طالقانی نمود یک روشنفکر واقعی

ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی سالگرد درگذشت آیت الله محمود طالقانی نوشت:
محمود طالقانی معروف به آیت الله سیدمحمود طالقانی و به تعبیری پدر طالقانی از تاثیرگذارترین نواندیشان. مفسران قران را می توان از مشهورترین و محبوب ترین و در عین حال از با سابقه ترین مبارزان نیروهای ملی، مذهبی در تاریخ معاصر ایران محسوب کرد.
تفسیر پرتوی از قرآن ایشان حداقل برای نسل نوعی من الهامبخش نگرش نوین به قرآن و در پاسخ به مهمترین چالش های علمی در مواجهه با اسلام بود. این ویژگی بهخصوص با پذیرش اصل تکامل و اثبات آن از دیدگاه قرآن و یا حداقل اثبات این معنی که نظریه تکامل نافی جهان بینی توحیدی نیست، تفسیر او را از قرآن در مقایسه با مفسران نظریه پیدایش خلق الساعه متمایز می کرد.
درباره طالقانی هر آنچه لازم بوده در حوزه های مختلف گفته و نوشته شده است. اما موضوعی که خصوص ایشان مغفول و یا حداقل کمتر به تبیین آن اهتمام شده نسبت این عالم دینی با مقوله روشنفکری است. در اینجا مرادم از روشنفکری سوای آنچه یا به پسوند دینی و یا ایدئولوژیک تعبیر می کنند، و یا نحله های روشنفکری که خود را در چارچوب های جزمی ایدئولوژیک در اشکال مارکسیستی، دینی و… ملزم می کنند، صرف التزام به نوعیت و حقوق انسانی فارغ از هر گونه بایدها و نبایدهای ایدئولوژیک است.
از این منظر طالقانی اگر چه در جهان بینی و اعتقاد یک عالم به تمام معنی دینی و معتقد به مبانی دینی بود، اما با این حال در نگرش به نوعیت انسانی حقوق او را به باورهای ایدئولوژیک، قومی و زبانی و دینی پیوند و گره نمی زد.
به یک معنی نگاه او به انسان بر خلاف روشنفکران ایدئولوژیک که در دستگاه فکری و سیاسیشان حقوق انسانی را با معیارهای ایدئولوژیک تعریف و میزان آنها را تعریف و به نوعی قائل به تفکیک حقوق انسانی بر اساس باورهایشان تعریف و تدوین می کنند، در نگاه او حقوق انسانی در نسبت بی واسطه و به اتکای نوعیت انسانی تبیین می شود.
از این منظر می توان جایگاه او را چه در مقام یک عالم دینی و چه آزادیخواه و طالب عدالت اجتماعی و… در مقایسه با نحله های مختلف روشنفکری چه از جنس و جوهره دینی و چه مخالفان دین و… در مرتبه ای فراتر ارزیابی و داوری کرد. آنچه او را از جنس روشنفکران معمول متمایز و متفاوت می کرد، در واقع اصالت دادن به نوعیت انسانی و حقوق و مطالبات اولیه و خاستگاه های انسانی فارغ از التزام داشتن به هر باوری بود.
تاکید ایشان بر تشکیل شوراهای شهری و روستایی در ابتدای انقلاب و به رسمیت شناختن حق و حقوق مردم و مشارکت مستقیم آنها در سرنوشت خود و فارغ از تفاوت های طبقاتی و زبانی و فرهنگی و دینی در واقع بازتاب اندیشه ای بود که انسان را بر اساس فلسفه اصالت وجودی او تعریف و تبیین می کرد.
مواضع سیاسی و اجتماعی او چه در تبیین و تفسیر قرآن و مبارزات سیاسی و چه عمر کوتاه ایشان بعد از بهمن ۵۷ بیانگر این نگرش منحصر به فرد از جانب یک عالم دینی بود. اتفاق نظر و اجماع جریان های سیاسی و حتی نحله های مختلف روشنفکری در موصوع شایستگی قرار گرفتن در مقام ریاست جمهوری بیش از هر چیز ناشی از درک نگریش ایشان در مقام یک عالم دینی و مفسر قرآن در این خصوص بود. از این منظر می توان نسبت این عالم دینی را در مقایسه با بسیاری به ماهیت و نفس روشنفکری نزدیک تر دانست.
طالقانی را میتوان به استناد تمامی آثار بجامانده در موضوع دین، به اعتبار مبارزات سیاسی و تحمل زندان و تبعید، به واسطه پای بندی به اخلاق سیاسی در تمام عمر سیاسی، به اعتبار مساعدت به اقشار محروم، به اعتبار صراحت در بیان و التزام به دفاع از حقوق شهروندی و سیاسی، با صفاتی چون نواندیش دینی، آزادیخواه، دمکرات، صادق و راستگو و اخلاق مدار و حامی محرومان و … یاد کرد.
به اینها میشود صفات فردی و اجتماعی و … دیگری اضافه کرد. از این جهات سیمایی منحصر به فرد از ایشان در حافظه تاریخی ثبت شده و در آن تردیدی نیست. اما این که چرا و تا کنون درباره نسبت او با مقوله روشنفکری ذکری به میان نیامده می تواند تامل برانگیز باشد.
این انتقاد و ایراد کمی به اهل قلم نیست. میباید درباره چرایی و دلایل تاریخی و اجتماعی و فرهنگی این جنس اهمال ها به دور از ملاحظات و محدودیت و تنگ نظری چه از جانب قطب های دینی و حتی روشنفکرنمایان حرف زد. نه تنها برای جلوگیری از مصادره به مطلوب کردن شخصیت فکری ایشان که مهمتر الهام از اندیشه های او نه تنها در مقام یک عالم دینی که یک روشنفکر و روشنگر مدافع حقوق نوعیت و فردیت انسانی.
انتهای پیام



