آب و سراب | تفاوت بنیادین پیام نتانیاهو و پاسخ طرف ایرانی

علی نیلی، انصاف نیوز: بنیامین نتانیاهو بی‌شک در زمره جنایت‌کاران تاریخ است و اگر امروز، یکی از «مقامات جهان آزاد» محسوب می‌شود، فردایی نه چندان دور، مردمان همان جهان آزاد او را همنشین هیتلر و استالین می‌شناسند.


اما همین خون‌آشام عصر شبکه و عصر هوش مصنوعی، درشیوه ی حکم‌رانی‌اش از اصول و روش‌هایی بهره می‌برد که مناسب عبرت‌آموزی است.
نخست وزیر اسرائیل در چند پیامی که خطاب به مردم ایران ارسال کرده، نشان داده شناخت‌اش از روحیات، مطالبات و حتی مذاکرات روزمره ایرانیان بسیار عمیق است و از موضوعات مطرح در گعده‌های دوستانه و میهمانی‌های خانوادگی و اختلاط‌های مردم در کوچه و خیابان خبر دارد.


او یا مشاورانی که برایش متن پیام‌ها را تنظیم کرده‌اند (مرجع تنظیم پیام تفاوتی در اصل ماجرا ندارد) تاریخ ایران را می‌دانند و جامعه ایران را می‌شناسند. با تاریخ اجتماعی این کشور عمیقا آشنا هستند و تحولات جامعه ایران را زیر نظر دارند. شکاف‌های نسلی را عمیق دیده‌اند و از اصلی‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های مردم ایران آگاهند.


نتانیاهو، دروغ‌گو، لاف‌زن و‌ جنایت‌پیشه است اما می‌داند برای ارسال پیام به مردم ایران باید روی چه موضوعاتی تاکید کند تا حرفش شنیده شود. می‌داند چگونه باید غرور ملی مخاطب ایرانی‌اش را تحریک کند، چگونه بر امواج این حس تازه مد شده نوستالژی پسندی ایرانیان سوار شود و چطور دوگانه‌‌سازی کند.


پیام اخیر نتانیاهو درباره آب را رئیس جمهور و رئیس مجلس پاسخ داده‌اند اما تفاوت بنیادین آن پیام و این پاسخ‌ها، در مخاطبش نهفته است. نخست وزیر اسرائیل مردم ایران را خطاب قرار داده و فراوانی آب از فردای سقوط را وعده کرده است. در پاسخ او، رئیس جمهور ایران، مخاطب عام را خطاب قرار داده و به طعنه، تشنگان فلسطینی را یاداور شده است و این وعده آب را سراب خوانده است.


به موازات رئیس مجلس ایران، در مطلبی مفصل که قاعدتا مخاطبی جز مردم ایران ندارد، توضیح داده که اسرائیل آب‌دزد منطقه است، گرفتار خشک‌سالی و بی‌آبی است، دچار کاهش تولیدات کشاورزی‌ شده، شاهد اعتراض کشاورزان اسرائیلی بوده و…


سلمنا، وعده آب سراب خوانده و دروغ‌هایش افشا شد اما آیا آن پیام و این پاسخ‌ها، بسامدی هم‌اندازه داشته‌اند؟ انان که گشته‌اند و متن کامل پیام نخست‌وزیر اسرائیل را دیده یا شنیده یا خوانده‌اند، پی پاسخ این‌سوی آوردگاه هم گشته‌اند؟
آیا ضریب نفوذ پیام نتانیاهو و‌ پاسخ ما هم‌اندازه است؟ آیا پاسخ منفی نیست؟

دولتمردان ما نه هنر سخن‌گفتن اثربخش با ملت ایران را دارند و نه توانمندی سخن‌گفتن موثر با ساکنان سرزمین‌های اشغالی را. سخن گفتن مسئولان ایران با مردم ایران اثربخش نیست چون از فرط تکرار نخ‌نما شده.

سخن مسئولان برای مردم ایران شوق‌انگیز و خوشایند نیست چون به دلایل واهی از عناصر غرورآفرین ملی تهی مانده و بسیاری از خوشایندهای ملت ایران را به دلیل تابوانگاری نادیده گرفته است.
سخن گفتن مسئولان ایرانی با ساکنان سرزمین‌های اشغالی اثربخش نیست چون به تجربه ثابت شده نظام تدبیر در ایران دچار خطاهای بزرگ شناختی است که به خطاهای بزرگ تحلیلی منجر شده است. ما شناخت کافی از متن و بطن جوامع منطقه نداریم؛ چه پاکستان و افغانستان باشد، چه جمهوری آذربایجان و‌ جمهوری ترکیه. چه عراق باشد و چه سوریه. چه سرزمین اشغالی باشد و چه اردن و مصر و عربستان و قطر و یمن و‌ مراکش و‌ تونس و الجزایر.


کلام اثربخش مستظهر به پشتیبانی‌های فنی و اطلاعاتی و تاریخی است که ظاهرا نه توان تهیه و تامینش در کشور وجود دارد و نه انگیزه‌اش. به این اعتبار، پیام نتانیاهو یک تفاوت بنیادین با پاسخ‌هایش پیدا می‌کند؛ آن پیام مخاطبان پرشماری یافته است و شاید کار کند و در فریب و جذب و جلب عده‌ای هر چند بسیار کوچک از مخاطبانش موفق عمل کند اما پاسخ رئیس جمهور و رئیس مجلس، نه طرف خطابش را درست انتخاب کرده و نه روی مخاطب احتمالی‌اش تاثیر می‌گذارد.


این تفاوت بنیادین، از شکاف عمیق شناختی و ضعف مفرط تحلیلی و پس‌افتادگی اساسی علمی فنی حکایت دارد که اتفاقا برای اهالی تدبیر ملک ناشناخته نیست.


این بیماری همان است که در بیان مسئولان به ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه، به تغییر ریل یا اصلاح شیوه حکم‌رانی یا گاه تغییر رفتار با مردم تعبیر شده است.
مساله دیگر لزوم درمان بیماری‌ها نیست، مساله این است که طبق الگوی رایج و بنا به تجربه زیسته نظام اداری کشور، تا اراده‌ها برای درمان جزم شود و ایده‌ها به حیطه اجرا وارد شوند، بیمار به کما می‌رود و چنین مباد!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا