پزشکیان بیاختیار است یا ناتوان؟ | گزارش میدانی انصاف نیوز دربارهی عملکرد دولت

انصاف نیوز در آخرین روز هفته دولت گزارشی میدانی از دو نقطهی کاملا متفاوت شهر تهران به لحاظ اقتصادی، مرزداران و جوادیه، تهیه کرد و از مردم این مناطق دربارهی عملکرد یک سالهی دولت مسعود پزشکیان پرسید.
۱۴ نفری که انصاف نیوز با آنها مصاحبه کرد همگی از وضعیت اقتصادی کشور ناراضی بودند و مسبب آن را صرفا دولت نمیدانستند. یکی از سختیهای تهیهی این گزارش این بود که مردم در جوابهایشان به سختی دولت و مجموعهی جمهوری اسلامی را از هم جدا میکردند مگر در مصادیقی مانند رفتارهای شخص پزشکیان و اشاره به صداقت او، کم شدن برخوردها در زمینه حجاب و قطعی آب و برق.
بعضیها به اختیار کافی نداشتن رئیس جمهور در قوانین جمهوری اسلامی اشاره کردند و بعضیها گفتند که پزشکیان درحالیکه به شرایط و تواناییهای خود آگاه بوده فقط برای کسب این منصب رئیس جمهور شده است. بعضیها به شخص پزشکیان علاقه و امید داشتند و بعضیها هم میگفتند حتی اگر چند گوسفند داشتند هم دست او نمیدادند.
پزشکیان بین مردم طرفدار داره اما در حکومت نه!
ایستگاه مترو مرزداران، ساعت ۱۱
حوری و گیتی، حدودا ۶۰ ساله، متاهل با حجابی متوسط و در انتظار مترو
دربارهی تصاویر شهدای حمله اسرائیل به ایران حرف میزدند: «هِی میگن اسرائیل زده، اسرائیل زده! خودشونم مقصر بودن!

شرح نارضایتیهایشان از وضعیت آب و برق شروع شد و به موضوعات دیگر رسید. حوری میگفت: وضع خیلی خرابه ولی جنگ بدتره! خدا کنه جنگ نشه. شما جوونی نمیدونی. هشت سال انگار سردرگم بودیم. الآن که یه آژیر و پناهگاهم مثل اون سالها نداریم.
گیتی با تمسخر میگفت: اون خانمه(سخنگوی دولت) که میگفت برید مترو! بسته بود!
«وضعیت خرابه اما کافیه یکی یه قدم بیاد سمت مردم! همه چی درست میشه»
حوری: وضع خرابه ولی کافیه یکی یه قدم به سمت مردم برداره. همه چی تغییر میکنه. یعنی بیاد بگه مردم، چی میخواین؟! توی این جنگ ۱۲روزه هم دیدی که همه ملیگرا شدن.
هیچکدام قائل به تفکیک میان مجموعهی حاکمیت جمهوری اسلامی و دولت آن نبودند و به سختی بحث را به سمت دولت بردم. حوری دربارهی دولت چهاردهم گفت: پزشکیان بین مردم طرفدار داره اما بین حکومت نه! تلاش میکنه اما به جایی نمیرسه.
گیتی اصلا نمیفهمید چطور میشود فقط دربارهی دولت نظر داد و نارضایتیاش را اینطور کوتاه بروز داد: کاش همون پزشکیاش رو ادامه میداد.
قطار آمد و گفتوگوی ما نیمهکاره ماند.
«من بودم اصلاً رئیسجمهور نمیشدم! هم اختیار نداشته باشم هم فحش بخورم؟!»
آرایشگاه زنانه
حمیرا، ۳۸ ساله، سالندار
ساعت یک قرار بود برقها برود و با اضطراب در حال هماهنگی با کارکنان و مشتریها بود. پرسیدم نظرتان در مورد دولت چهاردهم چیست؟! با خندهی تلخی جوابم را داد: میبینی که! این دو ساعتی که برق میره ما دیگه نمیتونیم کار کنیم. آب هم اون ساعت میره.
همکارش از آنطرف اضافه کرد: الآن از صبح آب نداریم.
سراپای دولت را عیب میدید و همهاش به وضعیت اقتصادی ختم میشد: تو این وضعیت اقتصادی قیمت مواد اولیه هم بالا میره ولی مجبوریم برای اینکه مشتری از دست نره تعرفههامون رو افزایش ندیم. مالیاتی هم که اَزَمون میگیرن زیاده. واقعا این دولت افتضاح بوده. همه چی بدتر شده. بلاخره باید یه چیزی بهتر میشد این مدت.

دربارهی تغییر برخوردها با حجاب در دولت پزشکیان هم گفت:«خیلی باید دیدت کوچیک باشه که اینو دستآورد ببینی. من خودم خیلی فرقی نکردم. خیلی بیحجاب نبودم الانم نیستم. مثلا بدنم قبلا معلوم نبود حالا هم نیست. یه روسریه دیگه!» برخلاف آنچه میگفت لباسش بسیار نازک و بدنش معلوم بود.
حمیرا اضافه کرد: واقعا این دولت افتضاحه. همه چی بدتر شده. بلاخره یه چیزی باید بهتر میشد این مدت.
از حمیرا پرسیدم اگر او به جای پزشکیان بود و اختیاراتی در قالب ریاست جمهوری داشت چه میکرد؟ او پاسخ داد: من بودم اصلا این شغلو انتخاب نمیکردم. هم اختیار نداشته باشم هم مردم بهِم بدوبیراه بگن؟! ولی بعضیا این منصب و جایگاهو دوست دارن. همین که بهشون بگن «آقا» خوشحال میشَن.
«به زندگی ما فکر نمیکنن که تو مذاکرات کوتاه نمیآن!»
کافه
آرام، ۳۳ساله، بسکتبالیست
او هشت سالی را خارج از ایران زندگی کرده بود. به دلیلی به ایران بازگشته بود و حالا دو سال بود که در ایران زندگی میکرد. دربارهی نقطه قوت پزشکیان و دولتش پرسیدم. آرام جواب داد: خب بلاخره یه کارایی کرده. همین حجاب. من قبلا نمیتونستم اینجوری بیام بیرون.
موضوع مثبت دیگر به نظر آرام، اقدام دولت پزشکیان برای مذاکره بود. او حرفش را اینطور ادامه داد: الآن این مکانیسم ماشه کامل بشه خب همه چیز گرونتر میشه. بنظرم به زندگی ما فکر نمیکنن که کوتاه نمیآن.
مسئلهی آرام هم وضعیت اقتصادی بود. ایران را با سایر کشورها مقایسه میکرد: پاس ایرانی رو نگا کن مثلا. من هرجا میرم پاس ایرانیام رو نشون بدم بهِم گیر میدن. زیروروم میکنن. الآن وضعیت اقتصادی خود آمریکا هم خوب نیست ولی اینجا دیگه افتضاحه. آرامش روانی نداریم.

آرام خودش رای نداده بود اما تاکید میکرد که قبل انتخابات حرفهای پزشکیان را گوش میداده و دوست داشته که پزشکیان رای بیاورد. احتمال میداد که بعضی از افراد خانوادهاش به پزشکیان رای داده باشند. آرام علیرغم علاقهای که به پزشکیان داشت فکر میکرد که او در این وضعیت نمیتواند کاری کند. او فکر میکرد کشور نیاز به تغییرات اساسیتر دارد.
«نه دولت به من کاری داره، نه من به دولت»
کتابفروشی
میترا، ۶۰ ساله، خریدار کتاب
مشغول انتخاب کردن کتاب بود که شروع به مصاحبه با او کردم. دربارهی دولت چهاردهم از او پرسیدم. میترا هم به سختی دولت و مجموعهی نظام جمهوری اسلامی را از هم تفکیک میکرد و در واقع تفکیک نمیکرد. او هم با خندهی تلخی حرفهایش را شروع کرد: من اصلا بهشون فک نمیکنم که بخوام نظری بدَم. اونا راه خودشونو میرن منم راه خودمو، زندگی خودمو دارم.
«من بودم کاندید نمیشدم!» | آزادی حجاب دستآورد زنهاست نه پزشکیان
میترا هم میگفت اگر به جای پزشکیان بود اصلا کاندید نمیشد! از او پرسیدم نقطه قوتی هم در کار این دولت میبیند؟! آیا آزادی نسبی در موضوع حجاب را یک نکته مثبت در این دولت میداند یا خیر؟! میترا پاسخ داد: ببین من نمیگم هیچ کاری نکرده. بلاخره هر آدمی تو این کشور میخواد یه کار مفید انجام بده. اما این حجاب رو شما دخترا به دست آوردید نه آقای پزشکیان. مطمئن باش ده سال پیش بود اینو میکردن سرِت. خاتمی، رئیسی، پزشکیان و… برای ما فرقی نکرد.

از قطعی آب و برق مینالید. گفتم: بعضیها هم میگویند که مسائلی مثل آب و برق حاصل تحریمهاست! میترا اما باورش این بود که با رفع تحریمها هم شرایط کشور بهتر نمیشود چون درآمدها در جیب کسانی جز مردم میرود.
پزشکیان دنبال قدر و احترام جایگاه ریاست جمهوری بود
در مورد پزشکیان نظر مثبتی نداشت. بنظرش در شرایطی که وضعیت کشور این است و «رئیس جمهورم اختیاری نداره» احتمالا پزشکیان فقط برای تصاحب این جایگاه و احترام دیدن رئیس جمهور شده است: یکی از اقواممون یه نفر با «آقا، آقا» گفتن سرش کلاه گذاشت. ۱ میلیارد قرض بالا آورد. میترا البته پایان حرفش تاکید میکرد که «ما از درون آدما خبر نداریم»!
زمان خروجم از کتابفروشی برق رفت.
«در مورد امور استخدامی که اختیار دارید آقای پزشکیان! کاری کنید عادلانه باشَن!»
پارک ایثار
مجید۵۷ساله، علی ۴۵ساله، امدادگر خودرو
در سایهی درختهای پارک نشسته بودند و در زمان استراحتشان چای میخوردند. علی رای داده بود و به پزشکیان هم رای داده بود اما مجید رای نداده بود.
هر دو از وضعیت زندگیشان و ناهمخوانی درآمد و مخارجشان گلایه داشتند. مجید و علی هم از شرایط آب و برق و قیمت بالای آن گفتند. علی گفت: تا الآن تنها خوبی دولت این بوده که قیمت بنزین بالا نرفته.
علی باتوجه به تحصیلاتش که مهندس برق بود و مهارتش، در شرکتهای خصولتی و دولتی خوبی کار کرده بود اما با تغییر مدیران عامل او را نیز از مجموعه حذف کرده بودند علیرغم اینکه در بعضی از این مشاغل قرارداد پیمانی داشته است. مجید هم چندین کسب و کار را امتحان کرده بود و هر بار برشکست شده بود تا به این شغل رسیده بود.
علی میگفت: آقای پزشکیان تو موضوعات کلان اختیار نداره ولی امور استخدامی که زیرمجموعه ایشونه. یه کاری کنه استخداما عادلانه بشَن.

از او پرسیدم اینکه گزینش عقیدتی در این دولت در بسیاری از مشاغل حذف شده را نکتهی مثبتی میداند یا خیر؟ علی اصلا این موضوع را قبول نمیکرد و در این موضوع خودش را مثال میزد. تایید علی در همین شغل فعلیاش از جانب حراست خیلی طول کشیده و به باور او حتما در این مدت مشغول تحقیق در همین موضوعات بودهاند. او البته تایید میکرد که مستقیما از او سوالی راجع به اعتقاداتش یا سمت و سوی سیاسیاش نپرسیده شده.
هر دو مدعی بودند به سبب مهارتی که داشتند در خانهها و محلهای کار افراد خاص سیاسی هم رفتهاند. از شرایط زندگی آنها میگفتند برای اینکه بگویند چه ناعدالتیای در کشور وجود دارد.
مجید خیلی طولانی حرف زد و همهاش از ناامیدی از بهبود وضعیت فعلی گفت. به سختی اصرار کردم تا بلاخره به یک مثال رسید که اگر جای پزشکیان بود انجام میداد: حل این بحران آب. مافیای فروش چوب جنگلهای شمال رو اگر جمع کنن شاید یه ذره اثر کنه.
مصاحبههایی که در ادامه میآید با ساکنین منطقه جوادیه است.
«اگر جلیلی رئیس جمهور بود حتماً وضعیت بهتر بود»
داخل یک مکانیکی
شعبان ۶۰ ساله، حیدر ۶۸ساله، مشتری
از شعبان دربارهی عملکرد دولت پرسیدم او هم خندید: عالی بوده! خودت میدونی دیگه. پرسیدن نداره. برنج کیلویی ۱۰۰ تومن شده دو و خردهای. شعبان به سعید جلیلی رای داده بود: اگر اون(سعید جلیلی) بود وضع بهتر بود. اینا که الان هستن طرفدارای ظریف و لاریجانیان. نمیخوان وضع مملکت بهتر بشه. بلاخره کسی که بچهی خودش آمریکا باشه که براش مهم نیست. من با آقای پزشکیان همشهریام ولی اگه دهتا گوسفندم داشتم دست پزشکیان نمیدادم. این کارش این نیست. عجیبه شما اصلا جرئت میکنی این سوال رو میپرسی! یه موقع میگیرن آدم رو میزنن!

حیدر هم تقریبا موافق جملهی آخر شعبان بود. او البته این توضیح را هم اضافه کرد: ببین تو کشور ما همهی قدرت دست یه نفر نیست. قدرت متمرکز نیست که بخواد خیلی اثر کنه. فرزندان حیدر توانسته بودند با روش ادامه تحصیل مهاجرت کنن: یکشون ولی مونده. دوس نداره بره. ایران اگر بذارن بهشته برای ما. حیدر میگفت مسئله اصلی در شرایط امروز کشور این است که کسی سر جای خودش نیست.
«خوشم میاد پزشکیان چیزی رو ماستمالی نمیکنه»
مغازهی فروش لباس زیر زنان
سیمین، ۵۰ ساله، فروشنده
سیمین هم ماننده همهی مردم از شرایط ناراضی بود. خواستهی سیمین از مسئولان و کسانی که قدرتی دارند این بود: اول به داد خودمون برسید بعد همسایهها. الآن که همسایهها هم به فکر خودشونن. چراغی که به مسجد رواست به مسجد حرومه.
او شرایط اقتصادی و وضعیت قطعیهای آب و برق را نقطه ضعف دولت پزشکیان میدانست. از او پرسدم نقطه قوتی هم در کار پزشکیان و دولتش میبیند؟! سیمین پاسخ داد: از یه چیز آقای پزشکیان خوشم میاد. اونم اینه که چیزی رو ماست مالی نمیکنه. چند روز پیش راجع به آب حرف میزد میگفت نداریم. خب وقتی آب نداریم که نباید دروغ بگه به مردم!
سیمین هم از کامل شدن مکانیسم ماشه میترسید و میگفت اگر جای پزشکیان بود و اختیاری داشت فکری به حال تحریمها میکرد.
«کاسبی نمیچرخه»
مغازهی بلورفروشی و ظروف چینی
همهی وسایل خاک گرفته و قدیمی بود. پیرمرد هوش حواس درستی نداشت و پزشکیان را هم نمیشناخت اما میگفت: کاسبی نمیچرخه مردم فقط پول نون خریدن و میوه خریدن دارن. فقط من نیستم مغازههای اون طرف خیابونم همینَن!


چرا قبل این دولت آب و برق قطع نمیشد؟! مشکلات یهو به وجود اومدن؟!
لباسفروشی
علیرضا ۴۵ساله و فروشنده، سارا و سمیه، دو خواهر خانهدار و حدودا ۶۰ ساله، یکی همراه پسرش زندگی میکرد و دیگری همسرش کفاش بود
علیرضا در پاسخ به سوالی درباره عملکرددولت چهاردهم گفت که از وضعیت اقتصادی ناراضیست و حلال این شرایط هم رفع تحریمها نمیدانست: من الآن یه عمره اینجا مغازهداری میکنم همیشه وضعیت ما رو به بدتر شدن بود منتهی شیبِش فرق داشت. آب و برقم که نیست. چرا قبل این دولت قطع نمیشد؟! مشکلات یهو به وجود اومدن؟!
در توضیح بدتر شدن هر روزهی وضعیت اقتصادی کشور گفت: این مغازه رو الان میبینی چقد خالیه؟! قبلا که اینجوری نبود. این خانما شاهدن. کیپ تا کیپ جنس بود. مردم هم میخریدن الآن نمیتونن!
مشتریهایش که هر دو خانهدار بودند تایید میکردند. سمیه میگفت: یه زمانی میاومدیم اینجا با خیال راحت چندتا کیسه لباس میخریدیم اما الآن فقط چیزی که خیلی ضروری باشه رو میتونیم بخریم. قیمتاشون خوب بود پر مشتری میشد.
«اصلا سیاستمدار مگه اینقد میگه نداریم؟! مردم میترسن»
علیرضا نکتهی مثبتی در کار پزشکیان نمیدید و فقط انتقاد داشت: این وضع آب مملکته. ایران کشور خشکی نیست. به شما خوروندن این حرفا رو. اصلا آدمی که سیاستمداره مگه اینقدر میگه نداریم، نداریم؟! الآن من تو خونهی خودم واقعیت رو بگم که ته حسابم چقدر پوله خب اعضای خونوادهام میترسن! هر راستی رو که نباید گفت.
سارا از رفتارهای عادی پزشکیان هم خوشَش نمیآمد: اون چه وضع راه رفتنه؟! «نَریم» چیه؟! رئیسجمهور که اینطوری رفتار نمیکنه! از سارا پرسیدم اگر او جای پزشکیان بود چه میکرد؟ جوابش جالب بود: من اگر بودم قبل اینکه یه مسئولیتی رو بپذیرم میسنجیدم ببینم اصلا این کار در توان من هست؟! یا اصلا میذارن کاری کنم؟! جفتش یکیه فرقی نداره!

سمیه علیرغم تمام بدبینیای که داشت میگفت: اگر بسپرَن دست پزشکیان شاید درست بشه!
سارا از شرایط گلایه میکرد: پسرم الآن تقریبا ۴۰ سالشه. بهش میگم زن بگیر میگه «مامان مگه من مریضم؟! اون دختر با امید و آرزو میاد خونهی شوهر. میخواد خونه و ماشین و زندگی راحت داشته باشه من الآن خرج خودمون دوتا هم به زور میدم!» دیدم راس میگه. چند روز پیش یه دختر نوجوون تو کوچهمون دیدم کنار چندتا پسر وایساده بود با هم گل میکشیدن. خب مقصر این وضعیت کیه؟!
سختگیری نکردن در حجاب هم از ترسشونه!
سارا در مورد کمرنگ شدن سختگیریها در زمینه حجاب در این دولت نیز گفت: اینم از ترسِشونه! دید مردم دیگه سر حجاب خیلی حساس شدن. وضعیتم خرابه. علیرضا: از ترسشونه! سمیه: مردم به اینجاشون رسیده. کمترین فشاری وارد کنن کلا به هم میریزه. الآن سر همین آب و برق تو شهرهای دیگه دارن اعتراض میکنن.
علیرضا با خنده: وضعیت یه طوریه که انگار دولت و حکومت جمهوری اسلامی همیشه دنبال اینه که انقلاب بشه مردم جلوش رو گرفتن!
بحث به مذاکره هم کشید. علیرضا میگفت: من طرفدار مذاکرهام اما در صورتی که طرف مقابل یه جایی وایسه! فک نکنم اونوَریا ترمزی داشته باشن. تضمینی نیست که الآن ما بیخیال هستهای بشیم فردا نگن موشکی ولی اگر بتونن خارجیا رو تو مذاکره یه جایی متوقف کنن خوبه. حالا فک نکنی خیلی اوضاع گل و بلبل میشهها! نه! زمان برجام هم نشد. داریم سقوط میکنیم شیبش کمتر میشه.
انتهای پیام
ایکاش اختیارات رئیس جمهور همانند و همطراز روسای دیگر کشورها بود