مهاجران افغانستانی بیش از دو میلیون شغل ساختهاند

حمید انوری، انصافنیوز: مهاجران افغانستانی در ایران با سرمایهگذاریهای خرد و متوسط، در سالهای اخیر بیش از دو میلیون فرصت شغلی مستقیم ایجاد کردهاند. این در حالی است که بسیاری از مشاغلی که در آن اشتغال داشتند، در بخشهایی کمدرآمد و فاقد متقاضی بومی قرار دارد. دادهها نشان میدهد نقش آنها در بازار کار ایران، کمتر به رقابت شغلی و بیشتر به پر کردن خلأهای موجود برمیگردد.
اگرچه آمار دقیق و جامعی دربارهی میزان اشتغالزایی مستقیم مهاجران افغانستانی در ایران وجود ندارد، با این حال، میتوان از مسیر تحلیل میزان سرمایهگذاری رسمی و غیررسمی آنان، هزینهی ایجاد هر شغل در اقتصاد کشور و برآوردی منطقی ارائه کرد. هرچند تاکنون تمرکز اغلب پژوهشها بر نقش مهاجران در بازار کار بهعنوان نیروی کار بوده، اما سهم آنها در کارآفرینی و اشتغالزایی نیز قابل توجه است؛ موضوعی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
سرمایهگذاری رسمی؛ ۳ میلیارد دلار از مسیر ثبت شرکتها
طبق گزارشهای رسمی، مهاجران افغانستانی تاکنون بیش از ۳ میلیارد دلار سرمایهگذاری رسمی از مسیر ثبت شرکتها در ایران انجام دادهاند. «محمود سیادت»، رئیس اتاق مشترک ایران و افغانستان، در تیرماه ۱۴۰۳ اعلام کرد که بیش از نیمی از شرکتهای خارجی ثبتشده در ایران به مهاجران افغانستانی تعلق دارد. مجموع سرمایهی آنها بیش از ۳ میلیارد دلار برآورد میشود. (ایسنا)
اقتصاد غیررسمی؛ سهم پنهان و تأثیر گسترده
با توجه به ممنوعیت قانونی در اعطای مجوز صنفی، بخش قابلتوجهی از فعالیتهای اقتصادی آنان بهصورت غیررسمی یا نیمهرسمی انجام میشود. مهاجران به دلیل فقدان دسترسی به مجوزهای صنفی یا مالکیت رسمی اماکن تجاری، مجبور به فعالیت در بازارهای زیرزمینی یا به نام افراد ایرانی شدهاند.
در چنین شرایطی، بسیاری از افغانستانیتباران اقدام به راهاندازی کسبوکارهای کوچک خانگی، مغازههای محلی، کارگاههای تولیدی لباس، کیف و کفش، رستورانداری و خدمات فنی (مکانیکی، صافکاری و…) کردهاند. این فعالیتها اگرچه در آمارهای رسمی ثبت نمیشوند، اما در بسیاری از بازارهای شهری و محلی ایران حضوری پررنگ دارند و بخشی از چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درمیآورند.
سرمایهگذاری ترکیبی؛ مبنایی برای برآورد اشتغالزایی
برخی از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که میزان واقعی سرمایهگذاری مهاجران افغانستانی در ایران بسیار فراتر از آمار رسمی است. کارشناسان تخمین میزنند که سرمایهگذاری غیررسمی آنها، یعنی همان بخشی که بهدلیل موانع قانونی و اداری در آمار نیامده، دستکم برابر با همین مقدار یا حتی بیشتر است.
در این گزارش، با نگاهی محافظهکارانه، رقم سرمایهگذاری غیررسمی آنان معادل سرمایهگذاری رسمی، یعنی سه میلیارد دلار در نظر گرفته شده است. به این ترتیب، مجموع سرمایهگذاری رسمی و غیررسمی مهاجران افغانستانی در ایران به شش میلیارد دلار میرسد.
با در نظر گرفتن میانگین نرخ دلار ۷۰ هزار تومان در سال گذشته، این میزان سرمایهگذاری معادل حدود ۴۲۰ هزار میلیارد تومان (۴۲۰ همت) خواهد بود؛ رقمی چشمگیر که میتواند پایهای برای سنجش سهم مهاجران در اشتغالزایی در اقتصاد کشور باشد.
اما این رقم دقیقاً چه معنایی برای بازار کار دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، باید نگاهی به هزینهی متوسط ایجاد هر شغل در ایران انداخت.
چگونه به ایجاد ۲ میلیون شغل میرسیم؟
در سالهای اخیر، گزارشهای مختلفی از منابع رسمی دربارهی هزینهی ایجاد یک شغل منتشر شده است. از جمله: «محمود کریمی بیرانوند»، سرپرست معاونت اشتغال و کارآفرینی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اسفند سال ۱۴۰۰ گفته بود که: «در حال حاضر متوسط هزینهی ایجاد شغل در کشور حدود ۷۰ میلیون تومان است که در واقع با این مبلغ میتوان یک شغل در ردهی متوسط را راهاندازی کرد.»
در اردیبهشت ۱۴۰۲، «محمدباقر قالیباف»، رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که در تبصرهی ۱۸ قانون بودجه، ۱۴۰ هزار میلیارد تومان برای ایجاد یک میلیون شغل پیشبینی شده؛ یعنی ۱۴۰ میلیون تومان برای هر شغل.
اگر رقم ۱۴۰ میلیون تومان بهعنوان پایه در سال ۱۴۰۲ در نظر گرفته شود و تورم ۴۵ درصدی (که تخمینی واقعگرایانه برای سال ۱۴۰۳ است) به آن افزوده شود، هزینهی ایجاد هر شغل متوسط به ۲۰۳ میلیون تومان میرسد.
با این معیار، اگر سرمایهگذاری ۴۲۰ همتی مهاجران افغانستانی در اقتصاد ایران را تقسیم بر ۲۰۳ میلیون تومان کنیم، به عدد ۲٬۰۶۸٬۹۶۵ شغل خواهیم رسید. رقمی که معادل حدود ۲ میلیون فرصت شغلی مستقیم است.
فعالیت در صنایع کاربر و اشتغال خانوادگی؛ کاهش هزینه، افزایش بهرهوری
این برآورد، در عین سادگی، محافظهکارانه نیز هست. چراکه بسیاری از مهاجران در کسبوکارهایی با هزینهی پایینتر از میانگین فعالیت دارند؛ کسبوکار خانگی، فروش سیار، خردهفروشی، کارگاههای کوچک تولیدی پوشاک، کیف، کفش، رستوران و غذای محلی، خدمات فنی (مکانیکی، نجاری، جوشکاری و…)
در این حوزهها، نیاز به سرمایهی کلان برای شروع فعالیت نیست و بسیاری از کسبوکارها با هزینهای کمتر از مقدار برآوردشده نیز قابل راهاندازی هستند.
همچنین، الگوی رایج در این کسبوکارها، اشتغال خانوادگی یا اشتغال هموطنان است، که خود به کاهش هزینههای جاری کمک میکند. از همین رو، میتوان گفت سهم مهاجران در اشتغالزایی، حتی از رقم برآوردشده نیز فراتر میرود.
این رقم قابل مقایسه با طرحهای کلان اشتغالزایی دولتهاست؛ در حالی که بخش عمدهی آن خارج از حمایتهای رسمی و بدون دسترسی به تسهیلات بانکی یا زیرساختهای قانونی ایجاد شده است.
برآورد جمعیت شاغل؛ از تخمین تا تحلیل میدانی
درک سهم واقعی مهاجران افغانستانی از بازار کار ایران، تنها با تکیه بر آمار خام ممکن نیست. نسبتها و اعداد، اگرچه چارچوب اولیهای برای تحلیل ارائه میدهند، اما بدون در نظر گرفتن تحولات اقتصادی، نوع مشاغل و رفتار نیروی کار بومی، تصویر ناقصی از واقعیت شکل میگیرد.
بر پایهی گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۶، حدود یکسوم جمعیت مهاجران افغانستانی ساکن ایران شاغل بودند. اما این نسبت زمانی ثبت شده که شرایط اقتصادی کشور و الگوهای مهاجرت با امروز تفاوت چشمگیری داشت. در سالهای اخیر، با افزایش فشارهای معیشتی، گسترش بازار کار غیررسمی و ورود موجهای تازهای از مهاجران، میتوان فرضیهی تازهای را در نظر گرفت: افزایش نرخ اشتغال مهاجران تا ۵۰ درصد.
بر اساس اعلام رسمی «نادر یاراحمدی»، رئیس سازمان ملی مهاجرت در ابتدای سال جاری، جمعیت مهاجران افغانستانی در سال گذشته ۷٬۲۹۳٬۹۴۳ نفر برآورد شده است. این عدد مبنایی برای دو سناریوی کلیدی در تحلیل اشتغال مهاجران است:
- سناریوی اول (اشتغال یکسوم): در صورت حفظ نرخ اشتغال یکسوم، تعداد مهاجران شاغل به حدود ۲٬۴۳۱٬۳۱۴ نفر میرسد.
- سناریوی دوم (اشتغال ۵۰ درصدی): اگر نرخ اشتغال به ۵۰ درصد افزایش یافته باشد، جمعیت شاغل مهاجران به ۳٬۶۴۶٬۹۷۱ نفر خواهد رسید.
در سوی دیگر، اما مسئلهای مهمتر از عدد خام، نحوهی دستیابی به این اشتغالهاست: آیا این مشاغل توسط خود مهاجران ایجاد شدهاند یا آنها وارد فرصتهای شغلی موجود شدهاند؟
سهم اشتغالزایی مهاجران: خوداتکایی در دل محدودیتها
یکی از کلیشههای رایج در فضای عمومی کشور این است که افغانستانیها، شغلها را از دست ایرانیان خارج کردهاند یا بار مضاعفی بر دوش اقتصاد کشور شدهاند. اما دادههای میدانی و تحلیلهای مبتنی بر روندهای واقعی بازار، روایتی متفاوت را بازگو میکند.
در سناریوی اول (اشتغال یکسوم)، بررسیها نشان میدهد که حدود ۸۵ درصد از این اشتغالها (۲٬۰۶۸٬۶۱۸ نفر) توسط مهاجران دارای اقامت قانونی ایجاد شدهاند. در مقابل، تنها ۱۵ درصد (حدود ۳۶۲٬۳۴۹ نفر) از مهاجران وارد بازار کار موجود شدهاند و در فرصتهای شغلی پیشین مشغول به کارند.
در سناریوی دوم (اشتغال ۵۰ درصدی)، که رشد حضور مهاجران در بازار کار را در نظر میگیرد، نسبت اشتغالزایی مهاجران به حدود ۵۷ درصد کاهش مییابد، اما همچنان رقم بالایی است: ۲٬۰۶۸٬۶۱۸ نفر شغل توسط مهاجران ایجاد شدهاند، در حالی که ۴۳ درصد (حدود ۱٬۵۷۸٬۰۰۶ نفر) به فرصتهای شغلی موجود ورود کردهاند.
ایجاد اشتغال مازاد؛ فرصت پنهان در دل محدودیتها
یکی از نکات کمتر بررسیشده در تحلیل اشتغال مهاجران افغانستانی، نسبت جمعیتی آنها با سیاستهای اعلامشدهی وزارت کشور است. به گفتهی رئیس سازمان ملی مهاجرت، تنها ۲.۷ میلیون نفر از جمعیت مهاجران افغانستانی قرار است در ایران باقی بمانند و سایرین (غیرقانونی و شبهقانونیها) باید تا پایان سال ۱۴۰۴ کشور را ترک کنند.
بر این اساس، اگر آمار اشتغالزایی را با جمعیت ماندگار مقایسه کنیم، به نتیجهای قابلتأمل میرسیم: در سناریوی اشتغال یکسوم، جامعهی افغانستانی ۱٬۱۶۸٬۶۱۸ شغل مازاد برای ایران ایجاد میکند. در سناریوی ۵۰ درصدی، همچنان میزان اشتغالزایی فراتر از جمعیت ماندگار آنان بوده و ۷۱۸٬۹۶۵ شغل مازاد را شامل میشود.
ماهیت مشاغل اشغالشده؛ ترجیح مهاجران یا بیمیلی بومیها؟
در تحلیل سهم مهاجران افغانستانی از بازار کار ایران، صرفاً تمرکز بر آمار شاغلان کافی نیست؛ ماهیت کیفی مشاغل تصاحبشده نیز اهمیت اساسی دارد. دادهها و مشاهدات میدانی نشان میدهد که این فرصتهای شغلی عمدتاً در صنایعی قرار دارند که از نظر درآمد، امنیت شغلی و شرایط رفاهی، در پایینترین سطوح ممکناند.
این مشاغل شامل کارگری فصلی در مزارع، کار در مرغداری و گاوداری، باربری، خدمات نظافت، فعالیت در پروژههای ساختمانی سنگین و دیگر حوزههایی است که با فرسودگی جسمی بالا، نبود بیمه و فقدان حمایت اجتماعی همراه است. نکتهی مهم اینجاست که این بخشها نه بهخاطر «تمایل مهاجران»، بلکه بیشتر بهدلیل بیمیلی نیروهای کار بومی به اینگونه اشتغالها، به مهاجران واگذار شدهاند.
در واقع، آنچه در ادبیات عمومی بهعنوان «تصاحب فرصتهای شغلی ایرانیان» مطرح میشود، در بسیاری از موارد، پر کردن شکافهای ساختاری در بازار کار توسط آنان است؛ شکافهایی که اقتصاد کشور، بهویژه در بخشهای غیررسمی، بدون این گروه با اختلال مواجه میشود. مهاجران افغانستانی، غالباً بدون تکیه بر حمایتهای نهادی، این خلأها را پر کردهاند.
بیشتر بخوانید:
• ۱۵ میلیارد دلار بیسروصدا؛ سهم افغانستان و مهاجران در اقتصاد ایران
• اخراج اتباع افغانستانی؛ صنعتی با درآمد ۲ هزار میلیارد
این واقعیت حتی در اظهارات رسمی نیز بازتاب یافته است. «علیاصغر نخعیراد»، نمایندهی مجلس، در برنامهی «گفتوگوی ویژهی خبری» شبکهی دو سیما در تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۳ اظهار داشت:
«در استانهایی که مهاجران مشغول به کارند، نرخ بیکاری پایینتر از استانهایی است که حضور آنها ممنوع است. بسیاری از تولیدیهای ما تعطیل نمیشوند چون این افراد کار میکنند. وقتی یک واحد مرغداری فعالیت میکند، دهها شغل دیگر در زنجیرهی آن فعال میشود. مهاجران در گاوداریها، کارگاههای تولیدی و بسیاری دیگر از حوزهها فعالیت دارند و همین مسئله به فعال شدن چرخهی اقتصادی کشور کمک میکند. نمیتوان این نقش را نادیده گرفت.»
از سوی دیگر، سطح بالای خوداشتغالی در میان مهاجران افغانستانی، نشانهای از اتکا به تواناییهای فردی و شبکههای اجتماعی درونجامعهای این گروه است؛ مسیری که نه از طریق ورود به ساختار رسمی اشتغال، بلکه با ایجاد فرصت از دل محدودیتها شکل گرفته است.
از بار تا بازوی اقتصاد؛ بازخوانی واقعگرایانه
با نگاهی جامع به آمار، ساختار بازار کار و نوع مشاغلی که توسط مهاجران افغانستانی اشغال یا ایجاد شدهاند، میتوان به این جمعبندی رسید که: نقش مهاجران در اقتصاد ایران را نمیتوان صرفاً بهعنوان «مصرفکنندهی منابع» یا «رقیب شغلی» تحلیل کرد. بخش قابلتوجهی از این جمعیت نهتنها باری بر دوش اقتصاد نبودهاند، بلکه با راهاندازی کسبوکارهای کوچک و خانوادگی، پوشش مشاغل کمتقاضا از سوی نیروی کار بومی و افزایش بهرهوری در زنجیرههای تولید، سهمی فعال در حفظ پایداری بخشهایی از بازار کار داشتهاند.
بخش عمدهای از اشتغال مهاجران، برخلاف تصور عمومی، از مسیر خوداتکایی و بدون اتکا به فرصتهای رسمی شکل گرفته است. حضور بالای آنها در مشاغل فرسایشی با پایینترین سطح رفاه و حمایت اجتماعی، نشان میدهد که آنها نه جایگزین نیروی کار ایرانی، بلکه مکمل یک بازار کار ناتوان در جذب نیروی بومی در بخشهای خاص بودهاند.
برخورد سیاستگذار و رسانهها با موضوع اشتغال مهاجران بایستی از چارچوب «تهدید امنیت شغلی» فراتر رفته و بهسوی «فرصت برای بازسازی بازار کار» حرکت کند. سیاستهای مبتنی بر واقعیت میدانی، بهجای فرضیههای کلیشهای، میتواند از ظرفیتهای این جمعیت برای تقویت اقتصاد محلی و کاهش بیکاری ساختاری در برخی مناطق بهره ببرد.
انتهای پیام
آمار میدانی و مستند فراجا از جرایم افاغنه در ایران:
۱۰ درصد افزایش آدمربایی
۲۳۶ درصد افزایش جعل مدرک
۹۰۰ درصد افزایش رانندگی بدون گواهینامه
۵۶ درصد افزایش نزاع
۷۰۰ درصد افزایش مزاحمت
۷۲ درصد افزایش سرقت
۲۰ درصد افزایش خرید و فروش مواد مخدر