روایت همسر تاجزاده از همبستگی ملاقات‌کنندگان و مأموران اوین

فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر سیدمصطفی تاجزاده، در صفحه‌ی اینستاگرامش نوشت:

دیروز خودم را رساندم به اوین. باید سراغ ملاقات را می‌گرفتم. بین راه که بودم همسرجان تماس گرفت. وقتی از مقصدم مطلع شد، گفت عزیزم شما برای ملاقات پیگیر نشو اینجا شرایط مناسب نیست، خودشان هروقت امکانش باشد ملاقات می‌دهند. من اما باید می‌رفتم و اوین را پس از بازگشت عزیزانمان می‌دیدم. اجازه بالا رفتن ندادند.

متأثر از مشاهده ویرانه‌های اوین بعد از عرض تسلیت، گفتم باید مسئول حفاظت را ببینم. منتظر ماندم تا کسب تکلیف کنند. از روز واقعه که گفتند و از شهدای مظلوم، دلم به درد آمد. در این فاصله همسرجان تماس گرفت و گفت فردا ملاقات کابینی داده‌اند و سفارش کرد که داروی قلب مهدی محمودیان را بگیرم و برایش ببرم.
چقدر خوشحال شدم که به طور ناگهانی بچه‌ها آمده بودند تهران و می‌توانستند پدر را ملاقات کنند. هرچند به صورت کابینی.


امروز بدون این که هیچ تصویر واقعی از ملاقات در اوین جنگ‌زده داشته باشیم، راهی شدیم.
بچه‌ها بیرون از زندان هنوز مفهوم جنگ زدگی را درک نکرده بودند تا آن که وارد شدیم و ویرانه‌های ورودی درب ملاقات و محوطه پیرامونی آن را دیدیم. از یک راه ورودی از پشت سالن ملاقات وارد شدیم. هرکدام از مأموران و مسئولان این بخش را می‌دیدیم، خدارا شکر می‌کردیم که سالم و سلامتند.

تا زمانی که نوبتمان بشود و به بخش ملاقات برویم مسئول سالن‌ملاقات، برایمان از روز حمله اسرائیل و جنگی نابرابر، نوعی مقتل خوانی داشت. دلمان خون شد. فاطمه از شدت تأثر اشک می‌ریخت. من دنبال دستمال کاغذی بودم در اوین جنگ زده که یافت نشد.
وقتی فهمیدیم ملاقاتمان حضوری است، خیلی خوشحال شدیم.
در محوطه پشت سالن کابینی چند میز و صندلی گذاشته بودند و چند خانواده منتظر عزیزانشان بودند. مینی‌بوس حامل زندانیان سیاسی که پشت در توقف کرد، خانواده‌ها به استقبال عزیزانشان رفتند و آن‌ها را درآغوش گرفته با چشمان گریان آنان را غرق بوسه کردند.


به واقع شکرانه داشت سلامت دیدن بازماندگان جنگ نابرابر. مردانی که عمرشان به دنیا بود تا پس از حمله اسرائیل کمک به آواربرداری کنند. و پاداششان را در نحوه انتقال به زندانی نه در خور شأن‌شان و نیز در بازگشتی پرماجرا به اوین بگیرند.


امروز ما در محلی کنار همسرجان نشستیم و گفتگو کردیم که دو سویش ویران بود. اما باوجود همه این محدودیت‌ها، پایان کابوس اقامت عزیزانمان در زندان غیرمناسب و پرماجرای فشافویه موجب خرسندی بود.


در این ملاقات حس همبستگی و همدلی ملاقات کنندگان و مأمورین عزادار و سیاهپوش زندان کاملا مشهود بود. خانواده‌هایی که با عزیز از دست دادگان همدلی می‌کردند و مامورانی که از دل و جان آزادی زندانیان سیاسی را آرزو کرده انتظار می‌کشند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا