بسترهای اجتماعی و فرهنگی رشد داعش

به گزارش انصاف نیوز، «علی شکوهی» روزنامه نگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بسترهای اجتماعی و فرهنگی رشد داعش» که می‌گوید به دلایلی در روزنامه‌ی «اعتماد» منتشر نشده، نوشت:

✅ این روزها در هر مجلس و محفلی بحث حمله نظامی گروهی از اعضای داعش به مجلس شورای اسلامی داغ است. بنده نیز به دلایل زیادی در این باره احساس مسوولیت می‌کنم و بخش بزرگی از دغدغه مطالعاتی و مشغله ذهنی خودم را به همین موضوع اختصاص داده‌ام. البته نگاه بنده تنها از این بعد نیست که چه باید بکنیم تا این جریان در ایران رشد نکند یا در محافل اهل سنت، دست به عضوگیری نزند بلکه من اساسا بر عدالت و تامین حقوق شهروندی همه مردم تاکید دارم و نتیجه رعایت این امر را ناکامی جریان‌های خشونت‌طلب ازجمله داعش می‌دانم. در واقع اگر مردم‌سالاری دینی به شکل حقیقی آن تحقق یابد و مردم اعم از شیعه و سنی و مسیحی و دیگر اقلیت‌های دینی و قومی خود را شهروندان یک جامعه دمکرات تصور کنند و شکاف دولت – ملت به حداقل برسد، آنگاه دلیلی وجود ندارد که شعارهای برخی گروههای مذهبی مانند داعش، جذابیت پیدا کرده و گروهی از مردم را به سوی خود جذب کند.

✅ شاید کسانی نخواهند از منظری که بنده به این ماجرا می‌نگرم، به بسترهای احتمالی رشد داعش در ایران بپردازند اما آنان هم باید به این پرسش پاسخ بدهند که آیا می‌خواهند در قدرت بمانند یا خیر و آیا امنیت ملی و منافع ملی جمهوری اسلامی برای آنان مهم است یا نه؟ در واقع حتی اگر هدف ما بقای یک جریان سیاسی یا طیفی از حکومت‌کنندگان در قدرت هم باشد، باز هم عقلانیت ابزاری حکم می‌کند بسترهای احتمالی رشد جریانهای خشن و مدافع جنگ مسلحانه و اقدام نظامی را به دقت شناسایی و از رشد آن جلوگیری کنیم. همین هدف ما را ملزم خواهد کرد در اداره کشور عقلانیت بیشتری به خرج بدهیم و زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی رشد داعش و سلفی‌گری تکفیری را شناسایی و برای از میان برداشتن آن برنامه‌ریزی کنیم. در این راستا بگذارید چند تحلیل از دیگران را برجسته کنم.

✅ نمونه اول: بهمن احمدی امویی، در کتاب «زندگی در زندان» خود از جمله درباره ایرانیان عضو القاعده که در زندان اوین و رجایی شهر زندانی بودند، سخن گفته است. وی تاکید می‌کند که غالب کسانی که عضو این جریان بودند، سواد درست و حسابی نداشتند و به مشاغل سطح پایین اجتماعی مشغول بودند. تنها یکی دو نفر از آنان دارای تحصیلات بودند و همین‌ها کسانی بودند که می‌شد با آنان سخن گفت و انگیزه آنان را در همراهی با گروه‌هایی مانند القاعده و داعش شناخت. وی در بخشی از خاطراتش می‌نویسد:

🔹 «از او (عضو تحصیل‌کرده القاعده) پرسیدم: «چرا با این موقعیت و آگاهی به این گروه نزدیک شدی؟» جواب داد: «رفتار حکومت ایران و نوع رفتار نگاهی که به کردها وجود دارد، کمک زیادی کرد که راه خودم را در پیوستن به این گروه ببینم. سنی بودن و کرد بودن از یک‌طرف و وضعیت نامناسب اقتصادی و اجتماعی منطقه از سوی دیگر، ما جوانان را که خواهان شرایط بهتر و زندگی مناسب‌تری برای مردمان خود هستیم، به سمت گروه‌های کرد مخالف می‌برد؛ اما من راه خودم را در پیوستن به پژاک، پ.ک.ک، کومله یا دموکرات نمی‌بینم. آن‌ها نمی‌توانند خواسته‌های ما را محقق کنند. این گروه‌ها در میان مردم عامی جایی ندارند و الان گروه ما، تنها گروه در کردستان است که می‌تواند خواسته‌های مردم را تأمین کند.» او در ادامهٔ توضیحاتش می‌گوید: «من الان معنا و مفهومی در زندگی‌ام احساس می‌کنم که پیش ‌از این از آن برخوردار نبودم».

✅ نمونه دوم: دکتر جلال جلالی‌زاده عضو نمایندگان اصلاح‌طلب ادوار کردستان در مقاله‌ای با عنوان «چگونه ریشه داعش را در ایران بخشکانیم؟»، تحلیل جامعی را ارائه کرده است. وی در بخشی از این نوشته می‌گوید:

🔹«به نظر می رسد مسوولان کشور ما بیشتر به معلول پرداخته‌اند تا علت و اگر به علت و عوامل پرداخته شود قطعا راه‌حل هم آسان‌تر خواهد بود. پس از چهل سال از پیروزی انقلاب، هنوز جوانان کرد نسبت به مسوولان احساس خودی نمی‌کنند چون هیچ مسوولی در این منطقه خود را همدرد این جوانان نمی‌داند. ریشه تمام بدبختی‌های انسان ناشی از فقر، تبعیض، تحقیر، تعصب و بی‌عدالتی است. همه اینها در مناطق کردنشین دیده می‌شود. مساله کولبرها و جوانان تحصیلکرده لیسانس و فوق لیسانس در میان آنان گواهی بر آن است. نمی‌توان با تفکر داعشی و یا افراد وابسته به آن با این تصور که با برخورد احساسی، فیزیکی و امنیتی از بین می‌روند، دل‌خوش کرد بلکه باید به دنبال ریشه‌یابی و عوامل و علل آن پرداخت». البته جناب جلالی‌زاده پیشنهادهایی را هم در نامه خود مطرح کرد که خوب است به آنها توجه جدی شود.

✅ نمونه سوم: از حدود سه سال قبل و در دوره وزارت جناب فانی در آموزش و پرورش، مطالعاتی در سطح مدارس مناطق اهل سنت کشورمان انجام شد تا زمینه‌های احتمالی رشد داعش در این مناطق مورد توجه قرار گیرد. کارهای میدانی خوبی انجام و معلوم شد که متاسفانه این زمینه وجود دارد و باید برای آن فکری کرد. در همان زمان طرحی فراهم و برای همه نهادهای مسوول ارسال شد تا این موضوع را جدی بگیرند و خیال نکنند که داعش فقط در عراق و سوریه فعال است. در این طرح راهکارهایی مطرح شده بود که دو مورد آن را در ختم این مختصر می‌آورم.

🔹اول- هنر ما باید این باشد که مسائل امنیتی را به مسائل سیاسی و مسائل سیاسی را به مسائل اجتماعی تبدیل کنیم. متاسفانه نادانی و ناکارآمدی برخی نهادها موجب می‌شود مسائل اجتماعی، ابتدا رنگ سیاسی به خود بگیرند و بعدها شکل امنیتی هم پیدا کنند.

🔹دوم- فقط نباید به نقد داعش و اسلام سلفی تکفیری پرداخت بلکه باید به جریان شیعه انگلیسی و شیعه غالی هم که با اقدامات خود زمینه صدور فتاوی تکفیر علیه شیعیان را فراهم می‌آورد، پرداخت. اگر این گونه عمل کنیم و نقد اقدامات تفرقه‌افکن در محافل شیعه را در کنار نقد جریان سلفی تکفیری مورد توجه قرار دهیم، حتما منطق ما بهتر پذیرفته خواهد شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. البته روزنامه اعتماد و سایر دوستان ملاحظه کار تشریف دارند که شاید هم تقصیر نداشته باشند ، مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد.و من نوعی نوعی هم بیرون گود نشسته و میگویم لنگش کن !
    خوشبختانه در این روزگار راه های مختلفی برای اظهار نظر وجود دارد
    جدای از این مسئله ،اینجا حرف جناب شکوهی ، حرف حساب است، و ریشه ای به مسائل پرداخته و واقعا استفاده کردیم . درود بر ایشان .

    ۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا