آزادی و امنیت در خدمت ارباب

کیانوش همتی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

ارباب‌سالاری نوین به سیستمی اشاره دارد که در آن نخبگان قدرتمند، مانند اربابان فئودال، با کنترل منابع و قوانین، سلطه‌ای نابرابر بر جامعه اعمال می‌کنند، در حالی که دموکراسی ظاهری حفظ می‌شود.

در سیاست جهانی امروز، رهبرانی مانند دونالد ترامپ در آمریکا و بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، ارزش‌هایی چون آزادی و امنیت را برای توجیه سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه به کار می‌گیرند. این رویکرد، که می‌توان آن را ارباب‌سالاری نوین نامید، دموکراسی را حفظ می‌کند اما از درون با اقتدارگرایی آمیخته می‌شود.

آن‌ها با استفاده از زبان دیپلماتیک و روایات ملی، نه تنها سیاست‌های داخلی را پیش می‌برند، بلکه در صحنه بین‌المللی نیز نفوذ خود را گسترش می‌دهند؛ به ویژه در قبال ایران، جایی که دیپلماسی چندجانبه به حاشیه رانده شده و تحریم‌ها را به ابزاری برای فشار حداکثری تبدیل کرده‌اند.

برای مثال، مئیر داگان، رئیس سابق موساد، نتانیاهو را به اولویت دادن منافع شخصی بر منافع ملی متهم کرد و گفت: نتانیاهو بدترین مدیری است که من می‌شناختم… او منافع شخصی‌اش را بر منافع کشور ترجیح می‌دهد.

یکی از اتهامات نتانیاهو که پرونده‌اش در دادگاه اسرائیل در جریان است، از میلیاردرهایی چون آرنون میلچان (تهیه‌کننده هالیوودی) و جیمز باچ، میلیاردر انگلیسی، رشوه‌هایی چون هزاران بطری شامپاین و سیگارهایی به ارزش دویست هزار دلار دریافت می‌کند تا قوانینی تصویب کند که این افراد با فعالیت در اسرائیل از معافیت اقتصادی برخوردار شوند.

ترامپ نیز با وجود رئیس‌جمهور بودن هم از منافع شخصی و تجاری خویش دست نکشید؛ وی هتل ترامپ اینترنشنال در واشنگتن دی‌سی را به سود ۱۵۰ میلیون دلاری از بازدیدهای مقامات خارجی و لابی‌گران (مانند سعودی‌ها که بیش از ۲۷۰ هزار دلار خرج کردند) رساند. در واقع ترامپ از سیاست‌های بین‌المللی به نفع منافع شخصی خویش سود برده است. وی املاک دولتی را به پیمانکاران فدرال اجاره داد که این امر مخالف با قانون اساسی ایالات متحده است.


ترامپ و نتانیاهو، با وجود زمینه‌های متفاوت، از الگویی مشابه برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند و سلطه را عمدتاً از طریق گفتمان اعمال می‌کنند؛ یعنی با واژگان و روایات خاص که دشمن را اهریمنی و خود را نجات‌بخش جلوه می‌دهند. این الگو به ویژه در قبال ایران برجسته است، جایی که سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه آن‌ها به جای یافتن راه‌حل‌های چندجانبه‌گرایانه، بر فشار اقتصادی و نظامی تکیه کرده و تلاش‌های طرف ایرانی را برای حفظ مسیر چندجانبه‌گرایی و احیای برجام ناکام گذاشته است.


توجیه یک‌جانبه‌گرایی و استفاده از زور شعار اول آمریکا ترامپ، منافع ملی را بر پیمان‌های جهانی ترجیح داد. خروج از توافق برجام در سال ۲۰۱۸، دیپلماسی چندجانبه را به ابزار فشار یک‌جانبه تبدیل کرد و ایران را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار داد. این خروج نه تنها اعتماد به مذاکرات بین‌المللی را از بین برد، بلکه تحریم‌های حداکثری را به عنوان فشار حداکثری توجیه کرد، که اقتصاد ایران را فلج کند و میلیون‌ها شهروند عادی را تحت تأثیر قرار دهد.

در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۸، ترامپ ایران را “رژیم یاغی” خواند و گفت: ایران حامی اصلی تروریسم است. موشک‌های خطرناک صادر می‌کند، درگیری‌ها را در منطقه شعله‌ور می‌سازد و گروه‌های نیابتی تروریستی را تأمین مالی می‌کند. این واژگان ایران را به نمادی از تهدید جهانی بدل ساخت و توجیهی برای تحریم‌های حداکثری فراهم آورد. در این چارچوب، آزادی به عنوان حقی برای آمریکا تعریف می‌شود و برای توجیه تحریم‌ها و طرد رقبا (به ویژه ایران) به کار می‌رود، در حالی که ترامپ، دیپلماسی را به حاشیه می‌راند و راه‌ حل‌های صلح‌آمیز را نادیده می‌گیرد.

در مقابل وزیر خارجه ایران، سید عباس عراقچی، با بیش از ۳۱ دیدار دوجانبه و چندجانبه در نیویورک، به عنوان نمادی از دیپلماسی چندجانبه، در برابر یکجانبه گرایی ترامپی ایستادگی میکند.

شیر یهودا در برابر هیولای بربرها

نتانیاهو امنیت را با روایات تاریخی و مذهبی پیوند می‌زند و آن را به عنوان اولویت مطلق معرفی می‌کند. برای مثال، در توجیه جنگ دوازده‌روزه با ایران، او از لفظ شیر یهودا استفاده کرد و گفت: اسرائیل شیر یهودا است که در برابر تاریکی برمی‌خیزد و قوم خود را نجات می‌دهد. همچنین، حماس را هیولا نامید و اظهار داشت: حماس هیولایی است که از ضعف‌های گذشته من تغذیه شده، اما حالا باید نابود شود.

وی حتی خطاب به کشورهایی که حامی فلسطین بودند گفت: شما ما را محکوم می‌کنید. شما ما را تحریم می‌کنید. و شما جنگ سیاسی و قانونی علیه ما به راه می‌اندازید. این کیفرخواست علیه اسرائیل نیست. این کیفرخواستی علیه شماست! این کیفرخواستی برای رهبران ضعیف است که به جای حمایت از ملتی که سربازان دلیرش از شما در برابر بربرهایی که پشت دروازه اسرائیل هستند محافظت می‌کند. (وی مخالفانش را بربر و هیولا می‌نامد).
این گفتمان باعث می‌شود افکار عمومی چه در داخل اسرائیل و چه در سطح بین‌المللی، از خیانت و فسادهای نتانیاهو به امنیت ملی تقلیل پیدا کند و در نهایت جایگاه حزب لیکود در عرصه سیاسی بوسیله جنگ توجیه شود و هر گونه انتقادی از نخست‌وزیر، به عنوان دشمنی قلمداد شود که علیه امنیت ملی کشورش اقدام کرده است.

این الگو در صحنه بین‌المللی برجسته‌تر می‌شود، جایی که رهبران از تریبون‌هایی مانند سازمان ملل برای دشمن‌سازی و توجیه سیاست‌ها استفاده می‌کنند. در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵، نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، حماس را باقیمانده‌های نهایی یک نیروی تهدیدکننده توصیف کرد و قول داد: ما کار را تمام خواهیم کرد و هیچ تهدیدی باقی نخواهیم گذاشت. در حالی که ده‌ها هیئت از سالن خارج شدند، وی حملات اسرائیل در غزه را دفاع ضروری خواند. در این روایت، به طور ضمنی، ایران را به عنوان حامی حماس هدف قرار می‌دهد.


از سوی دیگر، ترامپ در اکتبر ۲۰۲۵، با حمایت از اسنپ‌بک تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، برنامه هسته‌ای تهران را تهدیدی برای ثبات جهانی دانست و گفت: ایران باید متوقف شود قبل از اینکه خیلی دیر شود، این تهدیدی برای آزادی جهانی است. او تحریم‌های جدیدی بر شبکه‌های تسلیحاتی اعمال کرد، که مذاکرات را مشروط به شروط آمریکا ساخت و اروپایی‌ها را نگران بی‌ثباتی بیشتر کرد. این اقدام، یادآور خروج از برجام است و نشان‌دهنده ادامه سیاست‌هایی است که دیپلماسی ایران را به بن‌بست می‌کشاند، در حالی که نیاز به بازگشت به میز مذاکره و احیای توافقات چندجانبه بیش از پیش احساس می‌شود؛ مسیری که وزیر خارجه ایران، سید عباس عراقچی، با اظهاراتش در شورای امنیت سازمان ملل، به عنوان دستاورد دیپلماسی چندجانبه، بر آن اصرار داشت.

جدال بر سر غزه تا ۷ اکتبر ۲۰۲۵، تنش‌های میان ترامپ و نتانیاهو بر سر پایان جنگ غزه به اوج رسیده است. ترامپ، که دو سال پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ ایفا می‌کند، نتانیاهو را تحت فشار شدید قرار داده تا جنگ را پایان دهد. در یک تماس تلفنی در ۴ اکتبر، ترامپ به صراحت به نتانیاهو گفته است: اینقدر بدبین مزخرف نباش و او را به خاطر بدبینی نسبت به پاسخ حماس سرزنش کرده است. این فشارها منجر به توافق بر سر یک برنامه ۲۰ ماده ای شده که توسط کاخ سفید در ۲۹ سپتامبر منتشر شد و هدف آن پایان فوری درگیری‌ها، بازسازی غزه به عنوان یک غزه جدید و مدیریت اقتصادی آن است. نتانیاهو این برنامه را به عنوان دستاورد خود توصیف کرده، اما واضح است که ترامپ شروط را دیکته می‌کند.

توقف بمباران غزه و انتقال کنترل به نیروهای امنیتی تحت نظارت آمریکا و اسرائیل از شروط اصلی ترامپ بود. ترامپ شانس دستیابی به صلح را واقعاً خوب توصیف کرده و تأکید دارد که حماس در صورت اصرار بر گروگان‌گیری، با نابودی کامل روبرو خواهد شد.

این برنامه، با وجود ظاهر صلح‌طلبانه، به عنوان یک طرح نئو-استعماری یا حتی ارباب‌سالاری نوین مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان، از جمله تحلیل‌گران خاورمیانه، آن را ابزاری برای شرکت‌داری غزه تحت رهبری میلیاردرها می‌دانند؛ جایی که بازسازی اقتصادی غزه به دست نخبگان جهانی سپرده می‌شود، بدون بازگرداندن حاکمیت واقعی به فلسطینی‌ها، و در عوض، آن را به یک منطقه تحت سلطه اقتصادی-نظامی تبدیل می‌کند. این رویکرد، حماس را به عنوان تهدید نهایی حذف می‌کند، اما در عمل، سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) را نادیده می‌گیرد و غزه را به یک قلمرو محصور اقتصادی بدل می‌سازد، جایی که آزادی و امنیت تنها برای امثال ترامپ و نتانیاهو معنا دارد.

نتانیاهو، در عین حال، با واکنش منفی از سوی متحدان راست افراطی خود روبرو است که پایان جنگ را خیانت می‌دانند، و اکثریت اسرائیلی‌ها (طبق نظرسنجی‌ها) خواستار استعفای او به دلیل ضعف مدیریت حملات ۷ اکتبر و فسادهای شخصی وی هستند. این پویایی، دقیقاً الگوی ارباب‌سالاری نوین را بازتولید می‌کند: ترامپ به عنوان ارباب بزرگ (از طریق فشار دیپلماتیک و اقتصادی) نتانیاهو را وادار به تسلیم می‌کند، در حالی که هر دو از روایات نجات‌بخشی (صلح برای امنیت جهانی) برای مشروعیت‌بخشی به سلطه بر منابع غزه استفاده می‌کنند این امر، به طور غیرمستقیم، تنش‌ها با ایران را تشدید می‌کند، زیرا برنامه غزه می‌تواند بهانه‌ای برای تحریم‌های بیشتر علیه تهران باشد. این مورد، نشان‌دهنده آن است که چگونه صلح در دستان نخبگان، به ابزاری برای تداوم نابرابری و کنترل تبدیل می‌شود، و دموکراسی‌های ظاهری را به سلسله‌مراتب فئودالی مدرن می‌کشاند، در حالی که دیپلماسی منطقه‌ای (از جمله نقش ایران در ثبات خاورمیانه) قربانی می‌شود. هر دو رهبر از روش‌های مشابهی برای حفظ موقعیت خود بهره می‌برند که این روش‌ها عبارت است از:

  • دشمن‌سازی: ترامپ رقبا را تهدیدهای اقتصادی-نظامی می‌نامد؛ نتانیاهو گروه‌هایی مانند حماس یا ایران را به عنوان خطرات وجودی توصیف می‌کند، که این روایت پیچیدگی‌های منطقه‌ای را ساده‌سازی می‌کند.
  • نمایندگی انحصاری: ترامپ خود را نماینده «مردم واقعی» می‌داند؛ نتانیاهو بر حمایت ملی و تاریخی تأکید دارد و مخالفت‌ها را به عنوان تضعیف وحدت تفسیر می‌کند.
  • تضعیف نهادها: ترامپ به رسانه‌ها و قوه قضائیه حمله می‌کند؛ نتانیاهو با اصلاحات قضایی، نقش دادگاه عالی در نظارت بر قدرت را کاهش می‌دهد.

این رویکردها دموکراسی‌ها را به ظاهری توخالی از رقابت بدل می‌کنند که از بیرون پویا و آزاد، اما از درون محدود و اقتدارگراست. سیاست، به جای مصالحه و گفتگوی سازنده، به تقابل‌های دوگانه (خودی در برابر بیگانه) فروکاسته می‌شود؛ انتخابات به تأییدی مکانیکی بر سیاست‌های موجود تبدیل می‌گردد؛ و نهادهای نظارتی (از رسانه‌ها تا قوه قضائیه) روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شوند.

این پویایی، دیپلماسی ایران را در برابر فشارهای خارجی آسیب‌پذیرتر می‌سازد و تهران را وادار به اتکا بر دیپلماسی پشت‌صحنه و دفاعی می‌کند. رویکردی که ابتکار عمل را قربانی واکنش‌های محدود می‌سازد، در حالی که نیاز به مذاکرات چندجانبه برای ثبات منطقه‌ای بیش از پیش احساس می‌شود. ترامپ و نتانیاهو نشان می‌دهند که کنترل بر واژه‌ها و تفسیر متون (از قوانین ملی تا پیمان‌های جهانی) نقش مهمی در سیاست‌ورزی دارد؛ مصادره مفاهیمی مانند آزادی و امنیت، آن‌ها را به ابزارهای سلطه بدل می‌سازد. تقویت نهادهای مستقل و گفتگوی فراگیر می‌تواند نقش مهمی در مقابله با این سلطه داشته باشد.

دیپلماسی فدای ارباب‌سالاری

از لحاظ ریشه‌ای، فئودالیسم در اروپا پس از فروپاشی امپراتوری روم (قرن پنجم میلادی) زاده شد، جایی که نبود دولت مرکزی قوی، جامعه را به سلسله‌مراتبی مبتنی بر روابط ارباب-رعیتی کشاند: اربابان (لردها) زمین‌ها و منابع را کنترل می‌کردند، در ازای حفاظت نظامی و اقتصادی، رعایا (ساکنان) وفاداری مطلق، کار اجباری و مالیات‌های سنگین می‌دادند؛ این سیستم بر پایه قراردادهای دوجانبه (مانند سوگند وفاداری) بنا شده بود که ظاهراً متقابل به نظر می‌رسید، اما در عمل نابرابر و استثماری بود، و نهادهای میانی مانند کلیسا یا پادشاهان ضعیف، تنها پوشش ایدئولوژیکی برای حفظ سلطه فراهم می‌کردند.

در ارباب‌سالاری نوین، این ریشه‌ها با ابزارهای سرمایه‌داری و ایدئولوژیک بازتولید می‌شوند. نخبگان (مانند ترامپ یا نتانیاهو) منابع (اقتصادی، سیاسی، حتی نظامی) را انحصاری می‌کنند، قرارداد را به روایات ملی-امنیتی (آزادی آمریکایی یا امنیت اسرائیلی) تبدیل می‌کنند که وفاداری عمومی را طلب می‌کند، و نهادهای ظاهری (انتخابات، دادگاه‌ها) را تضعیف می‌نمایند تا سلطه پایدار بماند؛ تفاوت کلیدی در مقیاس جهانی است، جایی که اربابان از طریق تحریم‌ها، رسانه‌های دیجیتال و لابی‌گری، رعایای فراملی (مانند کشورهای رقیب یا اقشار ضعیف) را تحت کنترل درمی‌آورند، و دموکراسی از طریق استعاره‌ها و روایت‌های شاعرانه توجیه‌گر تمامیت‌خواهی سیاست‌مداران شده است که برای حفظ منافع شخصی، خواهان بازتولید نظمی ارباب‌ سالارانه هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی هستند.

علت تولد این نظم را می‌توان در بی‌اعتمادی مردم نسبت به نهادهای مدرن دانست (پس از بحران‌های مالی ۲۰۰۸ یا پاندمی کووید). این امر نشان می‌دهد که ارباب‌سالاری، که محصول فئودالیسم است، تنها در میان صفحات تاریخ زیست نمی‌کند بلکه در نتیجه بحران‌ها بازتولید میشود و به الگویی برای سلطه بدل می شود.

رفرنس‌ها:
• Netanyahu the ‘worst manager,’ kept changing his mind, spymaster said before he died | The Times of Israel (2016)
• In Excerpts From Interview, Late Mossad Chief Calls Netanyahu ‘The Worst Manager I Knew’ | Haaretz (2016)
• Benjamin Netanyahu’s corruption trial, what you need to know | Al Jazeera (2024)
• Netanyahu corruption trial: What you need to know | Reuters (2024)
• President Trump’s 3,400 conflicts of interest – CREW (2021)
• An Illustrated Guide to Trump’s Conflict of Interest Risks – The New York Times (2025)
• Why did Netanyahu choose the term Operation Rising Lion… | Quora (2025)
• The Twelve days war: The lion of Judah vs the lion of sun | IEEE (2025)
• Netanyahu’s Lion of Judah speech on Twelve Days War | Jerusalem Post (2025)
• Benjamin Netanyahu’s failings have helped feed the Hamas monster | The Guardian (2023)
• How Israel’s Netanyahu created a monster in Gaza | Arab News (2025)
• Israeli PM ‘missed chance’ to cut off Hamas cash… | BBC (2024)
• Netanyahu calls Hamas ‘the monster we fed’ in Knesset address | Haaretz (2023)
• Full transcript: Trump’s 2018 UN General Assembly speech on Iran | White House Archives (2018)
• Key quotes from Trump’s Iran remarks at UN | CNN (2018)
• Full text of Netanyahu’s speech: Times of Israel (2025)
• Netanyahu hails Israel’s ‘stunning comeback’: UN News (2025)
• Facing global isolation at UN: AP News (2025)
• Netanyahu vows to ‘finish the job’ against Hamas remnants | Reuters (2025)
• Supporting Snapback of UN Sanctions: US State Department (2025)
• Trump administration imposes sanctions: Washington Post (2025)
• The E3 triggers snapback sanctions: House of Commons Library (2025)
• Trump’s October 2025 UN remarks: ‘Iran must be stopped’ | Fox News (2025)
• Neo-feudalism: Wikipedia
• The Rise of Neo-Feudalism: The American Prospect (2023)
.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا