صداوسیمای جلیلی و گوسالۀ سامری

الف. محفوظ، انصاف نیوز:
بعد از مطلب قبلی در مذمت عجله، لازم بود کمی هم در باب آفات تاخیر قلم بفرساییم که واقعا مهم و قابل توجه است. یک نمونۀ مشخص از آسیبها و آفات تاخیر همین مطلب حاضر است در بارۀ برخی اظهارات برادر سعید جلیلی.
برادر سعید همیشه با ملاحت خاص خودش از مثالهای تاریخی در حکمت سیاسی ادیان بهره میگیرد تا عمق استراتژیک معرفت انقلابی را آشکار کند. البته برادر وحید هم در ملاحت سیاسی و فکری دست کمی از برادر سعید ندارد. واقعا اگر این دو برادر کنار آن ملاحت حسن هم داشتند چهها که نمیشد!
میتوانستند به اتفاق جهان را بگیرند ولی فعلا با دو سه دورخیز هنوز نتوانستهاند ایران را بگیرند. باید چند انتخابات ریاست جمهوری صبر کنیم تا ببینیم برادر جلیلی هم به سرنوشت برادر قالیباف و برادر رضایی دچار میشود یا آنکه بالاخره به آرزوی دیرینه میرسد.
القصه داشتم میگفتم تاخیر در هر کار آسیبها و آفاتی دارد. نگارنده هم قصد کرده بود در مورد افاضات چند وقت پیشِ دکتر جلیلی چیزکی بنویسد اما آنقدر تاخیر شد که اصلا موضوع مثل لقمۀ سرد از دهان افتاد. حالا دیگر پرداختن به موضوع و رها کردنش علیالسویه است چون هزاران مطلب ریز و درشت راجع به آن منتشر شده و ما از قافله عقب ماندهایم. در کشور ما آنقدر تحلیلگر و رسانۀ خبری-تحلیلی هست که اصلا صدا به صدا نمیرسد. اگر بلافاصله هم مطلب معهود را نگاشته ننگاشته منتشر کرده بودیم باز هم دیده نمیشد.
علاوه بر این بنده اصلا در جایگاهی نیستم که در بارۀ افاضات برادر کهتر در باب آغل یا اظهارات برادر مهتر در باب گوسالۀ سامری سخنی بگویم. به هر حال بنده که تخصصی در امر پرورش دام ندارم بتوانم حرفی بزنم که مناسب حال و مقام باشد. نه دو واحد گوسالهشناسی گذراندهام و نه تا به حال یک شب را در آغل بیتوته کردهام. اما پرسیدن که عیب نیست. قرار نیست همه استاد الکل فی الکل باشند. اگر نمیدانیم باید از اهل فن بپرسیم.
ما هم از آقای دکتر سعید جلیلی که قصۀ موسی و سامری و گوساله را در یک جیک جیک (توییت سابق) تلخیص و تلمیح کردهاند میپرسیم حالا در ایران موسی کیست؟ هارون کیست؟ صحرای سینا و کوه طور کجاست؟ سامری کیست؟ گوساله چیست؟ سامره کجاست؟ مُشَبِّه و مُشَبِّهٌ به کدامند و وجه شَبَه چیست؟
آدمی حق دارد بدون شرح وافی و توضیح کافی از توییت دکتر جلیلی گیج و گمراه شود. ذهن آدمی به سوی هزار تفسیر صواب و ناصواب پر میکشد. مثلا اگر موسی رهبر قوم بوده و هارون هم وزیرش، گوسالۀ سامری را میتوان با صدا و سیمای میلی تطبیق داد که علی الدوام نغمۀ مخالف سر میدهد و خلاف منویات زعمای قوم خرناس میکشد تا مردم را گمراه کند.
ذهن است دیگر. به هزار راه میرود. مخصوصا اگر در نظر داشته باشیم که سامری اهل سامره بوده و سامره هم در شمال فلسطین اشغالی قرار دارد، پایین دست استان جلیل!
انتهای پیام