«اگر قرار است مشی نظام، دیکتاتوری دینی باشد به صراحت بگویید»

حجت الاسلام محمدرضا زایری در یادداشتی درباره برخی رفتارهای مقابله جویانه با رییس جمهور و جریان اصلاحات نوشت: «اگر هم قرار است روال و مشی نظام نوعی دیکتاتوری دینی باشد و فقط شما و جریان مورد علاقه شما و کاندیدای مورد نظر شما به حاکمیت و قدرت برسد که خوب، راحت حرف دلتان را بزنید و به صراحت بگویید تا امثال من هم تکلیف خودمان را بدانیم!»
به گزارش انصاف نیوز متن کامل این یادداشت که در کانال تلگرامی آقای زایری منتشر شده است در پی میآید: «دوستان اصولگرا، رفقای انقلابی، عزیزان حزب اللهی، جامعه محترم مدرسین، جامعه محترم روحانیت مبارز، جمعیت های مختلف و جبهه های رنگارنگ کوچک و بزرگ سیاسی! همه باید بیاموزیم و بفهمیم که هر انتخاب ما اقتضائات و پیامدهایی دارد که خواسته یا ناخواسته باید بپذیریم و پایشان بایستیم.
در تصمیم های شخصی، زندگی خانوادگی و مسایل اجتماعی همیشه باید به خاطر داشته باشیم که نمی شود هم خدا را بخواهیم و هم خرما را!
اگر دموکراسی را به هر دلیل پذیرفتیم و شعارش را دادیم و مدالش را به گردن آویختیم باید این را هم قبول کنیم که همیشه آرای عمومی به نفع ما نیست و به قاعده “گهی زین به پشت و گهی پشت بر زین” باید بعضی وقت ها ما مغلوب باشیم.
اگر توقع داریم وقتی رأی آورده ایم دیگران به جای آشوب و فتنه در برابر غلبه و پیروزی ما تسلیم شوند، با همان منطق و قاعده باید بپذیریم که وقتی دیگران رأی می آورند و پیروز می شوند غلبه آنان را به رسمیت بشناسیم و در مقابل تصمیم و نظر آنان کوتاه بیاییم!
تلخ است ؟ بله، هست اما آنان نیز روزی همین تلخی را چشیده اند! دشوار است ؟ آری، اما آنان نیز روزی همین دشواری را کشیده اند!
دنده مان نرم و چشممان کور! باید بیاموزیم به جای ناسزاگفتن و تهمت زدن و شعار دادن بنشینیم و ایرادهایمان را بررسی کنیم و به آینده بیندیشیم و فکر کنیم چه طور می شود دل مردم را به دست آورد و آرایشان را جلب کرد و روی افکار عمومی تأثیر گذاشت؟
این که وقتی رأی نیاورده ایم پیروزی طرف مقابل را نفوذ دشمن قلمداد کنیم و با خشم و غضب به فحاشی و توهین بپردازیم با کدام منطق و معیار دینی و انسانی سازگار است ؟ ناسلامتی ما قرار است الگوی مردمسالاری دینی را به دنیا ارائه دهیم و دیگران را دعوت کنیم که بیایند و مثل ما بشوند!
همه سرمایه جمهوری اسلامی و دستاورد انقلاب و افتخار امام راحل این است که توانسته مدلی عرضه نماید که میان مبانی مشروعیت دینی و اصول دموکراسی بشری جمع کند.
اکنون با تجربه ای سی و چند ساله مخصوصا بین کشورهای منطقه و در فضای بعد از حضور ترامپ و رسوایی داعش این بزرگترین وجه ممیزه و ارزش افزوده ماست.
این روزها رفتار و گفتار برخی دوستان مدعی اصولگرایی و ارزش مداری در تخریب دولت آقای روحانی و جناح اصلاح طلب شدیدا باعث تأسف و شرمندگی است.
گذشته از این که برخی از واکنشها و رویکردها اصلا توجیه شرعی و اخلاقی ندارد همیشه در این گونه موارد جای یک پرسش جدی خالی است؛ آیا این رییس جمهوری در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی رأی آورده و با اکثریت آرای عمومی به این جایگاه رسیده است ؟
اگر آری که این بازی ها چیست؟ خوشتان نمی آید زحمت بکشید و به تعبیر ظریف و دقیق رهبر معظم انقلاب بروید کاری کنید که مردم رای شما را بپذیرند و به شما تمایل و گرایش پیدا کنند!
آن وقت البته دیگر امامان جمعه های ما نمی توانند هر طور دلشان خواست حرف بزنند، آن وقت سخنگوی یک قوه ما نمی تواند هر طور دلش خواست مصاحبه کند، آن وقت دیگر فرمانده نظامی و امنیتی ما نمی تواند سخنرانی سیاسی داشته باشد! آن وقت دیگر همه ما مجبوریم به مخاطبان خود احترام بگذاریم و نمی توانیم هنرمندان و نخبگان را مشتی مطرب و رقاص بخوانیم!
اگر هم قرار است روال و مشی نظام نوعی دیکتاتوری دینی باشد و فقط شما و جریان مورد علاقه شما و کاندیدای مورد نظر شما به حاکمیت و قدرت برسد که خوب، راحت حرف دلتان را بزنید و به صراحت بگویید تا امثال من هم تکلیف خودمان را بدانیم!
چه قدر مگر من دیگر می توانم در مقابل جوانان و نخبگان و دانشجویان توجیه کنم و جواب سربالا بدهم؟
اگر رویکرد و ادبیات امثال آقای سعید قاسمی منش انقلاب و منطق حزب الله است، من نه انقلابی هستم و نه حزب اللهی! و اگر نیست – که من معتقدم نیست – لطفا قاطعانه و جدی، خط و جبهه خودتان را جدا کنید و موضع خود را آشکارا بر زبان آورید و در عمل نشان دهید!»
انتهای پیام
خیلی یادداشت شجاعانه ای بود از سوی آقای زائری. خدا خیرش دهد که حرف دل خیلی ها را زد
حرف های جالبی بود و البته تا حدودی باید توسط مسئولین امر مورد توجه قرار گیرد ولی خوب است جناحی پیروز نیز با نشستن بر مسند سرمست از غرور نباشد و توجهی به خواسته آحاد مردم داشته باشد و فقط خود را نماینده گروهی نداند و با این تفکر به دیگران حمله کند و همچنین نقدهای منصفانه که بعضا از سوی خود دولت نیز گفته شده را گوش دهد و خود را خادم ملت بداند و اگر دیگران به خطا رفتند او نیز به خطا نرود.
دیگر به چه زبانی بگویند ، سی سال است که حضرت علامه مدام زبان میریزد و تئوری می بافد !
بعضی دوستان منتقد و مخالف آقای روحانی، دشمن خونیِ داعش هستند! ولی در فکرو گفتمان قرابت بسیار نزدیکی با داعش دارند!
خود برتربینی، خودشیفتگی و خودخیرگی!
تاکی برای رأی اکثریت خط و نشان می کشید؟!
تا کی خود را برتر و متقی تر می خواهید ببینید؟
به چه زبانی مردم بگویند برای اداره ی کشور بر اساس چه روشی باشد؟!
متاسفانه بسیاری از موضع گیری ها در کشور شفاف و واقعی نیست. خیلی از افراد جرات ندارند عقاید واقعی خود را اعیان و بدون هیچ پرده پوشی ابراز کنند. واقعیت این است که خیلی از افراد اصول گرا به رای مردم اعتقاد ندارند و برای بسیاری از افراد جامعه حق و حقوقی غائل نیستند. رای مردم را زمانی قبول دارند و از آن تعریف تمجید می کنند که به نفعشان باشد و به ضرر مخالفینشان. این موضع گیری ها صادقانه نیست و عواقب دنیوی و اخروی دارد. انسان مسلمان باید رو راست و شفاف باشد. به امید روزی که همه انسانها بتوانند به آنچه باور و اعتقاد دارند بیان کنند.