چشم بینا و گوش شنوای اخلاق

آنتی کوپنن مطلبی با عنوان «چشم بینا و گوش شنوای اخلاق» نوشته است که متن آن با ترجمه‌ی امیر دانش در سایت خانه اخلاق پژوهان جوان منتشر شده است. متن کامل را در ادامه بخوانید.

«این مقاله گزارشی از کتاب ادراک اخلاقی نوشتهٔ رابرت آئودی است. ما در زبان روزمره همیشه در حال قضاوت اخلاقی هستیم. اما در فلسفه ایدهٔ درک مستقیم واقعیت‌های اخلاقی چندان رایج نیست. اما او در این کتاب جامع‌ترین دفاع را از امکان ادراک اخلاقی ارائه کرده است.

او با بیان دقیق تفاوت میان واکنش احساسی و ادراک اخلاقی به سه نوع اصل ادراکی؛ ادراک ساده، ادراک صفتی و ادراک قضیه‌ای اشاره می‌کند. همچنین تفاوت خواص اخلاقی که قابلیت ادراک دارند را با خواصی مانند رنگ را توضیح داده و در نهایت به زعم خویش امکان ادراک اخلاقی را اثبات می‌کند.

آیا انسان برای تشخیص درستی و نادرستی اعمال، به ابزاری درونی مجهز است که همچون چشم بینا و گوش شنوای اخلاق عمل کند؟ این پرسش بنیادین، قلبِ نظریهٔ «ادراک اخلاقی» را تشکیل می‌دهد.

چگونه به سرعت و بدون استدلال آگاهانه، تشخیص می‌دهیم عملی نادرست یا ظالمانه است؟
آیا ممکن است ارزش‌های اخلاقی را مستقیماً، شبیه به دیدن یک رنگ یا شنیدن یک صدا، «ادراک» کنیم؟

این پرسش‌های بنیادین، قلبِ نظریهٔ «ادراک اخلاقی» را تشکیل می‌دهند. رابرت آئودی، فیلسوف برجسته و از پیشگامان معرفت‌شناسی اخلاقی معاصر، در دفاعی جامع و نظام‌مند، استدلال می‌کند که انسان‌ها قادر به ادراک مستقیم واقعیت‌های اخلاقی هستند، مشابه ادراک حسی.

این مقاله به بررسی دقیق استدلال‌های آئودی، تمایزات کلیدی او در انواع ادراک، پاسخ‌هایش به انتقادات (به‌ویژه استنباط‌گرایی)، و رابطهٔ پیچیدهٔ ادراک اخلاقی با مفاهیمی چون شهود و عواطف می‌پردازد. هدف، ارائهٔ تصویری روشن از دفاعیهٔ آئودی و نیز طرح پرسش‌ها و چالش‌های پیش‌روی این دیدگاه جسورانه در فلسفهٔ اخلاق است.

مفهوم و تعریف ادراک اخلاقی

در گفتار روزمره، گاهی شاهد آنیم که حضاری در برابر یک سخنران جنسیت‌زده ایستادگی کرده و این کار از نظر اخلاقی خوب بوده، یا شنیده‌ایم که شوهری در حق همسرش ظلم کرده است. در فلسفه، ایدۀ درک مستقیم واقعیت‌های اخلاقی چندان رایج نیست، اما طرفداران خود را دارد.

در این اثر، رابرت آئودی، که به عنوان یکی از پیشگامان معرفت‌شناسی اخلاقی در سنت شهودی‌گرایی معاصر شناخته می‌شود، جامع‌ترین دفاع را از امکان ادراک اخلاقی ارائه می‌کند.

ادراک اخلاقی چیست؟ تصور کنید نوجوانی را می‌بینید که یک همستر را به زور در آب غرق می‌کند. در آن لحظه، ممکن است بدون هیچ استدلال آگاهانه‌ای به این باور برسید که این عمل غلط است.

این نقطۀ مشترک بین طرفداران و مخالفان ادراک اخلاقی است. اما درحالی‌که شکاکان معتقدند این باور سریع ناشی از استنباط ناخودآگاه یا واکنش احساسی است، طرفداران ادراک اخلاقی بر این باورند که این باور بر اساس یک تجربۀ ادراکی اخلاقی مستقیم شکل می‌گیرد که به همان شیوه‌ای که ادراک حسی باورهای ما را توجیه می‌کند، این باور را نیز توجیه می‌کند.

انواع ادراک از نظر آئودی

اولین گام در استدلال آئودی، روشن کردن ماهیت ادراک به طور کلی است. او در فصل نخست، با تفکیک دقیق انواع ادراک، به این مهم می‌پردازد. آئودی سه نوع اصلی ادراک را معرفی می‌کند: ادراک ساده (مانند دیدن یک گل)، ادراک صفتی (مانند دیدن زردی یک گل)، و ادراک قضیه‌ای (مانند دیدن اینکه یک گل زرد است). محتوای تجربۀ ادراکی از ویژگی‌هایی تشکیل می‌شود که به طور پدیدارشناختی در آن نمایش داده می‌شوند.

این تجربه با باور متفاوت است؛ چرا که ما لزوماً نیازی نداریم تا باورهایی متناظر با محتوای ادراک خود داشته باشیم. برای ادراک چیزی، آن چیز باید به شکلی مناسب، بازنمایی پدیدارشناختی مناسبی را از خود در ذهن ما ایجاد یا حفظ کند. ما یک شی را با دیدن مجموعه‌ای از ویژگی‌های آن می‌بینیم. به عبارت دیگر، یک شیء حامل ویژگی‌های قابل مشاهده‌ای است که در ذهن ما بازنمایی پدیدارشناختی متناظری را ایجاد می‌کند (مانند دیدن یک شی بیضی).

ادراک اخلاقی و خواص غیرقابل مشاهده

در مورد ادراک اخلاقی، ادعای آئودی این نیست که می‌توانیم اخلاقی بودن یا نبودن یک عمل را به همان شیوه‌ای که رنگ یک کلاه را درک می‌کنیم، درک کنیم. خواص اخلاقی برخلاف رنگ‌ها و شکل‌ها، قابل مشاهده نیستند، بلکه قابل درک‌اند.

ما خواص اخلاقی را از طریق درک خواص غیر اخلاقی که بر آن‌ها استوارند یا نتیجهٔ آن‌ها هستند، درک می‌کنیم. جنبهٔ پدیدارشناسانۀ ادراک اخلاقی، احساسی همچون «احساس بی‌عدالتی» یا «احساس پیوند» بین ویژگی اخلاقی (مانند نادرستی) و ویژگی پایهٔ درک شده (مانند ایجاد عمدی درد) است.

این عنصر بازنمایی، «تصویری» یا «نقشه‌ای» نیست. آئودی معتقد است که ما نباید انتظار داشته باشیم که ادراک اخلاقی نیز به همین شکل باشد. همچنین، خواص اخلاقی به طور مستقیم باعث ایجاد ویژگی‌های پدیدارشناسانه نمی‌شوند؛ بلکه این ارتباط عالی میان نمونه‌های خواص پایه و نمونه‌های حالات پدیدارشناسانه اخلاقی برقرار است.

انتقاد استنباط‌گرایانه و پاسخ آئودی

در اینجا، طبیعتاً یک اعتراضی مطرح می‌شود: شاید آنچه در ادراک اخلاقی اتفاق می‌افتد این است که ما ابتدا برخی حقایق غیر اخلاقی (F) را درک می‌کنیم، سپس در یک استنباط ناخودآگاه، به نتیجهٔ اخلاقی (M) می‌رسیم. در این استنباط، اصل کلی اخلاقی (F -> M) نقش اصلی را ایفا می‌کند.

برخلاف نظر آئودی، ادراک به ما نمی‌گوید که اصل کلی اخلاقی (F -> M) درست است. ادراک تنها به ما اطلاعاتی دربارهٔ حقایق غیر اخلاقی می‌دهد و این اصل کلی اخلاقی است که به ما اجازه می‌دهد تا از این اطلاعات، نتیجۀ اخلاقی بگیریم.
آئودی به این انتقاد استنباط‌گرایانه پاسخ‌های متعددی می‌دهد. یکی از مهم‌ترین استدلال‌های او این است که اگر ادراک را صرفاً به ویژگی‌های قابل مشاهده محدود کنیم، مجبور خواهیم شد بسیاری از ادراکات خود را به عنوان استنتاج تلقی کنیم.

آیا ما نمی‌توانیم مستقیماً خشم کسی را درک کنیم، بدون اینکه صرفاً به نشانه‌های ظاهری مانند سرخ شدن صورت و فریاد زدن توجه کنیم؟

آیا نمی‌توانیم یک لبخند یا یک هوم‌ران را مستقیماً ببینیم؟

آئودی معتقد است که اگر خواص اخلاقی را قابل ادراک ندانیم، باید تمامی ادراکات خود را به جز ابتدایی‌ترین آن‌ها، به‌عنوان استنتاج تلقی کنیم.

رابطه متافیزیکی و محدودیت‌های ادراک

به نظر می‌رسد موفقیت این استدلال به رابطهٔ متافیزیکی بین ویژگی‌های پایه و ویژگی‌های اخلاقی بستگی دارد. این رابطه باید شباهت قابل توجهی به رابطه بین ویژگی‌های ادراکی و ویژگی‌های محسوس در موارد غیر قابل‌بحث داشته باشد.

همان‌طور که آئودی اذعان می‌کند، تفاوت‌هایی نیز وجود دارد. برای مثال، زمانی که ما خشم کسی را از روی اخم او تشخیص می‌دهیم، در واقع حالت درونی او را از طریق نشانه‌های ظاهری او درک می‌کنیم. به همین ترتیب، وقتی لبخندی را می‌بینیم، در واقع یک حالت چهره خاص را مشاهده می‌کنیم. اما این تفاوت‌ها نباید ما را از تشخیص شباهت اساسی بین این دو نوع رابطه باز دارد.

به طور مشابه، ما یک هوم‌ران را با مشاهدهٔ برخی از اجزای تشکیل‌دهنده آن، مانند عبور توپ از بالای سکوها، می‌بینیم. اما در مورد ویژگی‌های اخلاقی، مگر آنکه طبیعت‌گرایی تقلیل‌گرا صحیح باشد (که آئودی آن را نمی‌پذیرد)، ویژگی اخلاقی نتیجه یا مبتنی بر ویژگی‌های غیر اخلاقی قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، ویژگی اخلاقی به ویژگی‌های غیر اخلاقی وابسته است. اما منتقدان این دیدگاه استدلال می‌کنند که نمی‌توانیم یک ویژگی اخلاقی را صرفاً به دلیل وابستگی آن به ویژگی‌های غیر اخلاقی درک کنیم. برای مثال، ما نمی‌توانیم خشم کسی را با مشاهده فعالیت مغز او درک کنیم.

اگر من دانشمندی آموزش دیده باشم، ممکن است بتوانم با استفاده از دانش و تجربه خود به این نتیجه برسم، یا حتی به صورت شهودی پاسخ دهم. اما اینها موارد ادراک محسوب نمی‌شوند. چرا؟ زیرا باید محدودیتی برای ادراک وجود داشته باشد. ادراک به معنای این است که ما جهان را به طور مستقیم تجربه کنیم، نه اینکه بر اساس استدلال یا تجربهٔ قبلی به نتیجه‌ای برسیم.

آئودی ممکن است در پاسخ به این پرسش بیان کند که ویژگی‌های اخلاقی عمیقاً و به طور ذاتی در ویژگی‌های طبیعی ریشه دارند (صفحه ۵۷)، و به همین دلیل، رابطهٔ زمینه‌سازی در این مورد با رابطهٔ ذهن و مغز متفاوت است. با این حال، این استدلال کاملاً روشن نیست. به نظر می‌رسد که ویژگی‌های اخلاقی به عنوان ویژگی‌هایی هنجاری، کمتر به ویژگی‌های طبیعی خود وابسته هستند تا ویژگی‌های ذهنی به ویژگی‌های مغزی (مگر اینکه طبیعت‌گرایی تقلیل‌گرایانه در مورد اخلاق صحیح باشد).

یکی از نکاتی که آئودی به آن اشاره می‌کند، ارتباط قابل اعتماد بین حقایق اخلاقی و طبیعی است (صفحه ۴۳)، اما این ارتباط قابل اعتماد برای درک کافی نیست؛ همان‌طور که نمی‌توان با دیدن دنبالهٔ یک کشتی، خود کشتی را دید.

استدلال‌های تکمیلی و نقش خاص‌گرایی

آئودی استدلال‌های دیگری نیز برای ادراک اخلاقی ارائه می‌دهد. یکی از این استدلال‌ها این است که ما می‌توانیم بدون قضاوت اخلاقی، عمل غرق کردن همستر را به عنوان یک عمل نادرست تشخیص دهیم.

این نشان می‌دهد که ادراک اخلاقی لزوماً به باورهای قبلی ما وابسته نیست. علاوه بر این، آئودی معتقد است که درک ارزش اخلاقی یک عمل، مانند درک زیبایی یک اثر هنری، می‌تواند به صورت شهودی و کلی انجام شود. به عبارت دیگر، ما کل یک عمل را به عنوان خوب یا بد ارزیابی می‌کنیم، نه اینکه به صورت تحلیلی به اجزای آن بپردازیم.

این دیدگاه را می‌توان به عنوان اشارهٔ آئودی به خاص‌گرایی تفسیر کرد. اگر چنین خاص‌گرایی‌ای وجود داشته باشد، قطعاً تصویر استنباط ناخودآگاه را به چالش می‌کشد.

اما آیا ادراک تنها جایگزین ممکن است؟

شهود و احساس چه؟

آیا آن‌ها نمی‌توانند به عنوان منابع معرفتی غیر استنباطی و کل‌نگر برای باورهای اخلاقی عمل کنند؟

حتی اگر استدلال‌های آئودی علیه تصویر استنباطی دانش اخلاقی را بپذیریم، مدافعان ادراک اخلاقی باید نشان دهند که منابع غیر استنباطی دیگر برای توضیح پدیده‌های اخلاقی کافی نیستند.

شهود اخلاقی، ادراک و عواطف | پیوند ادراک عقلی و شهود

بخش دوم کتاب به رابطهٔ بین ادراک اخلاقی، شهود اخلاقی و عواطف اختصاص دارد. آئودی در این بخش، دیدگاه قبلی خود دربارهٔ شهود را به دیدگاه‌های جدیدی که شهود را به ادراک نزدیک‌تر می‌دانند، نزدیک‌تر می‌کند.

او از اصطلاح «ادراک عقلی» (صفحه ۸۹) استفاده می‌کند و معتقد است که این نوع ادراک همانند ادراک حسی، می‌تواند به «ظواهر شهودی» (صفحه ۹۱) منجر شود. این ظواهر شهودی، حالت‌های ذهنی هستند که بدون اینکه لزوماً به صورت باورهای صریح بیان شوند، می‌توانند بر باورهای اخلاقی ما تأثیر بگذارند. برخی از شهودها محتوای بدیهی دارند، یعنی گزاره‌هایی که با درک کافی، به خودی خود توجیه‌پذیر هستند.

این گزاره‌ها معمولاً اصول کلی هستند که رابطهٔ میان ویژگی‌های طبیعی و اخلاقی را بیان می‌کنند، مانند رابطهٔ میان کشتن و نادرستی (صفحه ۱۱۵). اما شهودهای ما تنها به اصول کلی محدود نمی‌شوند. ما همچنین در مورد موارد خاص نیز می‌توانیم شهود داشته باشیم، مانند شهودی که هنگام دیدن کسی که پوست موز را روی پله‌ها می‌اندازد، به ما دست می‌دهد (صفحه ۹۹). این نوع شهود ممکن است نیاز به تفکر و بررسی دقیق داشته باشد.

تفاوت‌ها و همپوشانی‌های مفهومی

به نظر آئودی، ما نه تنها می‌توانیم نادرستی یک عمل خاص را شهود کنیم، بلکه می‌توانیم آن را ادراک هم بکنیم. اما وقتی این دو مفهوم به هم نزدیک می‌شوند، دو پرسش مطرح می‌شود:

تفاوت بین شهود و ادراک چیست و آیا به هر دو نیاز داریم؟

چرا علاوه بر ادراک عقلی اخلاقی، به ادراک حسی اخلاقی نیز اصرار کنیم؟

آئودی معتقد است که ادراک مسیر اصلی رسیدن به شهود اخلاقی است (صفحه ۱۲۱).

به عنوان مثال، ما ادراک می‌کنیم که ناسپاسی نسبت به یک لطف، کار اشتباهی است و در نتیجه، شهود می‌کنیم که این کار نادرست است.

چرا نتوانیم بگوییم که من ابتدا عدم قدردانی را ادراک می‌کنم و سپس با استفاده از مفهوم ناسپاسی، به صورت عقلی نتیجه می‌گیرم که این رفتاری ناسپاسانه است؟

مشخص نیست که افزودن مفهوم «ادراک» چه ارزش افزوده‌ای دارد. گرچه آئودی ادراک را واضح‌تر و سریع‌تر از شهود می‌داند، اما چرا شهود نتواند در این ابعاد متفاوت باشد؟

نقش احساسات در شناخت اخلاقی

ادراک‌ها و شهودها تنها حالت‌های ذهنی غیر اعتقادی نیستند که می‌توانند به باور منجر شوند؛ احساسات نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند. این پرسش را مطرح می‌کند که آیا ادراک‌ها و شهودهای اخلاقی در واقع همان احساسات هستند؟

آئودی هنگام صحبت دربارهٔ جنبه تجربی ادراک اخلاقی، از عبارت‌هایی مانند «احساس قوی اشتباه بودن» (صفحه ۴۵) استفاده می‌کند که این فرضیه را تقویت می‌کند. این بسیار شبیه یک احساس است. شاید وقتی می‌بینیم همستری در حال غرق شدن است، واکنش احساسی مانند خشم در ما ایجاد می‌شود و این باعث می‌شود قضاوت کنیم که این عمل اشتباه است. هیچ‌کس وجود چنین واکنش‌های احساسی را انکار نمی‌کند.

آیا این احساسات می‌توانند همان نقشی را ایفا کنند که به ادراک‌ها و شهودهای اخلاقی نسبت می‌دهیم؟ آیا می‌توانیم بگوییم که ادراک‌ها و شهودهای اخلاقی در واقع همان احساسات هستند؟

آئودی ادعا می‌کند که احساسات نمی‌توانند جایگزین شهود یا ادراک شوند، زیرا احساسات نمی‌توانند درست یا نادرست باشند، درحالی‌که شهودهای اعتقادی می‌توانند.

این استدلال صحیح است، اما امکان این را رد نمی‌کند که برخی احساسات به عنوان ظواهر یا جلوه‌های اخلاقی عمل کنند. استدلال بعدی این است که برخلاف احساسات، شهودها ماهیتاً انگیزشی نیستند (صفحه ۱۲۴). آئودی از شهود صحت یک استدلال به عنوان مثال استفاده می‌کند.

اما این به معنای آن نیست که ظواهر یا شهود اخلاقی نمی‌توانند ماهیتاً احساسی باشند. علاوه بر این، ظواهر یا شهودها می‌توانند محتوای گزاره‌ای داشته باشند، در حالی که مشخص نیست که آیا احساسات نیز می‌توانند چنین محتوایی داشته باشند.

به گفته آئودی، مؤلفهٔ شناختی یک احساس اغلب «چیزی است که در مورد شیء باور می‌شود» (صفحه ۱۲۶)، اگرچه می‌تواند یک شهود نیز باشد (صفحه ۱۳۳). آئودی در این مورد بحث مفصلی ارائه نمی‌دهد.

او تمایزاتی مانند تمایز بین هدف و هدف رسمی یک احساس را مطرح نمی‌کند و در مورد تفاوت بین محرک یک احساس و نحوهٔ ارائه اشیاء توسط آن احساس نیز مبهم است. از آنجایی که آئودی دیدگاه چندان پیچیده‌ای از احساسات ارائه نمی‌دهد، استدلال‌های او در رد هم‌سانی ادراک‌ها یا شهودهای اخلاقی با احساسات، قانع‌کننده نیست.

کارکردهای شناختی احساسات

آئودی معتقد نیست که احساسات هیچ نقش شناختی در اخلاق ایفا نمی‌کنند. او به شیوه‌ای معمول، نقش‌های توجیهی مختلفی را برای احساسات قائل می‌شود. گاهی اوقات، احساسات می‌توانند به عنوان توجیهی عمل کنند.

به عنوان مثال، زمانی که فردی متوجه می‌شود کاری اشتباه است، ممکن است شهودی داشته باشد که این اشتباه بودن را تایید کند. این شهود می‌تواند دلیل و مبنای احساسی باشد که فرد تجربه می‌کند.

در این حالت، شناخت به احساس، عنصری توجیهی می‌بخشد که به نوبه خود می‌تواند به عنوان مدرکی برای قضاوت اخلاقی مورد استفاده قرار گیرد (صفحه ۱۳۷) اما احساسات همچنین می‌توانند به الگوهای پیچیده‌ای که ما قادر به بیان آن‌ها نیستیم، حساس باشند.

برای مثال، زمانی که فردی در موقعیتی نامتعارف احساس ترس می‌کند، بدون اینکه بتواند دقیقاً مشخص کند چه چیزی باعث این ترس شده است. در چنین مواردی، احساسات می‌توانند به عنوان مبنای شهود عمل کنند (صفحه ۱۳۹). با این حال، آئودی تلاش نمی‌کند که به طور سیستماتیک مشخص کند کدام احساسات قابل اعتماد هستند و در چه شرایطی می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد.

جمع‌بندی و ارزیابی رویکرد آئودی

همان‌طور که بحث بالا نشان می‌دهد، رویکرد فلسفی آئودی، به تعبیری، ارسطویی است. او تلاش می‌کند با ایجاد تمایزات دقیق و در نظر گرفتن نقش احتمالات، حقیقت را در دیدگاه‌های ظاهراً متناقض دربارهٔ معرفت اخلاقی بیابد.

در توصیف فرایند شناخت خیر و شر، آئودی از عباراتی مانند «ممکن است» و «شاید» به وفور استفاده می‌کند. گاهی احساسات بر شهود مقدم هستند، گاهی بعد از آن، و گاهی نیز ادراک اخلاقی بر هر دوی آن‌ها تقدم دارد.

کسانی که به دیدگاه افلاطونی گرایش دارند، ممکن است به دنبال توضیحی ساده‌تر و موجزتر باشند که نشان دهد چرا برخی دیدگاه‌ها جذاب به نظر می‌رسند، اما در واقع چنین نیستند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، حتی اگر بخش عمده‌ای از نظرات آئودی را بپذیریم، شهودها یا احساسات مبتنی بر ادراک می‌توانند به تنهایی برای توضیح پدیده‌های اخلاقی کافی باشند، بدون آنکه نیازی به فرض وجود ادراک اخلاقی به معنای دقیق کلمه باشد. بااین‌حال، هیچ فرد علاقه‌مندی به این موضوع نمی‌تواند از اهمیت این بحث چشم‌پوشی کند.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا