کلید معمای اعتراضات اخیر

مجتبی حسینی در روزنامه‌ی  «اعتماد» نوشت: اصولگرایان جوان‌تر که پرچم انتقاد از اصولگرایان سنتی را برداشته‌اند، یک ویژگی مهم دارند؛ بی‌پروا و بسیار ریسک‌پذیر هستند. نقطه اوج این بی‌پروایی در شخص احمدی‌نژاد است ولی سایر آنان نیز به درجاتی ریسک‌پذیر و بی‌پروا هستند و این برخلاف اصولگرایان سنتی است که به معنای دقیق کلمه محافظه‌کار نیز هستند. ویژگی دیگر اصولگرایان جدید و جوان حریص بودن آنان به قدرت است. علت نیز روشن است، آنان در دامن قدرت چشم به جهان سیاست باز کردند و زندگی در بیرون از قدرت را برنمی‌تابند. این دو ویژگی نه فقط برای خودشان، بلکه برای جامعه نیز کشنده و ویرانگر است. بهترین مصداق این ادعا رفتارهای احمدی‌نژاد است و اکنون نیز در جریان حمایت صریح و آشکار آنان از اعتراضات توده‌ای در شهرهای گوناگون کشور است. حتی اگر مدعی نشویم که خودشان به‌طورمستقیم در پشت این وقایع هستند، خوشحالی آنان از این اعتراضات قابل کتمان نیست. خطرناک بودن ترکیب این دو ویژگی نزد آنان از آنجا ناشی می‌شود که حوصله فکر کردن نسبت به آینده‌ای فراتر از پیش رو را از آنان سلب می‌کند. با سادگی هرچه تمام‌تر گمان می‌کنند که این اعتراضات فقط منحصر به مشکل معیشت مردم است و با سادگی بیشتر گمان می‌کنند که مردم برای حل مشکل معیشت به آنان روی می‌آورند و هیچگاه زحمت این را به خود نمی‌دهند که یک بار دیگر کارنامه اقتصادی نماد بزرگ خود را در دوره ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ مرور کنند که با وفور درآمدهای نفتی، هنگامی که رفت، دولت و جامعه‌ای فاسد، با رشد ۴/۴ برابری قیمت‌ها نسبت به زمان ورود و رشد اشتغال کمتر از نیم درصد در سال از خود به‌جا گذاشت که فقر و فلاکت نتیجه طبیعی سیاست‌های آن دولت بود.

ولی مشکل اصلی تحلیل آنان این است که برخلاف واقعیت‌های موجود می‌کوشند که مسائل معیشتی را از امور سیاسی، فرهنگی، مذهبی جدا کنند. در حالی که اندکی آشنایی با ایران نشان می‌دهد که مشکل ما تفکیک‌ناپذیری این امور از یکدیگر است. آنان خیلی ساده‌انگارانه گمان می‌کنند که مردم می‌توانند برای مطالبات اقتصادی به صورت خودجوش اعتراض کنند، ولی حق ندارند در اعتراضات شعارهای سیاسی دهند! در حالی که در ایران اینها هر دو، دو روی یک سکه هستند. اعتراضات نسبت به وضع معیشت آغاز می‌شود تا کسی مانع اعتراضات نشود، ولی هنگامی که این موتور روشن شد، سریع‌تر از آنچه فکر می‌کنید به حوزه‌های دیگر کشیده می‌شود، حتی اگر در قم و مشهد باشد!

به علاوه این رفتارها سواکردنی نیست و به قول معروف درهم است. بر چه اساسی می‌توان اعتراض به وضعیت معیشت یا بیکاری را مشروع دانست ولی اعتراض به امور دیگر از جمله سیاست را نامشروع دانست؟ براساس کدام دلیل قابل قبول گفته می‌شود که افرادی که شعارهای تند می‌دهند نفوذی هستند و سایرین مردم عادی و معمولی هستند؟

اگر چنین باشد خود مردم می‌دانند که با آنها برخورد کنند. به علاوه از کجا معلوم نیست که اصل ماجرا همین شعارهای تند نباشد و شعارهای معیشتی پوشش و روان‌کننده آن باشد؟ همچنین بر چه اساسی می‌توان برخی تظاهرات بدون مجوز را محکوم کرد ولی این نوع تظاهرات را مشروع و حق مردم دانست؟ اگر حتی تظاهرات معیشتی را حق بدانید و سایر شعارها را ناحق و غیرقانونی، پس چرا ده‌ها تجمع کارگری که به علت عدم پرداخت دستمزد است را نادیده می‌گیرید؟

در هر حال و فارغ از همه این موارد یک نکته را باید از اصولگرایان به عنوان پرسش طرح کرد. اگر اعتراضات نسبت به وضع معیشت ریشه‌ای است و اگر این اعتراضات در نفی عملکرد دولت و به سود جریان شماست، پس چرا اجازه می‌دهید که مردم به صورت خودجوش وارد این معرکه شوند و عده‌ای هم در آنان نفوذ کنند و شعارهای رادیکال دهند و موجب خوشحالی بیگانگان شوند؟

آیا بهتر نیست احزاب اصولگرا خیلی ساده و روشن از وزارت کشور درخواست مجوز راهپیمایی مسالمت‌آمیز و با هدف و شعارهای مشخص کنند و تظاهراتی سراسری و میلیونی راه بیندازند؟ بعید است که وزارت کشور جرات کند چنین مجوزی را ندهد، زیرا هیچ دلیل قانونی برای آن ندارد. پس چرا اصولگرایان محترم آستین‌ها را بالا نمی‌زنند و اقدام به برگزاری یک راهپیمایی سراسری از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور نمی‌کنند؟ اصلا چطور است که یک راهپیمایی میلیونی به سمت تهران راه بیندازید و جلوی مجلس و دولت تحصن کنید، بلکه حرف‌های شما شنیده شود. در این صورت حتما توصیه می‌کنیم با شجاعت تمام مسوولان نهادهایی را که در جدول ۱۷ بودجه می‌گیرند در ابتدای صف تظاهرات‌کنندگان قرار دهند تا معلوم شود که مردم خواهان افزایش یا کاهش کدام بودجه‌ها هستند؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا