هیاهوی راست افراطی علیه روالمندسازی

عباس موسایی، فعال سیاسی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
هیاهوی راست افراطی وطنی به موازات شکل گیری کوچکترین اقدام برای تعامل ایران و نهادهای بین المللی در راستای عبور به وضعیت ِ تعامل و همکاری، بلندتر می شود.
خبر بازگشت بازرسان سازمان بین المللی انرژی اتمی به ایران، به عنوان ِ یک اقدام دیپلماتیک که حداکثر می تواند مقدمه ای برای جلوگیری از انسداد بیشتر در روابط خارجی و مانعی هرچند کوچک در برابر ِ مکانیسم ماشه باشد، بازوی این جریان در مجلس را چنان برآشفته است که با خطاب قرار دادن ِ دبیر شورای عالی امنیت ملی و وزیر امور خارجه، حتی قانون ِ مصوب خود در تفویض اختیار به شورای عالی امنیت ملی را زیر سوال برده و در عین ِ بی توجهی به وضعیتی که میدان داری و مانع آفرینی ایشان در برابر ِ عادی سازی، بر کشور تحمیل کرده است، همچنان درس ِ دیپلماسی و امنیت ملی به متولیان سیاست خارجی و امنیت ملی می دهند.
جای شگفتی اما آن است که اینانی که بر بستر، زمینه، زمانه و فقدان های امر ملی، که از دل ِ آن سر بر آورده و بر کرسی نمایندگی ِ مجلس نشسته اند، امنیت ملی را بازیچهی میدان ِ جناحی و باندی خود قرار داده و از مسئله ای که امنیت ملی بدان وابسته است، عادی سازی را فاجعه، مقدمه سازی برای جنگ و مساعدت به اسرائیل برای نقطه زنی ِ بیشتر معرفی می کنند.
جالب اما آن است که امروز و در حالی که عواقب ِ رویه و رویکرد ِ راست های افراطی برای امنیت و اقتدار ملی، کاملاً بر آفتاب افتاده است، همچنان به جای پاسخگویی، در جایگاه مطالبه گری ظاهر شده اند.
سهم عمده ای از این هیاهوها را می توان ناشی از عزم و اراده ی نسبی ِ ملت و حاکمیت برای عبور از منظومه فکری و عملیاتی راست ِ افراطی و رهایی از مخاطرات آن دانست. به عبارتی دیگر، اینان که در دوره ی کوتاه و ویرانگر ِ یکدست سازی، بر بخش های بزرگی از مدیریت ِ کشور، چنبره زده بودند و نتیجه ی مدیریت شان، غیر از بحران و ناترازی نبوده است، علیرغم ِ شکست در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، بواسطه ی حضور در برخی دیگر از نهادهای موثر، در حال ِ مانع سازی در برابر ِ عادی سازی، گشایشگری و روالمند شدن ِ اوضاع اند. از این رو گذر از وضعیت ِ استثنایی ِ یکپارچه را برای خود ماهیت سوز می دانند و در برابر ِ تغییر، در هر سطح و ساحتی، قدعلم می کنند.
فشار به دولت برای کنار گذاشتن ِ دکتر ظریف، تخریب و تضعیف ِ چهره های اصلاح طلب دولت، تلاش های برخی چهره های افراطی علیه دکتر عارف و … اخیرا طرح ِ بحث ِ عدم ِ کفایت ِ رئیس جمهور را باید در این بستر، داوری کرد.
از طرفی واکنش های ایشان به حضور ِ دکتر لاریجانی در رأس شورای عالی امنیت ملی، هر چند از نوعی متقاوت بود، اما حاکی از ترس ِ راست های افراطی برای کنار گذاشته شدن و کاهش ِ تأثیر گذاری در عرصه.ی حکمرانی است.
زیاده خواهی ِ جریان راست ِ افراطی ِ خالص ساز، حد یقفی ندارد. به عبارتی این جریان ِ خود حق پندار، خواستار ِ تسلط ِ تمام عیار بر تمام مقدرات کشور است و دیگران را در مسیر ِ باطل می بیند و همچون دیگر راست های ِ افراطی ِ تاریخ برای خود «رسالت الهی» قائل می باشد.
رأس ایشان در همین راستا، نام ِ «دولت ِ در سایه» را برای جریان متبوع خود برگزیده است تا در ساحت ها و زیر سطوح مختلف، از طرفی مانع ِ عبور از استثناگرایی به عادی سازی شود و از سویی سازمان سیاسی خود را حفاظت کند، چیزی که از بد حادثه، سامان و سازمان ِ بهبودخواه و توسعه گرا فاقد ِ آن است. آنچه اخیراً در برکناری نخبه دانشگاهی و اصلاح طلب برجسته و پاکدست، دکتر برات قبادیان ، تحت فشارهای راست ِ افراطی از سازمان بهینه سازی سوخت شکل گرفت را نیز در همین راستا باید تحلیل کرد.
آنچه بدیهی و نتیجهی تأملات و بررسی های عالمانهی نخبگان ملی در عرصه های گوناگون می باشد، آن است که عادی سازی ِ متضمن ِ منافع و مصالح ملی در ایران، به درجات و سطوحی بس عمیق تر و بسیط تر از آنچه اکنون در جریان است، نیازمند است.
بر دولتی که با شعار ِ اعتماد به نظرات کارشناسان، وفاق ملی برای توسعه ملی و غلبه بر موانع ِ توسعه و برای ایران توانست، اعتماد اکثریت ِ شرکت کنندگان در انتخابات را جلب کند، فرض است تا دستاوردهای نخبگان فکری (دانشوران) که باعث شکل دهی به نظریات و پیشنهادات ِنخبگان ابزاری( احزاب و نهادی مدنی مستقل) می شود را به مراتبی بس بیشتر، مد نظر قرار دهد، نه آنکه مغلوب ِ صحنه آرایی ِ راست های افراطی برای تسلط بر مقدرات و تصلب و توسعه نیافتگی در عرصه کشور شود. عدم ِ ایستادگی بر اصول، پاداش دادن به مخالفان، عدول از مبانی ِ شکل گیری دولت و کنار گذاشتن حامیان توانمند، برای بهبود خواهی در کشور خطرناک است.
انتهای پیام