در سوگ سربازان گمنام و مظلوم

به گزارش انصاف نیوز، دکتر عباس شیری، جامعه شناس در یادداشتی تلگرامی درباره ی حادثه ی اتوبوس سربازان نوشت:

‎در سحرگاه دوم تیرماه تعداد دو دستگاه اتوبوس حامل سربازان مرکز آموزش ۰۵ شهید سرلشکر گنجوی ، در محور سروستان و نی ریز استان فارس دچار سانحه گردید که متاسفانه در این حادثه تعداد نوزده نَفَر از سربازان نیروی زمینی ارتش کشته و تعدادی نیز مصدوم شدند. خبرى دردناک و تلخ که هـیچ واکنشی قابل تأملى هم از طرف مقامات کشور نداشته است. ظاهرا باید بپذیریم که اهمیت آشکارشدن تار موی زنان و شرکت چند جوان در جشن فارغ التحصیلی و سلب تابعیت یک تبعه ی توسط کشورش و غیره، از جان هم وطنان بی پناه ما بیشتر است. چون در آن موارد بلافاصله مقامات کشور در تلویزیون حاضر شده و شدیدا موضع مى گیرند.

به زودی این موضوع هم فراموش مى شود و خانواده هاى بی پناه که عزیزانشان را از دست داده اند باید بر سر مزار آنان بروند و شیون کنند و با خود زمزمه کنند که چه کسی مسوول مرگ آنان است. اگر امروز این اتفاق در یک کشور عربى می افتد چه بسا ما سفارتخانه اش را آتش مى زدیم و رهبران آن کشورها را تهدید مى کردیم که چرا چنین شده است. یا تحلیل هایی ارایه می کردیم که این حوادث توطئه ای علیه جهان اسلام است!

چرا امروز حوادث مهم داخلی در کشور ما در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد؟ چرا نباید عزاى عمومى اعلام شود، چرا نباید بلافاصله سران کشور شخصا به محل حادثه بروند و موضع بگیرند، کارى که همیشه در کشورهای دیگر انجام مى شود، چون این افراد سرباز بوده اند؛ مظلوم، گمنام، از طبقات زیرین جامعه، از خانواده هایی کارگر و کشاورز. نه وابستگی سیاسی داشته اند که عده ای از آنها دفاع کنند، نه کس و کارى که دنبال کارشان باشد. از این نقطه گسست ها عمیق مى شود و دولتی که وظیفه اش را در قبال شهروندانش ترک کند، سرمایه ی اجتماعى اش کاهش مى یابد. براى آمرزش روح این جوانان مام وطن دعا کنیم و از خداوند براى خانواده ی آنان صبر طلب کنیم.

در سوگ سربازان گمنام و مظلوم (۲)

یکی از اساتید در ذیل مطلب من نقدی را وارد کردند که این اتفاق ویژگی خاصی نداشته که مستلزم واکنش خاص هم باشد، و إظهار داشتند در هر جای دنیا هم اتفاق می افتاد، یک اتفاق معمولی بوده است. من در پاسخ به ایشان این مطلب را نوشتم؛ البته من از همه جاى دنیا خبر ندارم، ولی بعید می دانم فرمایش شما صحیح باشد که نسبت به کشته شدن بیست جوان سرباز در یک کشور، عکس العملى وجود نداشته باشد. می دانم جنگ ۳۳ روزه ی اسرائیل با لبنان به دلیل کشته شدن یا گروگان گرفتن فقط یک سرباز شروع شد. می دانم در ایران بارها مسائلی اتفاق افتاده که هـیچ ربطی به ایران نداشته است، بحران هاى عظیم ملی ایجاد شده است و کشور را در آستانه ی جنگ کشانده است. و مثال هاى متعدد، اما دلائل اهمیت خاص؛

۱- من با بافت نیروهای مسلح خیلی دقیق آشنا هستم، سرباز رکن اصلی نیروهای مسلح را تشکیل می دهد، الان دقیقا نمی دانم ولی دو دهه پیش حتی تا یک میلیون نَفَر هم آمار سربازان کشور می رسیده است و الان هم احتمالا آمار بالای نیم میلیون نَفَر را دارد.

۲- مأموریت هاى اصلی و سخت در نیروهای مسلح، به وسیله ی سربازان انجام می شود، بیش از ۹۰ درصد پاسگاه هاى مرزی با سرباز تأمین مى شود. تمام ایستگاه های ایست و بازرسی جاده ها، با سرباز اداره مى شود، و البته درجه داران و أفسران هم معمولا از داخل ساختمان نظارت مى کنند. اکثر مأموریت هاى مهم در تعقیب بزهکاران مواد مخدر با سرباز انجام می شود، حتی امروز در کلانتری ها و پاسگاه ها به وسیله ی سرباز امور رتق و فتق مى شود (که البته سیاست اشتباهی است)
تمامی مکان هاى دولتی و حساس، زندان ها، پادگان های نظامى و غیره، به وسیله ی سرباز حفاظت فیزیگی مى شود.

۳- بنابراین نقش سرباز در امنیت کشور و تک تک شهروندان مشهود و آشکار است و طبقه ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت.

۴- اگر تعداد سربازان را در تعداد اعضای خانواده و دوستان آنها ضرب کنید، معلوم مى شود که میلیون ها نَفَر در این کشور، درگیر مساله ی سربازى و کلمه ی سرباز هستند و هر خبری در باره ی سرباز مؤثر بر آنان است.

۵- قبلا هم مشاهده کرده اید که در مورد گروگان گیری سربازان در نقاط مرزی، بلافاصله شورای امنیت ملی تشکیل جلسه داده و موضوع را بررسی کرده است.
اگر سربازان، با قصور و کوتاهی فرماندهان خود مانند گل پر پر شوند، بقیه ی سربازان از نظر روانى در همه جاى ایران تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و انگیزه ی خود را برای خدمت از دست خواهند داد و بر کیفیت کار آنها تاثیر خواهد داشت.

۶- به فهرست بالا اضافه مى شود؛ قدر دانی یک ملت نسبت به کسانی که امنیت شان مدیون آنهاست ظاهر مى شود. در این گونه موارد ظاهر مى شود که آیا ملتی قدر شناس است یا اصلا نمی فهمد امنیت چیست و چگونه تأمین مى شود.
ملت آزمون خوبی در این قضیه پس داد. کودکان روستایی به محل رفتند و با دستان کوچک و پاک خود نشان دادند درکشان از مقامات کشوری خیلی بیشتر است و قدردان تأمین کنندگان امنیت خویش هستند. در شبکه های مجازی هزاران عکس و میلیونها پیام و شعر رد و بدل شد. مطلب کوتاه من را در چند ساعت بیش از ۲۰ هزار نَفَر خواندند و عکس ها صدها هزار بازدید کننده داشت.
این موج عظیم اجتماعی نشان از حیات معنوی یک ملتی دارد که به أولویت هایش اهمیت داده نمی شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا