پشت پرده ورزش سیاسی | گفتگویی با محمد دادکان

روزنامه اعتماد نوشت: در زمان ریاست محمد دادکان بر فدراسیون فوتبال ساختمانی برای این فدراسیون خریداری و در ادامه دو ساختمان هم برای باشگاههای استقلال و پرسپولیس خریداری شد تا مشکل عمده دو باشگاه تهرانی و فدراسیون فوتبال برطرف شود. او پس از جداییاش از فدراسیون فوتبال علاوه بر پرداخت تمام بدهیها، ۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول در حساب فدراسیون گذاشت تا رییس بعدی بتواند امور جاری را رتق و فتق کند. البته دادکان میگوید نامهای که مصطفوی به فیفا ارسال کرد باعث شد او از کرسیهایی که در فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا داشت برکنار شود. رییس سابق فدراسیون فوتبال در گفتوگویی به روند برکناریاش از فدراسیون فوتبال و همین طور اختلافاتش با محمد علیآبادی، رییس وقت سازمان تربیتبدنی پرداخت. دادکان بر این باور است علیآبادی شایستگی حضور در معاونت رییسجمهوری و ریاست سازمان تربیتبدنی را نداشت. او که در زمان ریاستش بر فدراسیون فوتبال و در زمان جشن صعود تیم ملی به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان اجازه نداد علیآبادی به همراه وزرای وقت به رختکن تیم ملی برود به خاطر این موضوع توسط محمود احمدینژاد مورد سوال قرار گرفت اما از کاری که انجام داده بود، دفاع کرد. البته مرد نامآشنای فوتبال ایران در این گفتوگو به مباحث سیاسی ایران هم اشاره کرد. او درباره محمد خاتمی هم گفت تنها رییسجمهوری که بیش از اندازه به فوتبال اهمیت میداد و تمام مشکلات این ورزش را برطرف میکرد، محمد خاتمی بود. دادکان میگوید احمدینژاد از محمد علیآبادی خواسته بود که در اکثر امور در فوتبال از نظرات او استفاده کند اما با وجود اینکه رییس وقت سازمان تربیتبدنی با دادکان برای انتخاب اعضای هیاتمدیره باشگاههای استقلال و پرسپولیس مشورت کرده بود اما نامی از انتخابهای دادکان برگزیده نشد.
داستان برکناری شما بخشی از تاریخ فوتبال ایران است که تنها «تعلیق فوتبال» را در کشور به وجود آورد و کشور متحمل سنگینترین ضررها شد. حتی در این میان عنوان شده که بلاتر خبر برکناریتان را به شما داده است، میخواهیم روایت دست اولی درباره این ماجرا از زبان شما بشنویم.
شاید صحبتهای من بیاحترامی تلقی شود اما من هیچوقت به کسی توهین و بیاحترامی نکردم و فقط واقعیت را میگویم. شما خودتان آرشیو شخصی مرا دیدید که سال ۱۳۵۵ و پیش از انقلاب هم مصاحبهای علیه مدیر وقت باشگاه پرسپولیس انجام دادم چرا که معتقدم وقتی در جامعه بیعدالتی وجود دارد باید صحبت کرد و گفت. اما داستان برکناریام را میخواهم از اینجا آغاز کنم که روزی آقای احمدینژاد که به تازگی رییسجمهور شده بودند با من تماس گرفتند تا به ملاقاتشان بروم. ایشان قصد داشت فردی را به عنوان رییس سازمان تربیتبدنی انتخاب کند. اما گفتند به فردی که میخواهم انتخاب کنم گفتهام به دادکان بچسبد. بعد پرسیدم آن شخص کیست که گفتند آقای علیآبادی است و من وقتی با ایشان روبرو شدم آقای علیآبادی به من گفتند آقای احمدینژاد روی شما بسیار حساس است. در آن مقطع آقای علیآبادی قصد داشت هیاتمدیره پرسپولیس و استقلال را انتخاب کنند و در این زمینه با من مشورت کردند. در ادامه زمانی که قصد داشتم به آلمان سفر کنم در فرودگاه از تلویزیون اخبار را تماشا کردم و دیدم که هیاتمدیره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انتخاب شده است اما هیچ کدام از مشورتهایی که من به آقای علیآبادی دادم اجرایی نشده و هیچ کدام از نامهایی که من گفتهام، انتخاب نشده است. با خودم گفتم پس چرا با من مشورت کردند؟ در ادامه به آلمان رفتم و برگشتم و ملاقاتی با آقای علیآبادی داشتم. ایشان درباره اینکه چرا نظراتم را اجرایی نکردند، گفتند مرحوم داوود احمدینژاد، برادر محمود احمدینژاد اجازه ندادند افرادی که شما نام بردید را انتخاب کنیم. اما علیآبادی نمیدانست که من رابطه بسیار صمیمی با مرحوم داوود احمدینژاد داشتم. داوود احمدینژاد مرد بسیار بزرگ و خوبی بود. وقتی پس از جدایی از فدراسیون فوتبال میخواستند برای من پروندهسازی کنند داوود احمدینژاد مصاحبه کرد و گفت: بازرسی ریاستجمهوری، فدراسیون فوتبال را بررسی کرده است و پرونده محمد دادکان پاک است. در ادامه این ماجرا من با داوود احمدینژاد تماس گرفتم و گفتم شما ورزشی هستید که درباره انتخابهای من نظر دادهاید؟ ایشان هم گفتند من هیچ گونه دخالتی در هیاتمدیره استقلال و پرسپولیس نداشتم. حتی گفتند مگر من ورزشی هستم که بخواهم دخالت کنم. آنجا متوجه شدم علیآبادی قصد ندارد نظر رییسجمهور را درباره من اجرایی کرده و هر جا در فوتبال مشکلی وجود داشت با من مشورت کند. سپس کمکم اختلافات ما شروع شد. پس از این ماجراها علیآبادی به یک برنامه تلویزیونی رفت و در آنجا گفت که دادکان دیگر چیز جدیدی ندارد که به فوتبال بدهد انگار فکر میکرد علم فیزیک یا شیمی است که هر روز چیز جدیدی در آن پیدا کنیم. دیگر واقعا متوجه شدم علیآبادی با من موضع دارد.
علیآبادی فدراسیون را هم اذیت میکرد؟ در کار فدراسیون دخالت میکرد؟
نمیتوانست اذیت کند! ما فدراسیونی داشتیم که کاملا مستقل بود و من تمام منابع مالی را هم از بازار تهیه میکردم. فدراسیونی که من تحویل دادم ۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول در حسابش وجود داشت. یک ریال هم به کسی یا نهادی یا ارگانی بدهکار نبود.
آقای علیآبادی اظهارنظری هم داشتند که بخواهند به نوعی در فدراسیون دخالت کنند؟
در آن مقطع نظرهایی میدادند. بطور مثال یکی از جانبازان مطلبی را نوشته و عنوان کرده بود که ملیپوشان به اردبیل سفر کنند و در آنجا و در گلولای به تمرین بپردازند. علیآبادی هم زیر این نامه نوشته بود که من بررسی کنم که پاسخ دادم چه معنی دارد فوتبالیست ما در گل و لای تمرین کند؟ تیم ملی باید به سوییس برود و در آن جا اردو بزند. درباره گل محمدی، بختیاریزاده و علی دایی اظهارنظر کرده بودند و گفتند که اینها را به جامجهانی نبرید. اما من به حرفهای او گوش نمیدادم. در ادامه برای تلافی کارهای علیآبادی، زمانی که تیم ملی جشن خداحافظی در ورزشگاه برگزار کرد، علیآبادی قصد داشت به رختکن تیم ملی برود که من اجازه ندادم و تیم را از ورزشگاه بیرون بردم. او که به همراه چند تن از وزرا آماده و برنامهریزی کرده بود، به خاطر این کار من، شبانه به خانه آقای احمدینژاد رفتند و از او خواستند که مرا برکنار کند. فردای همان روز آقای احمدینژاد مرا خواستند که نزد ایشان رفتم. به من گفت شب گذشته به وزرا و آقای علیآبادی بیاحترامی کردید و تیم را زودتر از ورزشگاه خارج کردید که من گفتم بله. احمدینژاد به من گفت شما که دانشگاهی هستید چرا چنین کاری کردید؟ این افراد شب گذشته پیش من آمدند تا شما را برکنار کنم اما من گفتم ۱۰ روز تا جام جهانی زمان باقی مانده است و باید صحبتهای دادکان را گوش کنم. من هم در پاسخ گفتم ۴ سال و دوماه جایگاه ویژه ورزشگاه در اختیار من بود اما روز بازی آخر این افراد آمدند و این جایگاه را در اختیار گرفتند و اجازه ندادند اعضای هیاترییسه من، نایبرییس من و دبیرکل فدراسیون من به جایگاه ویژه بروند و افراد خودشان را به آنجا بردند. آقای احمدینژاد هم در پاسخ عنوان کردند که این افراد این چیزها را به من نگفتند و فقط گفتند شما در جشن پرواز اجازه ندادید علیآبادی به رختکن تیم ملی بیاید. در ادامه رییسجمهور از من خواست که بروم و کارهای سفر را انجام بدهم و گفت فردا که برای خداحافظی همراه تیم ملی پیش من میآیید رعایت همهچیز را بکنید که من گفتم مطمئن باشید این کار را میکنم. سپس ما نزد رییسجمهور رفتیم و در ادامه هم به آلمان سفر کردیم تا در جامجهانی حاضر باشیم. برای بازی افتتاحیه دو بلیت VVIP و تعدادی بلیت VIP و تعدادی هم بلیت معمولی به ما دادند. روی یکی از بلیتهای VVIP نام من نوشته شده بود. یکی دیگر از بلیتها را هم من به ناصر نوآموز دادم اما آقای کیومرث هاشمی پیش من آمدند و گفتند یکی از بلیتهای VVIP را به آقای علیآبادی بدهید اما من گفتم حق آقای نوآموز است زیرا ۶۰ سال در ورزش ایران حضور دارد و فوتبال بازی کرده است. به من گفتند علیآبادی معاون رییسجمهور است اما من گفتم همهچیز جای خودش، اینجا فوتبال است و بلیت VVIP را ندادم و بلیت VIP را به علیآبادی دادم تا یک پله پایینتر از ما بنشیند. در ادامه آقای علیآبادی پیغام دادند و گفتند به تهران برسم دادکان را برکنار میکنم.
یعنی اگر رابطه شما با آقای علیآبادی صمیمی بود بلیت VVIP را به او میدادید؟
نه، حتی اگر برادرم هم بود بلیت VVIP نمیدادم. رابطه را نباید به حساب صلاحیتها گذاشت. کسانی که این کارها را میکنند میخواهند نان بدهند و نان قرض بگیرند. شاید اگر من هم همان موقع این کار را میکردم تا الان رییس فدراسیون فوتبال بودم. مشکل من چه بود که برکنارم کردند؟ فوتبال را بلد نبودم یا نتایج ضعیف گرفتم یا فدراسیون ناموفقی داشتم؟ در دوره من فوتبال ایران در رده پانزدهم ردهبندی فیفا قرار داشت اما حالا کیروش با زحمات زیادی که تا به امروز کشیده است توانسته در بهترین رتبه به رده بیست و هفتم برسد. ما فدراسیونی بودیم که فیفا برای ما نوشت که این فدراسیون کار درآمدزایی را بلد است و فدراسیون موفقی است.
گویا خبر برکناری شما را سپ بلاتر به شما داده است، او دقیقا چه چیزی به شما گفت؟
در بین دو نیمه دیدار ایران و آنگولا زمانی که برای پذیرایی به یک سالن رفته بودیم، بلاتر پیش من آمد و دستش را روی شانه من گذاشت و گفت شما موفق بودید اما الان از طریق خبرگزاری فرانسه اعلام کردند که شما را برکنار کردهاند اما ما از شما حمایت میکنیم. چرا که مگر میشود رییس یک فدراسیون را در طول مسابقات جام جهانی برکنار کنند؟ در ادامه هم آقای والیزاده با موبایل من تماس گرفتند و گفتند از موضوع خبردار شدهاید؟ که گفتم بله آقای بلاتر موضوع را به من گفتند. علیآبادی شهامت این را نداشت که بگوید من دادکان را برکنار کردم و عنوان شد شورای معاونین این کار را کرده است اما من الان شهامت این را دارم که بگویم هر کاری با علیآبادی کردند، من کردم. اگر هم باز به گذشته برگردیم باز هم این کارها را میکنم چراکه اعتقاد دارم در این مملکت تا کی باید یار غارها سر کار بیایند؟ من در یک اداره مسوولیت میگیرم و میبینم دوستم بیکار است! او را هم به سر کار میآورم و شخم میزنیم و پیش میرویم. البته گاهی افراد ناآشنایی سرکار میآیند اما با وجود اینکه اطلاعات کافی ندارند افراد مطلع را کنار خود جمع میکنند. افراد دیگر با پست و مقام و پول دادن، افراد را دور خود جمع میکنند. متاسفانه قهرمانان ملی ما هم فکر نمیکنند که چرا باید به درب اتفاق یک مسوول بروند و منتظر بمانند؟ اگر کسی به من پیشنهاد بدهد میگویم باید از دانش و توانایی من استفاده کنید نه اینکه من نوکر شما باشم.
آیا با آقای احمدینژاد درباره علیآبادی صحبت نکردید که چرا چنین فردی را به عنوان رییس سازمان تربیتبدنی انتخاب کرده است؟
چرا در این باره صحبت کردم اما آقای احمدینژاد به من گفتند من ایشان را در این کار گذاشتم و گفتم بچسبد به دادکان! نه اینکه دادکان به او بچسبد. گفتند میخواستم علیآبادی را جای دیگری بگذارم اما نشد و حالا میخواهم رییس سازمان تربیتبدنی باشد. الان هم همین است قبلا هم همین بوده است. من ۸ دوست صمیمی دارم که بیکار هستند و باید کار داشته باشند. ورزش مظلومترین جای سیاست ما است. متاسفانه ورزشیها زود خودشان را میفروشند تا پست بگیرند و سریع نزد افرادی میروند که مسوولیت گرفتند.
به خاطر اینکه شما علیآبادی را به رختکن تیم ملی راه ندادید آیا احضار شدید؟
بله، احضار شدم اما گفتم اگر بازهم به عقب برگردیم همین کار را میکنم. گفتند چرا این کار را کردی؟ گفتم چون شأن یک معاون رییسجمهور را نداشت.
البته آقای علیآبادی اظهارنظرهای جالبی هم داشتند و میگفتند تیم ملی باید به جمع هشت تیم برتر جهان صعود کند.
متاسفانه در آن مقطع او رسانهها را علیه فدراسیون فوتبال تهییج کرده بود. جالب است بدانید برخی رسانهها ماهیانه از سازمان تربیتبدنی پول دریافت میکردند تا فدراسیون فوتبال را تحت فشار قرار دهند. اسناد موجود است. آنهایی که روزی علیه من مطلب مینوشتند آمدند و از من حلالیت طلبیدند. آقای داریوش مصطفوی همینجا علیه من صحبت کرد اما با من تماس گرفت و حلالیت طلبید. از خبرنگاران هم خدا بیامرز آقای احمدپور مطلبی علیه من نوشت که بعد با من تماس گرفت و خواست ببخشم.
آقای احمدینژاد شما را خیلی قبول داشت اما به نظر میرسد در جریان برکناری شما نبود.
اینها باندی بودند که علیه من تشکیل شد. آقای زریبافان، آقای علیآبادی و آقای سعیدلو به همراه آقای بقایی علیه من بودند. با اینکه این افراد پیش آقای رییسجمهور علیه من صحبت میکردند اما احمدینژاد در ۲ برنامه تلویزیونی عنوان کرد من از برکناری دادکان ناراحت شدم حتی عنوان کرد به علیآبادی گفتم این کار را نکند اما کرد.
در ادامه آیا احمدینژاد تلاش نکرد شما دوباره به فوتبال بازگردید؟
آقای داوود احمدینژاد با من تماس گرفت و گفت برادرم میخواهد دوباره به فوتبال بازگردید. قرار بود آقای پهلوان به فیفا برود و کارها را انجام بدهد تا مشکلی پیش نیاید. در نهایت با من تماس گرفتند و گفتند آقای احمدینژاد میخواهد شما را ببیند. من پیش او رفتم و به ایشان گفتم اگر شما بخواهید به فوتبال برمیگردم اما اجازه بدهید در فدراسیون دیگری فعالیت کنم. گفتم یک فدراسیون را در اختیار من قرار دهید و دو سال بعد تحویل بگیرید و ببینید چقدر پیشرفت کرده است. دوباره احمدینژاد به من گفت که باید به فوتبال بروید که من قبول نکردم.
آقای علیآبادی نمیدانست که اگر شما را برکنار کنند فیفا فدراسیون فوتبال ایران را تعلیق خواهد کرد؟
چرا میدانست؟ اما افرادی صحبت کردند و گفتند مصطفوی را به سرکار بیاورید تا با توجه به اینکه با فیفا ارتباط دارد میرود و کارها را درست میکند و مشکلی هم ایجاد نخواهد شد. سپس نامهای به فیفا نوشتند و گفتند محمد دادکان به همراه ناصر نوآموز و پهلوان از ایران رفتند و دیگر باز نخواهند گشت. این نامه را نیز مصطفوی امضا کرد. الان که مصطفوی به من میگوید حلالم کن به خاطر امضای این نامه است که به فیفا ارسال کردند. من در فیفا عضو کمیته بررسی و ارزیابی فدراسیونها بودم که با ارسال این نامه این کرسی از من گرفته شد. فیفا مرا برکنار کرد اما گفت شما میتوانید بگویید محمد دادکان عضو کمیته ما نباشد اما نمیتوانید فرد جدیدی را معرفی کنید. در کنفدراسیون فوتبال آسیا هم کرسی داشتم که آن را هم از من گرفتند. در ادامه هم برای کرسی عضویت هیاترییسه کنفدراسیون فوتبال آسیا میخواستند آقایسعیدلو را معرفی کنند اما آن را هم از دست دادند.
شما در مصاحبهای که در سال ۸۵ انجام دادید گفتید از آقای احمدینژاد تشکر میکنم، چه چیزی باعث شداین کار را انجام بدهید؟
من کاری به تفکرات اجتماعی و سیاسی آقای احمدینژاد ندارم اما او با ورزش عجین شده بود. حتی وقتی که نمیخواستند اجازه بدهند ما به سوییس برای اردوی تدارکاتی برویم، سر تمرین تیم ملی آمدند و بلند گفتند تیم ملی به سوییس خواهد رفت. و البته این را هم باید بگویم بیشترین حمایت را از فوتبال آقای خاتمی انجام میدادند. بارها آقای خاتمی مرا خواستند و از فوتبال میپرسیدند چرا که میگفتند این ورزش برای من اهمیت زیادی دارد. آقای خاتمی به من گفتند در آلمان صدراعظم این کشور برای من دست زد و گفت فوتبال ایران در رده پانزدهم جهان است اما آلمان هفدهم است! آقای خاتمی به من گفت اگر بدانید در آن لحظه چه حس خوبی داشتم. به خاطر همین موضوع در هیات دولت وقت تصویب کردند و به من نشان لیاقت دادند. در زمان آقای خاتمی هر گرفتاری که داشتیم که حتی انتظامی و حراستی بود ایشان به راحتی حل میکردند. درباره پاداشها هم هر چه قول داده بودند عملی کردند و یک فوتبالیست نمیتوانید پیدا کنید که بگوید من پاداشم را نگرفتهام.
در دوره ریاست فدراسیون شما برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم ملی بود. رابطهتان با او چطور بود؟ خیلیها میگفتند شما دخالت میکنید و حتی ترکیب تیم ملی را هم شما انتخاب میکنید؟
دشمنان علیه من حرفهای زیادی میزدند اما در شخصیت من نبود که در مسائل فنی دخالت کنم. خودم که هیچوقت در مسائل فنی دخالت نکردم و نگفتم چه کسی باید وارد زمین شود و چه کسی را نباید بازی بدهد اما اگر قرار بود لیست تیم ملی اعلام شود و بازیکنی بنا به دلایلی مشکلات انضباطی داشت، میگفتم او را به اردوی تیم ملی دعوت نکنند اما پس از دعوت بازیکنان دیگر دخالتی در امور فنی و چیدن بازیکنان در زمین نداشتم.
درباره علی دایی توصیهای به برانکو کردید که او را به جام جهانی نبرد؟
علی دایی به جام جهانی رفت و با وجود اینکه سن زیادی داشت، از بهترین بازیکنان ایران بود. مگر میشود بازیکنی با طحال پاره برای تیم ملی بازی کند؟ دایی بازیکنی بود که در طول چهار سال و سه ماه یک روز غیبت نکرد و با وجود اینکه کاپیتان تیم ملی بود به عنوان نخستین بازیکن سوار اتوبوس میشد. نه اینکه تدارکات تیم برود درب اتاقش بزند و به او بگوید چرا از اتوبوس تیم جا مانده است. من همیشه اعتقاد دارم آدم موفق کسی است که از موفقیت دیگران لذت ببرد. ابن مساله که در جامعه ما وجود ندارد. دومین مساله که خیلی مهم است نظم است که باید رعایت شود. در طول دوره مدیریت من در فدراسیون فوتبال هیچوقت اعضای کمیتههای مختلف مصاحبه نکردند و اجازه نداشتند در تلویزیون صحبت کنند اما الان میبینیم اعضای مختلف کمیتههای فدراسیون فوتبال به راحتی درباره هر مسالهای اظهارنظر میکنند. در طول دوره ریاستم فقط یکبار رییس کمیته انضباطی من به برنامه ۹۰ رفت که آن هم تمام چارچوبهای لازم را به او گوشزد کرده بودم که درباره چه چیزی صحبت کند.
میخواهیم کمی هم درباره خصوصیسازی باشگاههای استقلال و پرسپولیس صحبت کنید.
روزی که به آقای حسینی دستور دادند که کار خصوصیسازی را انجام بدهند من مصاحبه کردم و گفتم تحت هیچ شرایطی این دو باشگاه واگذار نمیشود. به خاطر همین پیشگوییها بود که آقای کامران نجفزاده، خبرنگار صداوسیما به شوخی به من میگفت شما نوستراداموس هستید. زمانی که رویانیان مدیرعامل باشگاه پرسپولیس شد من مصاحبه کردم و گفتم هم آبرو و هم آرزویت را میگذاری و میروی! که همین اتفاق هم رخ داد و رویانیان به من گفت هم آبرو و هم آرزویم را گذاشتم. درباره خصوصیسازی هم مطمئن باشید سیستم و دستگاههایی وجود دارند که نمیگذارند این دو باشگاه خصوصی شوند. دلیل این کار هم این است که میترسند فردا مدیرعاملی روی سکوها به هواداران بگوید فلان شعار را بدهند. از طرف دیگر میترسند اگر این دو باشگاه خصوصی شوند به باشگاههای خصوصی قبلی دچار نشوند. استیلآذین و تیمهای دیگر هم خصوصی بودند الان سرنوشت آنها چه شده است؟ سر آمد همه مالکان شفیعزاده بود که بدون اینکه برای شهرت بیاید هزینه کرد. مثل آقای ایکس نبود که پول بدهد و هر روز در روزنامهها باشد. کسی مثل شفیعزاده عاشقانه کار میکرد اما به سراغش رفتند و گفتند وقتی در باشگاه میلیاردی هزینه میکنید باید ۳۰۰ میلیون و ۵۰۰ میلیون هم به ما بدهید تا زمین نخورید.
نظرتان درباره عملکرد مدیرعامل باشگاههای سرخابی چیست؟
ابتدا باید بروید و ببینید معیارهای انتخاب این دو مدیرعامل چه بوده است تا بعد بتوان پاسخ به این سوال را داد. چند سال قبل در دوره آقای سعیدلو به من گفتند پرسپولیس را میگیرم و یک ریال هم از وزارت ورزش پول نمیخواهم خودم باشگاه را اداره میکنم. الان به این نتیجه رسیدهاند که از طریق هواداران میتوانند درآمد داشته باشند اما این باشگاهها از راههای زیادی میتوانند کسب درآمد کنند. زمانی که رییس فدراسیون فوتبال بودم مدتی پیراهن تیم ملی اسپانسر را نداشت اما پس از مدتی قرارداد یک میلیارد و سیصد و ده میلیون تومانی را بستند که یک رکورد محسوب میشد.
نگاه شما درباره آقای کیروش چگونه است فکر میکنید او میتوانند بیشتر از این به فوتبال ایران کمک کند؟
بارها گفتهام الان هم میگویم که کیروش کاربلد است و باید به تفکرات فنی او احترام بگذاریم. برانکو ۴ سال سرمربی تیم ملی بود و ما ۴۵ بازیکن به تیم ملی معرفی کردیم اما کیروش در طول ۶ سال که سرمربی تیم ملی است بیش از ۱۲۰ بازیکن را به تیم ملی معرفی کرده است. ایشان از نظر فنی بیرقیب هستند و کارشان را بلدند اما کسانی که از او انتقاد میکنند را باید ببینید چه کسانی هستند، آیا واقعا کار را بلد هستند یا میخواهند کیروش را حذف کنند؟ البته اینکه کیروش جایگاهی فراتر از مسائل فنی را داشته باشد را قبول ندارم. در زمان برانکو هم همینگونه بود من در مسائل فنی دخالت نمیکردم و او هم در مسائل غیرفنی ورود نداشت.
البته به کیروش قول بازی دوستانه میدهند که فراهم نمیشود اما در دوره شما همه مشکلات حل شده بود.
این مسائل را میدانم اما کیروش خارج از وظایفش صحبت میکند. کیروش را از نظر فنی قبول و اعتقاد دارم او را باید پیشنماز بگذارید و همه پشت سرش باشند. او حتی رقیب هم ندارد که پس از رفتنش کسی را سرمربی تیم ملی کنیم.
کیروش در اظهارنظری جالب گفته بود برای رزرو کمپ تمرینی از جیب شخصی خود پول داده است.
از نظر من کار خوبی نکرده اما وقتی میبیند این کار را نکنند تیمش زمینگیر میشود مجبور میشود که انجام بدهد. مدیر بالادستی خودش باید برود و کارهای رزرو کمپ را انجام بدهند. از زمانی که کیروش سرمربی تیم ملی شده است دیگر با استرس بازیهای تیم را نگاه نمیکنیم چرا که میدانیم کار را در میآورند.
یک مساله هم مربوط به ورود زنان به ورزشگاهها میشود که شما سابقه خوبی در این زمینه دارید.
بله، در بازی ایران و بحرین زمانی که میخواستم وارد استادیوم شوم، دیدم خانمها بیرون ورزشگاه هستند. با مسوولیت خودم دستور دادم همه وارد ورزشگاه شوند با اینکه میدانستم شاید عواقب سنگینی برای من داشته باشد اما خدا را شکر تیم برد و همهچیز فراموش شد. این موضوع هیچ گونه مشکل دینی هم ندارد. من در بازی بسکتبال هم خانمها را به سالن راه دادم. این مساله شرعی نیست و هر که بگوید مندرآوردی است. برخی فقط میگویند نه که بخواهند اعمال قدرت کنند. در بازی ایران و بحرین خانمها به ورزشگاه آمدند و آقای خاتمی هم حضور داشتند. تنها باری بود که رییسجمهور به ورزشگاه آزادی میآمد. درباره خانمها باز هم تاکید میکنم چون نمیخواهند خانمها وارد ورزشگاه شوند این اتفاق رخ نمیدهد.
بحث دیگر درباره حضور ورزشیها در راس ورزش است. تجربه کار آقای گودرزی باعث شد دیگر از این به بعد کسی به مدیران ورزشی هم اعتماد نکند.
البته آقای گودرزی از نظر تحصیلات مشکلی نداشتند اما از نظر تجربه کاری، فعالیت اجرایی در ورزش انجام نداده بودند. او هم آمد و بدون مشورت با دیگران کارهایی که فکر میکرد درست است را انجام میداد. اگر در خاطرتان باشد مجلس به وزیر ورزش رای اعتماد نمیداد و کار داشت به جایی میرسید که با حکم رهبری یک نفر مسوولیت را قبول کند. اینکه عدم موفقیت آقای گودرزی را به جامعه دانشگاهی ارتباط بدهید من بخشی از آن را قبول دارم چراکه دانشگاهیان مدرک دکترا میگیرند و توقع دارند مدیر شوند. آنهایی که مدیریت ورزشی هم خواندند ناموفق بودند این را باید در کارنامه دانشگاهیان نوشت. مدیریت این گونه نیست که یک نفر از قهرمانان ورزشی و مدیر باشد. مدیر فردی است که جذبه و محاسن زیادی دارد. وقتی یک مدیر را پرسنلش قبولش ندارد چگونه میتواند مدیریت کند. من اینجا یک مساله هم میخواهم بگویم و آن این است که در تلویزیون کدام برنامه را گذاشتیم که اساسی به مشکلات بپردازیم؟ دایما صحبت از نقد و بررسی فوتبال، نقد و بررسی ورزش و نقد و بررسی رشتههای مختلف است. آیا برنامهای برای نقد و بررسی وزیر و معاونانش پخش شده است؟ دلیل هم دارد که ما را راه نمیدهند چون پول میخواهند. به خدا قسم من از همه بیشتر نظام را دوست دارم چرا به من فرصت صحبت کردن نمیدهید؟ زمانی که من در دانشگاه آزاد حضور داشتم صدا و سیما قصد داشت بازی تیم بسکتبال ما را پخش کند. ابتدا گفتند باید ۱۵ میلیون تومان بدهید و در ادامه این مبلغ به ۱۰ میلیون، ۷ میلیون و کمتر رسید. در ادامه من گفتم بروید و بپرسید آیا با پرداخت ۳ میلیون تومان بازی ما را پخش میکنند؟ وقتی با پرداخت ۳ میلیون تومان موافقت کردند من گفتم حتی سه ریال هم به شما نمیدهیم و بازی ما پخش نشد. صدا و سیما فقط میخواهد افرادی بیایند از همهچیز تعریف کنند و بروند اما آیا برنامهای برای نقد و بررسی وزارت ورزش گذاشته است؟
اما گویا شما با آقای روحانی برای بحث وزارت ورزش و جوانان جلسهای برگزار کردید؛ چه اتفاقی افتاد که شما را به عنوان وزیر ورزش و جوانان معرفی نکردند؟
نه من با آقای روحانی در این زمینه صحبتی نکردم اما آقای صالحی امیری و همینطور ربیعی با من درباره این موضوع صحبت کردند اما نگفتند میخواهیم شما را به عنوان وزیر ورزش و جوانان معرفی کنیم بلکه نقطه نظرات مرا پرسیدند. آنها هم چهار مشخصه که نظر رییسجمهور بود درباره وزیر آینده ورزش و جوانان مطرح کردند. شخصی متخصص که با فساد مبارزه کند و خوشنام باشد و به سمت خصوصیسازی هم حرکت کند. من در جواب این دو نفر گفتم هم با فساد مبارزه کردهام و هم خصوصیسازی را انجام دادهام اما اینکه خوشنام و متخصص باشم را باید از مردم بپرسید که آقای ربیعی گفتند شما هردوی این خصوصیات را دارید. بعد از جلسه بیرون آمدم و متوجه شدم اینها به دنبال این شاخصهها نیستند و اسم مرا آوردهاند تا دهان خیلیها را ببندند. در ادامه من با آقای ناطق نوری تماس گرفتم و گفتند شما گوش به زنگ باشید تا تماس بگیرند. حتی آقای خاتمی هم به من گفتند آیا با شما برای وزارت ورزش و جوانان صحبت نکردند؟ که گفتم در این حد نبوده و فقط با دو نفر از نزدیکان رییسجمهور صحبت کردم که آقای خاتمی گفتند ما جلسه داشتیم و باید شما را معرفی کنند. حتی آقای هاشمیرفسنجانی هم به من لطف داشتند. من نزد ایشان رفتم و جلسهای برگزار کردیم. ایشان از کارهای من تشکر کردند که البته من کسی نبودم شخصی به بزرگی آیتالله هاشمیرفسنجانی از من تشکر کند. آقای هاشمی به خاطر اتفاقاتی که در ورزش دانشگاه آزاد رخ داده بود، خوشحال بودند. این هم به خاطر این بود که آقای میرزاده به ایشان گزارش میدادند. حتی آقای هاشمی به من گفتند که من اعتقاد دارم شما میتوانید ورزش را بچرخانید. در نهایت هم من به عنوان وزیر ورزش معرفی نشدم اما از آنها ناراحت نیستم. از خودم تنها میتوانم این را بگویم که دارای تواناییهای هستم که میتوانم به جامعه خودم خدمت کنم. من در جاهای مختلف خدمت کردهام و مدتی هم مدیر ازدواجهای دانشجویی دفتر مقام معظم رهبری بودم و توانستم یک مراسم بزرگ در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی برگزار کنم. مدتی هم مسوول ورزش وزارت امور خارجه بودم.
الان به یک منتقد اجتماعی تبدیل شدهاید؛ این موضوع را قبول دارید؟
منتقد اجتماعی نشدم اما وقتی میبینم جامعه من رو به سرازیری است باید حرف بزنم و بگویم. قبل از انقلاب هم در سال ۱۳۵۵ علیه مدیر باشگاه پرسپولیس که واقعا نمره بیست بود، صحبت کردم چرا که در یک مقطع دیدم ضعیف عمل کرده است. من در آن مقطع به مدیریت علی عبده انتقاد داشتم. وقتی ظلم را ببینم حرف میزنم چرا که تا به امروز یک نفر یک چای تلخ به من یا افراد خانوادهام نداده است.
به بزرگان نظام هم آیا این انتقادات را انتقال دادید؟
بله، به آقای ناطق نوری، آقای خاتمی و مرحوم هاشمیرفسنجانی همه این حرفها را گفتم. گفتم جامعه و مردم تحت فشار هستند. آقای خاتمی انعکاس بدهید که این مردم چقدر تحت فشار هستند. چه کسی میتواند با حقوق ماهیانه یک میلیون تومان زندگی کند؟ ببینید مسوولان چقدر در فساد نقش دارند؟ به غیر از مسوولان چه کسی فساد میکند؟ از بالا تا پایین فساد میکنند. بارها گفتهام الان هم میگویم. سوییس با چاقو، ساعت و اعتبار بانکی، جهان را در اختیار گرفته است. این کشور هیچ چیز هم ندارد اما حالا ما نفت، گاز، طلا و خاک داریم اما مردم ما مشکل دارند. این سرمایهها کجا میرود که نمیتوانیم مردم خودمان را تامین کنیم؟ بروید و ببینید در دادگاهها چقدر پرونده وجود دارد. اگر کسی این حرفها را بزند ضد نظام صحبت کرده است؟ رییسجمهور کره جنوبی خلاف میکند و بلافاصله برکنار میشود اما در ایران رییسجمهور وقتی کارش تمام میشود هزار جور انگ به او میبندند. یعنی همه پولها را رییسجمهور روز آخر خورده است؟ اگر رییسجمهور فساد میکند سال اول باید جلوی او را بگیرند. چرا میگذارید کار کند؟ این سم فساد در پای همه وجود دارد. کشوری که اینقدر ثروت دارد چرا همه نباید از این ثروت لذت ببرند؟ این ثروت را چه کسی آورده است؟ آیا جمهوری اسلامی این ثروت را به دست آورده یا شاه ساخته است؟ این ثروت را خدا به مردم ایران عطا کرده است. یکی از همکاران اتحادیه اروپا میگفت با آن ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی در هشت سال ریاستجمهوری احمدینژاد، میشد ۵ کشور اروپایی را با خاک یکسان کرد و دوباره از نو ساخت! اما ما آمدیم مسکن مهر به طور کاملا بیکیفیت ساختیم. بعد تلویزیون برنامه میگذارد و فوتبال را نقد میکند. خجالت بکشید. برنامه بگذارید با عنوان نقد و بررسی ثروتهای ۴۰ ساله مملکت! یا نقد و بررسی مسائل اجتماعی همچون فساد و فحشا! پولها در مملکت ما در دست چند نفر است؟ خیلیها به من میگویند آقای دادکان شما که وضعتان خوب است برای چی صحبت میکنید؟ من میگویم نباید برای مردم صحبت کنم؟ وقتی در دانشگاه میبینم یک دختر هزینه ۲۰۰ هزار تومانی تحصیلش را ندارد که پرداخت کند ناراحت میشوم. شما با این وضعیت میتوانید شب سرتان را روی بالش بگذارید و راحت بخوابید؟ با خانواده به ترکیه و دوبی رفته بودم و در آنجا دخترانی را دیدم که برای پول چه کارهایی میکردند! واقعا خجالت آور است! ما سرمان را زیر برف کردهایم و هیچ چیز را نمیبینیم، این دین خداست؟ فقط میگوییم مولا علی وقتی کار خلیفهگریاش تمام میشد شمع کارش را خاموش میکرد و شمع شخصیاش را روشن میکرد. ما چه امکاناتی به جوانان دادهایم و این همه ثروت کجا میرود؟ هر کسی هم که به تلویزیون میآید فقط تعریف میکند. یک نفر را بیاورید که شیر حلال خورده باشد و حرف بزند. در خبرها میشنویم که میگویند بانک بدون مجوز تعطیل شد. چگونه میشود یک بانک چندین سال تابلو بالای سر خود داشته باشد و کار کند و هیچ کس هم به کارش نظارت نکند؟ و در مقابل یک نفر که در خیابان سیگار میفروشد را به راحتی و سریع دستگیر میکنند! دست بردارید چندین سال است که میگویند دلار بالا میرود به خاطر سفرهای مردم است و هر که درباره این موضوع صحبت کند ضد دین و ضد نظام صحبت کرده است؟ یک کلام بگویید توان اداره اقتصاد کشور را ندارید. اقتصاد کشور ما هزار تکه است بهتر است به مردم راست بگوییم. بروید و آمار طلاق را بررسی کنید. طبق آماری که خودشان دادهاند ۶۵ درصد طلاق وجود دارد. در ادامه ۲۰ درصد در دادگاهها هستند و ۱۵ درصد هم هیچ خبری از آنها نیست. سال ۱۳۵۸ خانهای ۱۸۵متری به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان که تمام وسایل را هم داشت خریدم اما الان با ۹۰۰ هزار تومان به شما یک تلویزیون ۲۰ اینچی میدهند. جامعه را به کجا بردهاید و فقط به به و چه چه میکنید؟ در مملکت ما چهل بخش فرهنگی وجود دارد که بودجه دریافت میکنند اما بیایید ببینید که این چهل بخش فرهنگی چه کاری انجام دادند؟ قسم میخورم که هیچ کاری نکردهاند و پسرفت کردهایم. من قبل از انقلاب و در سال ۵۵ هم انتقاد کردم و ترکشهای آن انتقاد را هم خوردم. آن زمان که انقلابی وجود نداشت اما وقتی میدیدم دلم وجود دارد حرف میزدم. حال من از شما میخواهم سوال کنم، ما را به خاطر چه چیزی در دنیا میشناسند؟ به خاطر ورزش است که ما را در دنیا میشناسند. از نظر ورزشی هم واقعا جالب هستیم فلسطین قرار بود به ایران بیاید که نیامد کشوری که کمکهای زیادی از ما گرفته به ایران نیامد و در ادامه کاپیتان تیم ملی آنها مصاحبه کرد و گفت ایران مشکلات زیادی دارد و ما به آنجا نمیرویم. بهتر است بگوییم موفق نبودیم و کار را به کاردان بسپاریم.
شباهت اداره ورزش قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را چه چیزی میدانید؟
کم شدن بیعدالتی در هر دو وجود دارد. همه میگویند غلامرضا تختی پهلوان است اما تختی به خاطر اینکه مقابل ظلم ایستاد پهلوان شد. جامعهای رو به فساد میرود که آدمهای خوب صحبت نکنند. دایما میگویند پهلوان کسی است که سفرهدار باشد اما پهلوان کسی است که درباره ظلم صحبت کند. در یک برنامه زنده تلویزیونی گفتم نمیخواهد در ورزش به دنبال فساد باشید، بروید و فساد را در سایر ارگانها و وزارتخانهها و شورای شهر پیدا کنید. (دکتر دادکان از موبایل شخصیاش فیلم این گفتهها را پخش کرد) در آخرین برنامه نود که حاضر شدم آقای فردوسیپور آخر برنامه به من گفتند اگر حرفی دارید بزنید. قبل از اینکه فردوسی پور این حرف را به من بزند متوجه شدم ۴۵ دقیقهای است که آمار شرکتکنندگان مسابقه نظرسنجی را نمیدهد. در آن برنامه گفتند قبل از انقلاب مقام اول کشور به شیراز سفر کرد و تا به آن شهر رسید، دستور داد شهردار را برکنار کنند. بعد در جلسهای خصوصی استاندار سوال کردند که چرا باید این کار انجام شود، در جواب این مقام گفت من دیدم که این شهردار درختها را کوتاه کرده تا مجسمه من دیده شود، بهتر بود به جای این کار زیر مجسمه من سنگی میگذاشت تا مجسمه من بالاتر برود. در مملکت نباید سر جوانان را کوتاه کرد بلکه باید زیر خودمان سنگ بگذاریم تا بالاتر برویم. بلافاصله بعد از این صحبت من، فردوسیپور گفت وقت نداریم و خداحافظی کرد فردای آن روز من به مشهد مقدس رفتم در آنجا تلفنی با من تماس گرفت و از من حلالیت طلبید. فردوسیپور به من گفت آمار نظرسنجی بالا رفته بود و به من گفتند که این آمار را اعلام نکنم. البته فردوسیپور یک بار هم در یک برنامه تلویزیونی گفت پربینندهترین برنامه من زمانی بود که دادکان مهمان برنامه بود. میگویند برای همیشه بخش کوچکی از مردم را میشود زد، برای مدت کوتاهی میشود همه مردم را گول زد اما برای همیشه همه مردم را نمیشود گول زد. یک بار قرار بود به سوییس بروم، پرواز من این گونه بود که باید به دوبی میرفتم و یک شب در آنجا میماندم و بعد به زوریخ پرواز میکردم. در هتل زمانی که اسکان یافتم پایین آمدم تا کمی غذا بخورم وقتی در آنجا نشسته بودم چندین دختر ایرانی مقابل من نشسته بودند که آمدند با من گفتوگو کردند. من واقعا ناراحت میشدم میدیدم عربها میآیند و این دختران را با خود میبرند. به راستی در این مملکت چه کار کردهایم؟ اینها مسلمان نیستند؟ یک نفر مسلمان میشود ۲۰۰ بار در تلویزیون نشان میدهند اما آیا شده ببینید چند نفر از مسلمانان مسیحی شدند و از این دین جدا شدند؟
و سوال آخر؛ بعد از ۶ دهه زندگی، تعریفتان از محمد دادکان چیست؟
هیچوقت به کسی ظلم نکردم و اگر ظلم دیدم گفتم.
انتهای پیام


