راوی تکرارنشدنی دلشدگان

«جواد طوسی»، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: می‌گویند هنرمند نامیرا و همچون رود، روان و جاری است، پس چه بهتر که به بهانه سالگرد تولد علی حاتمی در امروز، یادش را گرامی بداریم. درباره سبک و شیوه کار حاتمی و مشخصه‌های اصلی آثارش، سخن بسیار گفته شده است، اما دو وجه «عاشقانگی» و «انسان سرگشته و تنها» با دنیای او و آدم‌هایش هم‌خوانی و همراهی بیشتری دارند؛ اما عشق در اغلب آثار او با نوعی حسرت و ازدست‌رفتگی و شیدایی آمیخته بوده که فیلم‌های «طوقی»، «قلندر»، «خواستگار»، «سوته‌دلان» و «دلشدگان» از آن جمله‌اند. به قول سعدی: «عشق داغی‌ست که تا مرگ نیاید نرود/ هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد». در بکربودن دنیای حاتمی همین بس که با مشاهده آثار او در این دنیای خالی از عشق و عاطفه، با آدم‌هایی پاک‌باخته و شوریده‌حال روبه‌رو می‌شوی که دیگر حکم کیمیا را دارند. نمونه‌های عیانش آقای خاوری فیلم «خواستگار» و مجید خُل‌و‌چل «سوته‌دلان» هستند که به قول خود علی حاتمی، همه عمر دیر رسیدند. در دل این «دیر‌رسیدن»، آمیزه‌ای از تقدیرگرایی، هجرانی، تراژدی و عرفان ایرانی و شرقی می‌بینیم؛ ولی کارنامه و شناسنامه علی حاتمی به همین خلاصه نمی‌شود؛ او انسان تنها و شیدا و پریشان‌حالش را جدا از این احوالات شخصی، گاه در تندباد حوادث تاریخی اجتماعی قرار می‌دهد و ساحت چندوجهی و سرنوشت محتومش را به نمایش می‌گذارد. در این مواجهه متفاوت و استثنائی، قرار نیست شخصیت‌هایی مانند ستارخان، باقرخان، ناصرالدین‌شاه، امیرکبیر، رضای خوشنویس، مفتش شیش‌انگشتی و حاجی‌واشنگتن در یک موقعیت کاملا رئالیستی در گستره تاریخ قرار بگیرند؛ آنها گاه ترجیح می‌دهند از پهنه تاریخ، ابعاد گوناگون شمایل انسانی خود را از دریچه ذهنی فیلم‌سازی با دغدغه‌ها و شور و حال علی حاتمی به نمایش بگذارند. در این بازی غریب کلاژگونه، تاریخ و قصه و روایت و فانتزی و عشق و تراژدی با هم پیوند می‌خورند تا سینمایی از جنس حاتمی را شاهد باشیم. اینجاست که آن پایان‌بندی «ستارخان»، آن رابطه عاطفی میان ناصرالدین‌شاه و ملیجک، آن تک‌گویی دلنشین و مرگ آگاهانه امیرکبیر در حمام فین کاشان، آن تصویر سمپاتیک مفتش شیش‌انگشتی در لحظات آخر حیاتش و آن شخصیت بی‌قرار و مضطرب و سرگردان میان کنش‌مندی و استیصال رضای خوشنویس در مجموعه «هزاردستان» که گویی تصویری عینی از همه مبارزانی است که با حس و غریزه‌شان عمل می‌کنند و آن نظاره‌گری و برآشفتگی هرازگاه کمال‌الملک، منطق روایی خود را دارند و برای بیننده آشنا با دنیای حاتمی باورپذیر و تأثیرگذارند؛ به‌همین‌دلیل فیلمی مانند «مادر» برای تماشاگری که با این دنیا و قواعدش انس و الفت ندارد می‌تواند یک کار شلخته اپیزودیک باشد و برعکس برای بیننده آشنا با این دنیا و نشانه‌هایش، فیلمی عاشقانه که به یک دنیای هویت‌باخته و جداافتاده، موج اخلاقی و عاطفی می‌دمد. علی حاتمی به‌لحاظ همین ویژگی‌ها و خصایص و مؤلفه‌های تکرارنشدنی‌‌اش، زنده و جاوید است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا