صلح شکننده آذربایجان و ارمنستان در زنگزور

در ادامه متن یادداشت توماس د وال با عنوان «An Unlikely Road to Peace for Armenia and Azerbaijan» و با موضوع صلح میان آذربایجان و ارمنستان که به تازگی در سایت فارن افرز (Foreign Affairs) منتشر شده را با ترجمه اسفندیار خدایی، دانش‌آموخته‌ی دکتری مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران می خوانید:

هشتم اوت ۲۰۲۵، ترامپ میزبان الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان در کاخ سفید بود. ترامپ این دیدار را «نشست تاریخی صلح» نامید؛ عنوانی که در نگاه نخست شاید اغراق‌آمیز می‌نمود، چرا که دو کشور بیش از سه دهه دشمنی عمیق داشته‌اند، دو جنگ خونین را تجربه کرده‌اند و مردمشان گرفتار روایت‌های متضاد تاریخی‌اند.

تنها دو سال پیش، باکو کنترل کامل قره‌باغ را به‌دست گرفت و بیش از صد هزار ارمنی ناچار به فرار شدند. برخلاف تجربه‌های ناکام ترامپ در پرونده‌هایی چون اوکراین، این بار شرایط تا حدی آماده بود. هر دو کشور علاقه‌ای به نقش‌آفرینی روسیه به عنوان تضمین‌کننده توافق نداشتند و بنابراین دعوت ترامپ جذابیت بیشتری یافت. در کاخ سفید، رهبران دو کشور توافق کردند از درگیری تازه پرهیز کنند و متنی هفده‌ ماده‌ای را امضا کردند که به معنای آغاز روند عادی‌سازی روابط است.

بخش مهم دیگر، توافق بر سر ایجاد مسیر زمینی و ریلی میان آذربایجان و نخجوان از طریق خاک ارمنستان بود. این مسیر به یک شرکت آمریکایی برای توسعه سپرده شد، حاکمیت آن در دست ایروان باقی می‌ماند و «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی» نام گرفت. این طرح جایگزین توافق دو هزار و بیست مسکو شد که مسیر را زیر کنترل روسیه قرار می‌داد. برای هر دو کشور، رهایی از نفوذ روسیه اهمیت دارد.

دولت ترامپ نیز با انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی از توافق حمایت می‌کند. اما موفقیت این چارچوب به توان واشنگتن در اجرای پروژه‌ها و همکاری با ترکیه و اتحادیه اروپا وابسته است. اروپا سرمایه‌گذاری بیشتری در قفقاز جنوبی دارد و بدون نقش فعال آن، صلح پایدار نخواهد بود. در مقابل، مسکو و تهران که منافع ژئوپلیتیک خود را در خطر می‌بینند، می‌کوشند مانع شوند.

قدرت‌گیری آذربایجان و تضعیف روسیه

پیروزی نظامی باکو در جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ و بازپس‌گیری مناطق از دست‌رفته، موازنه قوا را تغییر داد. در سال ۲۰۲۳ نیز با خروج روسیه از این تنش به دلیل درگیری در جنگ اوکراین، ارتش آذربایجان قره‌باغ را به‌طور کامل تصرف کرد و ارامنه باقیمانده آواره شدند. از آن پس علی‌اف با اعتماد به نفس بیشتری وارد مذاکره شد. اما روابط او با مسکو به سرعت تیره گردید: از سرنگونی هواپیمای مسافربری آذربایجانی توسط پدافند روسیه تا تحرکات تحریک‌آمیز کرملین علیه جامعه آذربایجانی. همه اینها علی‌اف را به سمت فاصله گرفتن از روسیه سوق داد.

ارمنستان نیز به دلایل مشابهی نا امید از حمایت‌های سنتی مسکو شده است. پاشینیان درسال ۲۰۲۴ عضویت در سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه را تعلیق کرد و به سمت ایالات متحده و اروپا چرخید. حتی مذاکرات عضویت در اتحادیه اروپا آغاز شده است. در همین حال، گزارش‌هایی از تلاش‌های وابستگان به مسکو برای تضعیف دولت پاشینیان منتشر شد. بنابراین هر دو کشور در برهه‌ای قرار گرفته‌اند که تمایل دارند نفوذ روسیه را کنار بزنند و در این مقطع، میانجی‌گری واشنگتن اهمیت یافت.

چالش‌ها و نقش بازیگران مخالف با وجود گام‌های برداشته‌شده، متن هفده‌ ماده‌ای هنوز ناقص است: سخنی از بازگشت آوارگان یا مسئولیت‌پذیری در قبال جنایات جنگی در آن نیست. علی‌اف نیز امضای نهایی را به تغییر قانون اساسی ارمنستان مشروط کرده است؛ تغییری که مستلزم همه‌پرسی خواهد بود و می‌تواند به میدان جدال داخلی بدل شود.

مسیر نخجوان نیز هنوز درباره جزئیات امنیتی و اجرایی مبهم است. ایران نگران است جایگاه ترانزیتی خود را از دست بدهد و مخالف حضور احتمالی نیروهای غربی در مرزهای شمالی خود است. روسیه نیز این مسیر را بخشی از طرح راهبردی خود برای اتصال به خلیج فارس می‌دانست. هر دو بازیگر احتمالاً تلاش خواهند کرد در آینده توافق را تضعیف کنند. ترکیه نیز هرچند از صلح استقبال می‌کند، از کنار گذاشته شدنش در طراحی مسیر ناراضی است؛ در حالی که گشودن مرز با ارمنستان می‌تواند برگ برنده اصلی آنکارا باشد.

تهدیدها و فرصت ها

نسل‌های زیادی در دو کشور با دشمنی بزرگ شده‌اند و سیاستمداران بارها از این خصومت برای مشروعیت‌سازی استفاده کرده‌اند. اما پاشینیان به نظر می‌رسد این بار با جدیت به دنبال تغییر این الگو است، حتی به بهای امتیازات دشوار. برای او عادی‌سازی روابط با آذربایجان و ترکیه راهی برای خروج ارمنستان از وابستگی تاریخی به روسیه است. علی‌اف اگرچه پیروزی‌های خود را به‌دست آورده، اما فعلاً ترجیح می‌دهد مانع بازگشت ایروان به دامن مسکو بشود.

به نوشته فارن افرز، ایالات متحده مزیت دارد زیرا برخلاف روسیه و ایران، مدعی مستقیم در منطقه نیست و می‌تواند به پایان دادن به نقش تاریخی مسکو به‌عنوان داور قفقاز کمک کند. با این حال، پایایی توافق تنها با دیپلماسی پیگیر و همکاری نزدیک واشنگتن با اروپا و ترکیه تضمین خواهد شد.

ترامپ از تمجید رهبران دو کشور و حتی پیشنهاد نامزدی نوبل صلح لذت برد، هرچند اندکی بعد نام کشورها را اشتباه تلفظ کرد. با وجود این، حمایت آمریکا جرأت تازه‌ای به باکو و ایروان داده تا در برابر کرملین بایستند. اکنون وظیفه واشنگتن این است که از سطح نمادین فراتر رود و با دیپلماسی سنتی، توافق را به صلحی پایدار بدل کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا