موفقیت اجباری هم قربانی دارد

نگار فیض‌آبادی، انصاف نیوز: مدتی‌ست نتایج کنکور آمده و دانش‌آموزان هم انتخاب رشته کرده‌اند. حداقل دو دسته واکنش نسبت به رتبه‌ی کنکور وجود دارد. عده‌ای که حتما از قبولی در دانشگاه خوشحال‌اند و دسته‌ی دیگری هم با ناراحتی از جا ماندن به فکر جبران در سال‌های آینده هستند. 

آنهایی که می‌خواهند آرایشگری، بلاگری، عکاسی، یوتیوبری و… را دنبال کنند و دیزاینر و واینر و … شوند هم به کنار. افرادی که تکلیفشان روشن است و می‌دانند چه می‌خواهند، حتی اگر بعدا مسیرشان را تغییر دهند کمتر متضرر می‌شوند اما کسانی هستند که در رشته‌های به اصطلاح تاپ (پزشکی، مهندسی، حقوق) قبول می‌شوند اما اگر پای حرفشان بنشینید متوجه می‌شوید این‌ها خواسته‌ی والدینشان است نه خودشان!

البته همه‌چیز به این بستگی دارد که بخواهند حرف بزنند و بدانند دقیقا چه می‌خواهند. این افراد معمولا به خاطر فشار خانواده، بی‌آنکه بدانند «مجبور» می‌شوند همیشه بدرخشند و نفر اول باشند و میل و رغبتشان توسط والدینشان نادیده گرفته می‌شود. 

دختران و پسرانی که تبدیل به چهره‌ای حسرت‌برانگیز برای فامیل و دوستان می‌شوند اما هیچ ایده‌ای از علاقه‌، استعداد و توانایی خودشان ندارند. گاهی حتی خانواده‌ی پولداری هم ندارند اما یک پدر زورگو یا مادری که به علاقه‌اش نرسیده، کافی است تا آنها را به این سمت سوق بدهد که «تو باید پزشک شوی.» 

برخی از چهره‌های موفق مدرسه بعد از قبولی در بهترین رشته‌ها و دانشگاه‌ها، یا در کلاس‌ها شرکت نمی‌کنند، یا نمره‌هایشان پایین است، یا بعدها مخاطب‌ها/ بیماران/ مشتری‌هایشان به آنها برچسب غیرحرفه‌ای می‌زنند، یا در بدترین حالت تبدیل به کسانی می‌شوند که مجبورند تا مدت‌ها شاید حتی تا آخر عمرشان نقش بازی کنند. نقشی که اصلا آن را نمی‌شناسند و با شخصیتشان هم قرابتی ندارد.

این تقریبا رنج‌آورترین و پر هزینه‌ترین سرنوشتی است که می‌تواند برای یک نفر رقم بخورد: فرو رفتن در نقشی که انتخابت نبوده و نمی‌دانی چرا قبولش کردی!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا