فرازی از سیرهی پیامبر

حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
تشابه برخی پیشنهادها با راه حلهای رسول خدا در صلح حدیبیّه و همسانی مخالفتها با مخالفت شدید انقلابینماها با آن صلح و آن شرایط، ما را به بازخوانی آن مقطع تاریخی وامیدارد:
بعد از جنگ احزاب[که شباهت عجیبی با هجوم ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا و … به ایران دارد]؛ پیامبر به الهام خداوند تصمیم به صلح با قریش گرفت و به قصد زیارت خانه خدا بدون تجهیزات جنگی راهی مکه شد. قریش که هنوز نخوت شرک بر دماغ داشت، با تجهیزات جنگی به مقابله شتافت ولی حضرت ضمن صبر و تحمّل فوقالعاده در مقابل قدرت نماییهای قریش، اعلام کرد ما قصد جنگ نداریم و فقط خواهان زیارت بیت الله هستیم.
بالاخره قریش در مقابل افکار عمومی مشرکان همپیمانش که مانع زیارت شدن را محکوم میکرد، مجبور به مصالحه شد و “سهیل بن عمرو” برای نوشتن صلح نامه مأموریت یافت. قریش و نمایندهشان واقعا دنبال جنگ بودند و برای ناتمام ماندن صلح، از هیچ اقدامی فروگذار نبودند ولی رسول خدا با دورنگری، واقعا دنبال صلح بود و تا ممکن بود، انعطاف نشان میداد.
قریش حاضر نشد صلحنامه با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» و با عنوان «محمد رسول الله» نوشته شود و پیامبر با وجود مخالفت شدید «یاران انقلابینمای تندرو»، حاضر شد مطابق خواست قریش بنویسد. بندهای صلحنامه هم به وضوح در راستای خواست مشرکان بود بخصوص این بند که مقرّر میداشت “اگر یکی از مشرکان قریش مسلمان شود و به مسلمانان مدینه پناه ببرد، باید او را برگردانند ولی اگر مسلمانی مرتد شود و به قریش پناه ببرد، لازم نیست او را برگردانند”
تندروها با پذیرفتن این بند به شدت مخالف بودند و آن را ذلتپذیری و قبول حاکمیت مشرکان میدانستند ولی پیامبر این شروط را پذیرفت. هنوز پیمان امضا نشده بود که «ابوجندل» فرزند مسلمان شده نماینده قریش که در مکه زندانی بود، گریخت و در حدیبیه به مسلمانان پیوست و پدرش بازگرداندن او را شرط امضای پیمان قرار داد. پیامبر علیرغم مخالفتها، با برگرداندن ابوجندل موافقت کرد!
امضای پیماننامه صلح و بازگرداندن ابوجندل بر «انقلابینمایان» بسیار سنگین بود به حدی که پیامبر را «ذلتپذیر» خواندند و حتی در نبوتش شک کردند! سردسته این انقلابیون[که مشهور و شناخته شده است] در اعتراض شدید به پیامبر گفت: «مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر آنان کافر نیستتند؟ پس چرا باید این ذلت دینی را بپذیریم و مسلمان پناهجو را به آنان تسلیم کنیم؟»(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰/ ۱۸۰) و وقتی پیامبر این تصمیمها را به امر خدا منسوب کرد، باز هم قانع نشد و دست برنداشت بلکه در بین لشکر میچرخید و آنان را از پذیرفتن این ذلت بازداشته و به نقض پیمان تحریض میکرد(کتاب سلیم ۲/ ۶۹۱) و میگفت اگر یاریام کنید، نمیگذارم این پیمان ذلیلانه اجرا شود! حتی سراغ دوست صمیمیاش رفت و اعتراض شدید خود را با او در میان گذاشت. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۲/ ۶۰).
انتهای پیام