نامه‌ای به رنگ رسوایی

اکبر اعلمی، نماینده‌ی اسبق مجلس،‌ در یادداشتی تلگرامی نوشت:

در روزهایی که تحلیل‌گران و رسانه‌ها از چشم‌انداز فروپاشی اخلاقی در سیاست ایالات متحده سخن می‌گویند، روزنامه وال‌استریت ژورنال از ارسال «نامه‌ای شخصی و مستهجن» از سوی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به جفری اپستین، قاچاقچی بی‌پروا و مجرم جنسی کودکان پرده برمی‌دارد؛ روایتی که نشان می‌دهد زوال، نه از اتاق‌های قدرت، بلکه پیش‌تر از آن، در ژرفای وجدان عمومی ریشه دوانده است.

ترامپ، همین مردی که بر عالی‌ترین کرسی قدرت سیاسی جهان تکیه زده و فرعون‌وار با جهانیان سخن می‌گوید، نه‌تنها با بزهکاران جنسی مکاتبات محرمانه داشته، بلکه خود نیز —افزون بر خودشیفتگی حاد— به اتهاماتی چون سوءاستفاده جنسی، فساد مالی، تحریک به شورش، دروغ‌پراکنی نظام‌مند، فرار مالیاتی و تحقیر سازمان‌یافته‌ی زنان و اقلیت‌ها شهره است. او نه‌تنها قانون را زیر پا گذاشته، بلکه پایه‌های اخلاق و عقلانیت را نیز با وقاحتی کم‌نظیر به استهزاء گرفته است. با این‌همه، نه‌فقط از ساختار قدرت طرد نمی‌شود، بلکه به نماد اقتدار و الهام‌بخش جمعی از مردمی بدل شده است که خود را «مهد آزادی» و «نماد تمدن» می‌پندارند!

در حقیقت، ترامپ نه صرفاً یک فرد یا رخداد سیاسی، بلکه بازتاب تمام‌نمای ذائقه‌ی جمعی بخشی از جامعه‌ای‌ست که مفتون قدرت بی‌مهار، زبان بی‌قلاده، و تهییج عواطف خام شده‌اند. گزینش چنین چهره‌ای نه یک خطای زودگذر، بلکه نشانه‌ای ژرف از تباهی فرهنگی و گسست اخلاقی در تمدنی است که زمانی خود را الگوی قانون‌گرایی و عقلانیت می‌دانست. اگر قیاس با اقوامی که در انحطاط اخلاقی فرو رفته و به گمراهی خود افتخار می‌کردند، در این روزگار تابو باشد، شاید بتوان گفت این بخش از جامعه جهانی، به شکلی مدرن، سقوط فرهنگی خود را نه پنهان، بلکه با افتخاری تلخ و آشکار جشن گرفته‌اند.

واقعیت تلخ آن است که ما با لغزشی فردی یا انحرافی مقطعی مواجه نیستیم؛ ترامپ نه یک پدیده‌ی حاشیه‌ای، بلکه تجسم ساختاری‌ست بیمار، که در آن غوغا، سرمایه و خشونت جایگزین فضیلت، گفت‌وگو و راستی شده‌اند. دردناک‌تر آنکه همین چهره جنجالی، امروز قدرتمندترین مرد جهان است؛ مردی که نفوذ سیاسی و اقتصادی‌اش چونان سایه‌ای سنگین، بر سرنوشت ملت‌ها افتاده، و بسیاری از قدرت‌های کوچک و بزرگ جهانی را —خواه ناخواه— به سکوت، مدارا، یا سازش واداشته است.
و آیا برای وجدان بشری، شکنجه‌ای سنگین‌تر از این تصور هست؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا