنونی چه رویکردی باید داشت؟
در شرایط کنونی جامعه ایران التهابات اجتماعی و سیاسی را از سر گذرانده است. این در حالی است که ما در عرصه بینالمللی نیز با چالشهای جدی مواجه شدهایم. به همین دلیل یکی از رویکردهایی که میتواند کشور را از چالشها عبور بدهد افزایش مشارکت مردم در انتخابات و تصمیم گیریهاست. هرچه بیشتر زمینه برای حضور مردم در نهادهای انتخابی بیشتر فراهم شرایط برای مدیریت کشور بهتر خواهد شد. عقل سیاسی نیز حکم میکند که حاکمیت به سمتی حرکت کند که زمینه را برای مشارکت بیشتر مردم در تصمیم گیریها فراهم کند. با این وجود به دلیل اینکه هنوز نشانههایی از این رویکرد مشاهده نمیشود مشخص نیست در آینده چه اتفاقی در فضای سیاسی کشور رخ خواهد داد.
قالیباف تلاش کرده از جبهه پایداری فاصله بگیرد و از سوی دیگر در ماههای اخیر رویکرد انتقادی نسبت به دولت اتخاذ کرده است. در دو قطبی که ممکن است در جریان اصولگرایی شکل بگیرد قالیباف چه جایگاهی خواهد داشت و در کجای این دو قطبی قرار خواهد داشت؟
واقعیت این است که قالیباف به لاریجانی نزدیکتر است تا به بقیه اصولگرایان. در چنین شرایطی من در قطب بندی که در جریان اصولگرایی شکل خواهد گرفت آقای قالیباف را در قطب معتدلین میبینم. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که آقای قالیباف و آقای لاریجانی قصد داشته باشند با هم ائتلاف کنند و در یک قطب قرار بگیرند. این احتمال نیز وجود خواهد داشت که قالیباف و لاریجانی یک لیست مشترک برای انتخابات مجلس آینده بدهند. اینکه چه کسی سرلیست باشد موضوع دیگری است اما آنچه محتمل به نظر میرسد این است که قالیباف و لاریجانی در یک قطب واحد حضور داشته باشند قالیباف در نهایت به سمت لاریجانی خواهد رفت.
این رویکرد قالیباف به معنای این خواهد بود که از حامیان دولت فاصله میگیرد؟
در چنین شرایطی قالیباف در مقابل حامیان دولت قرار خواهدگرفت. حرکت قالیباف به سود لاریجانی در هر دو حالتی که آقای لاریجانی در صحنه باشد یا نباشد به سود قالیباف است. اگر لاریجانی در صحنه نباشد قالیباف تلاش خواهد کرد از پایگاه رأی لاریجانی به سود خود استفاده کند و اگر لاریجانی در صحنه باشد ائتلافی که شکل خواهد گرفت برای قالیباف مفید خواهد بود. رویکردی که قالیباف در ماههای اخیر نشان داده این است که زیاد با دولت نزدیک نیست. این در حالی است که دولت نیز در وضعیت معیشتی کارآمد نبوده و فعلا نتوانسته مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. در ماههای ابتدایی سال۱۴۰۱ به دلیل موج گرانیهایی که در کشور شکل گرفته بود برخی اصولگرایان و ائمه جمعه منتقد این وضعیت بودند و به شکلهای مختلف نسبت به رویکردی که دولت در پیش گرفته انتقاد میکردند. این انتقادها امروز نیز وجود دارد. در چنین شرایطی بود که قالیباف به عنوان رئیس مجلس عنوان کرد که به دلیل گرانیها مجلس مسیر خود را از دولت جدا خواهد کرد و دیگر نمیتوان از گرانیها و رویکردی که دولت در این زمینه در پیش گرفته دفاع کرد. این نظر واقعی قالیباف بود. هر چند پس از مدتی تا حدودی مواضع نسبت به دولت تعدیل شد. با این وجود موضع واقع اصولگرایان نسبت به دولت همان بود که در اواخر سال۱۴۰۰ و اوایل سال۱۴۰۱ مطرح شد. همه کسانی که از رئیسی و دولت حمایت کردند در مقابل رویکردی که وی در مقابل گرانیها و تورم گرفته منتقد بودند. این گروه مشاهده کردند که در دولت گرانیها تشدید شد و نه تنها وضعیت اقتصادی کشورثبات پیدا نکرد و بلکه مردم نیز از وضعیت معیشتی خود ناراضی بودند. در چنین شرایطی اصولگرایان برای اینکه پایگاه خود را در بین مردم حفظ کنند از دولت انتقاد کردند. به نظر میرسد برخی اصولگرایان به مرور زمان پشت دولت را خالی کردند و هرچه به زمان برگزاری انتخابات نزدیکتر شویم حتی جبهه پایداری نیز تلاش میکند فاصله خود را از دولت بیشتر کند و مسیر دیگری را در پیش بگیرد. در واقع آنچه رخ خواهد داد این است که انتقاد از دولت و فاصله گیری از آن میتواند به عنوان یک زمینه برای رأی آوری کاندیداها مورد استفاده قرار بگیرد.
اگر شرایط شکل گیری قطب مشترک لاریجانی و قالیباف به وجود بیاید آیا این ائتلاف از ظرفیتهای جریان اصلاحات و نیروهای اصلاحطلب استفاده خواهد کرد؟
این موضوع بستگی به این دارد که نهادهای نظارتی در تأیید صلاحیت نیروهای اصلاحطلب چه رویکردی در پیش بگیرند. هر چند من معتقدم اصلاحطلبان باید با هویت مستقل اصلاحطلبی در انتخابات حضور پیدا کنند و در مرحله نخست تلاش کنند با رویکرد و مشی اصلاحطلبی در انتخابات حضور داشته باشند. با این وجود این احتمال وجود دارد که ائتلاف بزرگی بین اصلاحطلبان، معتدلین و بخشهایی از جریان اصولگرایی به وجود بیاید. هدف این ائتلاف نیز برخورد سلبی با تندروی در کشور خواهد بود. این وضعیت از سال۹۲ تا ۹۶ نیز وجود داشت و اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل برای اینکه این جریان در تصمیم گیریها نقشی نداشته باشند یک ائتلاف سلبی تشکیل دادند و اجازه ندادند این جریان در انتخابات به پیروزی برسد. در انتخابات آینده نیز احتمال شکلگیری چنین ائتلافی وجود خواهد داشت.
مطهره شفیعی در آرمان ملی نوشت: ظاهرا اکنون تیر تندروها بهسمت علی شمخانی نشانه رفته است. علی شمخانی، از سال ۱۳۹۲ و با روی کارآمدن حسن روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی شد و در ماههای اخیر در قامت یک مصلح به ایفای نقش پرداخت، چنانچه برخی اصلاحطلبان شاخص جلساتی با شمخانی داشتند و طی آن به بیان دیدگاههایشان برای حل مشکلات پرداختند. پس از آن تندروهایی که تا پیش از این تلاش زیادی برای جلوگیری از روند وحدت بخشی ناطق نوری و لاریجانی کرده بودند، به نحوی تلاش کردند تا شمخانی را از برگزاری جلسات با اصلاحطلبان منصرف کنند که در این راستا شایعه برکناری او از دبیری شورایعالی امنیت مطرح شد. احمد زیدآبادی در این باره به نکته جالبی اشاره کرد: «در فروشگاه «شهروند»، فردی به سراغم آمد و پس از چاقسلامتی گفت: شما حمید رسایی را دستکم گرفتهاید! پرسیدم: منظورت چیه؟ چطور دستکم گرفتهام؟ پاسخ داد: شما تصور میکنید او هرچه به ذهنش برسد میگوید، در حالیکه آقای رسایی بهواقع بسیار متنفذ است! پرسیدم: شما این را از کجا میدانید؟ گفت: کاملا واضحه! از زمانیکه نشریه حمید رسایی خواستار برکناری دبیران شورایعالی انقلاب فرهنگی و شورایعالی امنیت ملی شده، هنوز یکماه نگذشته است! به همین سرعت، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی که تغییر کرد و با علنی شدن ماجرای علیرضا اکبری هم بعید است دبیر شورایعالی امنیت ملی در سمتش دوام بیاورد!» اما «نورنیوز» رسانه نزدیک به دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی در خبری نوشت: «طی چند روز گذشته برخی اخبار مجعول از سوی کانالهای خبری غیررسمی در خصوص جابهجایی قریبالوقوع دریابان علی شمخانی از مسئولیت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی منتشر و افرادی نیز بهعنوان جایگزین وی مطرح شدند.» به نوشته این رسانه «اخبار رسیده حاکی است، شایعات مطرح شده در مورد پایان فعالیت دریابان شمخانی در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی تماما کذب بوده و هیچ تصمیمی برای تغییر در مدیریت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی اتخاد نشده است.»
ارتباطسازی میان شمخانی و اکبری
برخی این گمانه را مطرح کردند که طرح این شایعه به سبب تایید حکم اعدام علیرضا اکبری است. علیرضا اکبری معاون بینالملل وزارت دفاع در دوره تصدی علی شمخانی در دولت سیدمحمد خاتمی بوده است. همچنین مدتی رئیس موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم بوده و در دهه شصت هنگام مذاکرات قطعنامه پایان جنگ ایران و عراق، مسئول سازمان نظامی اجرای قطعنامه ۵۹۸ بوده است. برخی ادعاها درباره رابطه اکبری با شمخانی قابل تامل است بهعنوان نمونه «مردمسالاری» نوشت: «ظاهرا علیرضا اکبری برای علی شمخانی عطر و پیراهن کادو برده است تا بتواند به ازای آن اطلاعات دریافت کند. اگرچه سخنان اکبری در این مورد کمی دور از واقعیت بهنظر میرسد، اما خودش معتقد است این تنها چیزی است که از او دارند: «هدیه یک شیشه عطر و یک پیراهن به علی شمخانی و دریافت اطلاعات از او بهعنوان ادله جاسوسی من مطرح شده است» «رجانیوز» و برخی دیگر از رسانههای اصولگرا هم تلاش کردند تا اکبری را فرد نزدیک به شمخانی معرفی کنند.
اکبری اعدام شد؟
۲۱ دیماه وزارت اطلاعات اعلام کرد: «علیرضا اکبری» به اعدام محکوم و روز پنجشنبه رسانه اصولگرای صابریننیوز مدعی شد، «حکم اعدام علیرضا اکبری، متهم به جاسوسی، امروز صبح اجرا شد.»، اما نهادهای رسمی این خبر را تایید نکردند.
وضعیت معاون دیگر شمخانی
پیش از اکبری، یک معاون دیگر شمخانی خبرساز شده بود. علیرضا عسگری، معاون وزیر دفاع ایران در دولت محمد خاتمی و وبلاگنویس بود که در اواخر ۲۰۰۷ در ترکیه ناپدید و گزارشهایی دربارهٔ ربودهشدن او توسط سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و رژیمصهیونیستی منتشر شد. آذر ۹۱ فرمانده وقت نیروی انتظامی گفت: «شورایعالی امنیت ملی و نهادهای امنیتی کشور اذعان دارند که علیرضا عسگری ربوده شده است ولی متاسفانه برخی افراد هستند که تشکیک ایجاد میکنند. دشمنان اگر دستشان برسد رضا عسگریها را از دور خارج میکنند و ما شواهد فراوان داریم که اعضای سرویس اطلاعاتی رژیمصهیونیستی علیرضا را از ترکیه ربودند و به اسرائیل انتقال دادند.» اما در سال ۹۳ آفتابنیوز نوشت: «نشریه نیوزویک در گزارشی نوشته کرده است علیرضا عسگری که در سال ۱۳۸۵ در کشور ترکیه ناپدید شد در آمریکا و تحت بازداشت سازمان جاسوسی این کشور قرار دارد. به ادعای نیوزویک علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۸۵) پس از اخراج از ترکیه از سوی دولت جورج دبلیوبوش پناهندگی گرفته است. این ادعاها در کتابی موسوم به جاسوس خوب که به بیوگرافی روبرت آمس از افسران سازمان سیا پرداخته، آمده است. آمس از جمله کشتهشدگان در انفجار سفارت آمریکا در بیروت به شمار میرود. وی رئیس مقر سیا در بیروت بود. در این کتاب ادعا شده است که عسگری هنوز در آمریکاست و احتمالا تحت حفاظت ماموران سازمان سیا زندگی میکند. سیا به درخواست نیوزویک برای توضیح در این خصوص پاسخ نداده و عادت سیا نیز این است که معمولا در خصوص این عملیاتها توضیح نمیدهد. نیوزویک همچنین مدعی شد: عسگری دو مکالمه تلفنی با دوستان خود که ۴ سال پیش ایران را ترک کرده و در آلمان زندگی میکنند داشته است یکبار از واشنگتن و باردیگر از جایی در تگزاس. عسگری در این مکالمه تلفنی از دوستش خواسته است تا به همسر دومش اطلاع دهد که وی سالم است. وی از آن زمان تاکنون ناپدید شده است. به گزارش تسنیم، علیرضا عسگری، معاون سابق علی شمخانی، وزیر دفاع اسبق جمهوری اسلامی ایران در آذرماه ۱۳۸۵ در استانبول ترکیه ناپدید شد. زمان ربایش این مقام سابق کشورمان اخباری مبنی بر همکاری موساد و سازمانهای اطلاعاتی آلمان و انگلیس در ربایش و انتقال وی به زندانهای رژیمصهیونیستی منتشر شد.
انتهای پیام

هشدار به لاریجانی ، مراقب باش .
قالیباف با هر کس ائتلاف می کند او را به لجن می کشد .
بعضی جملات و عبارت ها را باید صریح گفت .