«تعدد زوجات منسوخ است»

بهروز مرادی، جامعهشناس دین در کانال تلگرامی خود نوشت: «بسیاری از کاربرانِ سطحینگرِ قرآن تصور میکنند که قرآن در یک حکم دائمی، مردان را مجاز به ازدواج با ۴ زن نموده است. آیا براستی چنین است؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به سراغ آیهی ۳ سورهی نساء میرویم:
“اگر بیم دارید که در بارهی یتیمان دادگری نکنید، پس با دو یا سه یا چهار تن از زنانی که پاک هستند ازدواج کنید و اگر بیم آن دارید که عدالت را برقرار نکنید، پس [به] یک زن یا [به] زنانی که طبق پیماننامه، تحت تکفل شما قرار دارند [بسنده کنید] که این [خودداری] نزدیکتر است به اینکه [به زنان و یتیمان] ستم [و خیانت] نکنید.”
قابل توجه اینکه دو آیهی پیش از آن آیه به مسئلهی یتیمان و نیز به واحدبودن منشاء آفرینش زن و مرد پرداختهاند که برای کاهش حجم این نوشته از درج آنها خودداری میشود.
اما در آیه ی ۱۲۹ از سورهی نساء، رأیی تعیینکننده مطرح گردیده که دانسته یا ندانسته معمولاً آن را از نظر دور میدارند:
“و هر قدر هم که بکوشید و بخواهید، نمیتوانید میان زنان به عدل و انصاف رفتار کنید. پس پا را فراتر از حد نگذارید [و به یک زن اکتفا کنید] و با همهی خواست خود به یک سوی کج نشوید تا همسر خود را بلاتکلیف بگذارید و اگر به اصلاح بپردازید و تقوا پیشه کنید، بهدرستی که خداوند آمرزگاری مهربان است.”
طبق این آیه؛ چندزنی مشروط به شرطی گردیده که رعایت آن غیرممکن است. این بیانی نرم برای ممنوعیت تعدد زوجات است.
قابلتوجه اینکه زمان نزول آیهی ۳ سورهی نساء در سال ۸هجری است و آیهی ۱۲۹ دوسال بعد در سال ۱۰هجری نازل گردیده و ناسخ قسمت نخست آیهی ۳ میباشد.
اما با اینهمه پس چرا قرآن تعدد زوجات را به طور شفاف و صریح ممنوع نساخته است؟
پاسخ این پرسش در شأن نزول این آیات نهفته است: این آیات مربوطاند به شرایطِ پس از جنگ اُحُد که بیش از ۸۰ نفر از مردان مسلمان در آن کشته شدند و چندصد نفر زن و کودکِ باقیمانده از آن مردانِ کشتهشده در جنگ، بیسرپرست در جامعهی نوبنیاد آن زمان رها شده بودند، آنهم در جامعهای که هیچگونه سازمان دولتی و غیردولتی برای تحت پوشش قراردادنِ زنان و یتیمان و سرپرستی آنها تأسیس نشده بود. این است که قرآن برای مقابله با چنین شرایط بحرانی که جامعه با بحران “کممردی” مواجه شده بود، این طرح اجتماعیِ غیرایدهآل را برای مدیریت یک فاجعهی بدتر ارائه داده است.
این فاجعهی بدتر؛ همان بیسرپرستیِ چندصد زن و کودک است که قرآن در بسیاری آیات دیگر، نسبت به آنها نظری حمایتی مبذول داشته است. ادامهی بیسرپرستی آنان، بدون تردید به انواع آسیبهای اجتماعی همچون روسپیگری و دزدی و بزهکاری و سرقت و فحشا و فقر و توسعهی بردهداری و… میانجامید. تعدد زوجات در چنین شرایطی خاص، تنها راهکار ممکن برای مدیریت آن فاجعهی اجتماعی بود.
این در حالی بود که در آیهی ۱۲۹ در همین سوره، بر تقابلِ چندزنی با عدالت تصریح گردیده است. عدالت که “برپاداشتنِ حق” است، در قرآن یک اصل هویتی است که نقض آن موجب کفر و ظلم می شود، چرا که ظلم به معنی “زیرپاگذاشتنِ حق” است و کفر نیز به معنی “پوشاندن حق” و بدین ترتیب، هر دو در مقابل عدالت قرار میگیرند.
این یعنی اینکه، نقض عدالت همان ظلم و کفر است و فرد با زیرپاگذاشتنِ عدالت به وادی کفر و ظلم سقوط میکند. به همین خاطر چنین طرحی نمیتواند دائمی باشد.
احکام اجتماعی دائمی نمیباشند، بلکه وابسته به شرایطاند و با تغییر شرایط اجتماعی، نقض و نسخ میگردند.
یکی دیگر از آیاتی که برای بررسیِ هرمنوتیکی طرح چندزنی میتوان مورد ارجاع قرار داد، آیهی ۲۱ از سورهی روم است:
“ازجمله آیات او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید و در میان شما دوستی و الفت و مهربانی قرار داد. بدون تردید در این امر برای اندیشهورزان عبرتهایی است.”
پس قرآن کارکرد خانواده را ازجمله ایجاد الفت و دوستی میان زن و مرد میداند، اما یک مرد با تعدد زوجات، از دایرهی تعهد به همسرش خارج میشود، دوستی را در خانواده به دشمنی، مهر را به کین، الفت را به تخاصم، آرامش را به تنش، اعتماد را به بیاعتمادی و صلح را به نزاعهای خانوادگی مبدل میسازد.
قرآن که موج میزند از دعوت به پاکی و سلامت نفسانی و پاکدامنی و زندگی شرافتمندانه و نجابت هم برای زنان و هم برای مردان، به هیچوجه مجوزی برای خیانت زناشویی صادر نکرده و مردان را بر مسند شهوترانیِ متکثر قرار نداده است.
حکم تعدد زوجات تنها و تنها در شرایط خاصِ کممردیِ پس از جنگ صادر شده و تشریع عام و دائمی ندارد.
در شرایط عادی که تعداد مردان و زنان با هم همخوانی دارد، تعدد زوجات پس از عرضهشدن به عدالت که یکی از اصول بنیادین و هویتساز قرآنی است، نسخ میگردد و باید ممنوع اعلام شود.»
انتهای پیام
اگر چنین است که شما نوشتید پس امام علی وحسن وحسین وامامان بعد از آنها که هر کدام چند زن داشتند متوجه منسوخ بودن تعدد زوجات نشده اند ویا به دستور خداوند عمل نکرده اند.
اگر شما راست گفتید وباب میل خداوند تک همسری بوده چرا در همه جای قرآن وقتی از زن در برابر مرد صحبت میشو د از کلمه ازواج استفاده میکند نه زوجه.اما وقتی از شوهر یک زن نام می برد از کلمه بعل استفاده میکند ونه بعول؟
(کافی است در این مورد دو آیه ۳۴ و۱۲۸ نسا را باهم مقایسه کنید)
برای ترجمه آیه ۱۲۹ هم مطلب باب میل خود را نوشته اید ،آیه را ترجمه نکرده اید.(وهرگز نمی توانید میان زنان به عدالت رفتار کنید حتی اگر حریص به این کار باشید پس به یکی تمام تمایل وآن دیگری رامعلق نگذارید.)
از آیه ۲۱ سوره روم هم نتیجه خلاف گرفته اید.لااقل در مورد این یکی نسل ما هر دوحالت را تجربه کرده است. هم گذشته را دیده ایم که تک همسری قانونا اجبار نشده بود وهم الان را که تک همسری اجباری است را میبینیم وبالعیان می بینیم که آرامش الان در خانواده ها در چه سطحی است.آمار طلاق ها هم بیانگر همه چیز هست.
من الذین هادو یحرفون الکلم عن مواضعه ……نسا ۴۶