جهانهای موازی: شکاف ایدئولوژیک مجاهدین خلق و نسل اینترنت ایران

آرش رضایی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
نکته
“جهانهای موازی” به تفاوت عمیق و غیرقابل پر شدن بین ذهنیت مجاهدین و نسل Z اشاره دارد.
“شکاف ایدئولوژیک” بر تضاد بین ایدئولوژی بسته و ستیزهجویانه مجاهدین با ارزشهای مدرن و تکثرگرای نسل جدید تأکید میکند.
“نسل اینترنت ایران” به ویژگی بارز نسل Z، یعنی اتصال به جهان دیجیتال و فرهنگ جهانی، اشاره دارد.
مقدمه
«مجاهدین خلق»، سازمانی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی با هدف مبارزه با رژیم پهلوی و سپس نظام پس از آن شکل گرفت، در طول تاریخ خود به دلیل ساختار ایدئولوژیک، رهبری متمرکز، و خوانش ستیزهجویانه از دین و سیاست، به یک گروه منزوی و منجمد در زمان تبدیل شده است.
در مقابل، نسل جدید ایران، بهویژه نسل Z و نسل اینترنت (متولدان اواخر دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ شمسی)، با ویژگیهای متمایز خود، از جمله دسترسی به اطلاعات جهانی، گرایش به فردگرایی، و رد مطلقانگاری، جهانی کاملاً متفاوت را نمایندگی میکند. این یادداشت به تحلیل شکاف عمیق گفتمانی میان مجاهدین خلق و نسل Z ایران میپردازد و با استناد به شواهد تاریخی، اجتماعی، و فرهنگی، دلایل این گسست پارادایمیک را بررسی میکند.
دنیای ذهنی مجاهدین خلق: توقف در پارادایم دهه شصت
ایدئولوژی ستیزهجویانه و ترکیبی
مجاهدین خلق از بدو تأسیس، ترکیبی از اسلامگرایی انقلابی و ایدههای مارکسیستی را بهعنوان پایه ایدئولوژیک خود برگزیدند. این سازمان در دهههای ۴۰ و ۵۰، تحت تأثیر جنبشهای چریکی جهانی (مانند جنبشهای کوبا و ویتنام) و گفتمانهای ضد امپریالیستی، مبارزه مسلحانه را بهعنوان ابزار اصلی تغییر سیاسی پذیرفت.
این رویکرد در دهه ۶۰ با اقدامات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، از جمله عملیاتهای تروریستی مانند بمبگذاریها، به اوج خود رسید. طبق گزارشهای تاریخی، مجاهدین در این دوره مسئول چندین عملیات خشونتبار و تروریستی بودند که منجر به جان باختن مقامات و غیرنظامیان شد (برای نمونه: بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری در سال ۱۳۶۰).
تقدسبخشی به رهبری سازمان
یکی از نقاط عطف در تاریخ مجاهدین، “انقلاب ایدئولوژیک” در سال ۱۳۶۴ بود که مسعود رجوی خود را بهعنوان رهبر کاریزماتیک و مقدس معرفی کرد. این اقدام، که به گفته منتقدان و اعضای جدا شده (مانند کتاب “خاطرات یک شورشی” نوشته مسعود بنیصدر)، به ساختار فرقهای سازمان منجر شد، انتقاد و پرسشگری را در درون سازمان ممنوع کرد. این تقدسبخشی، مشابه ساختارهای ماقبل مدرن فرقههاست و با فرهنگ عقلانی و نقاد نسل Z کاملاً در تضاد است.
مطلقانگاری و نفی پلورالیسم
مجاهدین خلق خود را تنها راهحل مشکلات ایران و “حقیقت مطلق” میدانند. این دیدگاه، که ریشه در دگماتیسم ایدئولوژیک دارد، هرگونه تکثرگرایی یا خودانتقادی را رد میکند. بهعنوان مثال، گزارشهای اعضای جدا شده از سازمان (مانند اظهارات ایرج مصداقی در کتاب “نه زیستن، نه مرگ”) نشان میدهد که هرگونه انتقاد از رهبری سازمان بهعنوان خیانت تلقی شده و با مجازاتهای شدید مواجه میشود. این ذهنیت، جایی برای پذیرش تنوع فکری یا گفتوگو با مخالفان باقی نمیگذارد.
انزوای جغرافیایی و فکری
پس از خروج از ایران در دهه ۶۰ و استقرار در پایگاههایی مانند اشرف در عراق و سپس در آلبانی، مجاهدین ارتباط خود را با جامعه ایران تقریباً بهطور کامل از دست دادند. این انزوا، همراه با کنترل شدید اطلاعات در داخل سازمان، باعث شده که به گفته تحلیلگران سیاسی مانند احمد زیدآبادی، رهبران مجاهدین از تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران بیاطلاع بمانند.
این انزوا باعث شده که مجاهدین در یک “حباب زمانی” (تعبیر از نگارنده) گیر کنند و همچنان با گفتمان و شعارهای دهه ۶۰ عمل کنند. گزارش سازمان عفو بینالملل (۲۰۱۸) و تحلیلهای منتشرشده در برخی رسانهها مانند “رادیو زمانه” (۱۴۰۱) نشان میدهد که این انزوا، مجاهدین را از تحولات اجتماعی ایران دور کرده و آنها را در گفتمان دهه ۶۰ نگه داشته است.
تحلیلگرانی مانند مهدی خلجی و احمد زیدآبادی نیز در مصاحبهها و نوشتههای خود (مانند مقاله در “زیتون”، ۱۴۰۰) به ناتوانی گروههای اپوزیسیون خارج از کشور، از جمله مجاهدین، در درک واقعیتهای اجتماعی ایران اشاره کردهاند.
نسل Z و نسل اینترنت: پارادایم نوین ایران مدرن
دسترسی به اطلاعات و جهانیشدن
نسل Z ایران در عصری رشد کرده که اینترنت و شبکههای اجتماعی (مانند تلگرام، اینستاگرام، و ایکس) دسترسی بیسابقهای به اطلاعات جهانی فراهم کردهاند. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۳، بیش از ۸۰ درصد جوانان ایرانی به اینترنت دسترسی دارند و بیش از ۶۰ درصد آنها از شبکههای اجتماعی بهعنوان منبع اصلی اطلاعات استفاده میکنند. این نسل با فرهنگها، سبکهای زندگی، و ایدههای جهانی آشنا شده و از محدودیتهای رسانهای دهههای گذشته آزاد است.
فردگرایی و تکثرگرایی
برخلاف نسلهای پیشین که تحت تأثیر ایدئولوژیهای کلان مانند سوسیالیسم بودند، نسل Z به فردگرایی و تنوع فرهنگی گرایش دارد. این نسل به آزادیهای شخصی، حق انتخاب، و هویتهای چندگانه اهمیت میدهد. بهعنوان مثال، مطالبات و خواستههای اجتماعی دو دهه اخیر در ایران، نشاندهنده گرایش این نسل به جنبشهای غیرمتمرکز و خودانگیخته است که بدون رهبری واحد و از طریق شبکههای اجتماعی سازماندهی میشوند.
رد تقدس و گرایش به عقلانیت
نسل Z بهطور گستردهای از تقدسزدایی از اشخاص و نهادها حمایت میکند. این نسل، که با فرهنگ پرسشگری و نقد رشد کرده، بهجای اطاعت کورکورانه، به تحلیل منطقی و گفتوگوی باز گرایش دارد. برای مثال، شعارها، خواستهها و مطالبات اجتماعی و سیاسی نسل جوان ایرانی در دو دهه اخیر نشاندهنده یک گفتمان رحمانی و انسانمحور است که با خوانشهای خشونتطلبانه و دگماتیک از دین و سیاست فاصله دارد.
مطالبات عملگرایانه و جهانوطنی
نسل Z بهجای آرمانهای بزرگ انقلابی، به مسائل ملموس مانند آزادیهای اجتماعی، برابری جنسیتی، محیط زیست، و کیفیت زندگی توجه دارد. این نسل با فرهنگ جهانی (مانند موسیقی پاپ، فیلمهای هالیوودی، و تکنولوژی) پیوند خورده و هویت خود را نه صرفاً در چارچوب ملی یا مذهبی، بلکه در قالب یک شهروند جهانی تعریف میکند.
شکاف پارادایمیک: چرا مجاهدین و نسل Z ناسازگارند؟
ایدئولوژی در برابر عملگرایی
مجاهدین خلق همچنان بر مبارزه مسلحانه و سرنگونی از طریق خشونت تأکید دارند، در حالی که نسل Z به تغییرات تدریجی و مسالمتآمیز گرایش دارد. برای مثال، در اعتراضات و آشوب های ۱۴۰۱، جوانان ایرانی از نمادسازیهای فرهنگی مانند رقص، آواز، و شعارهای خلاقانه استفاده کردند، در حالی که مجاهدین سعی کردند این اعتراضات را به گفتمان خشن و نظامی خود پیوند دهند، تلاشی که با استقبال نسل Z مواجه نشد.
رهبری متمرکز در برابر خودانگیختگی
ساختار متمرکز و فرقهمانند مجاهدین، که بر اطاعت مطلق از مسعود و مریم رجوی استوار است، با گرایش نسل Z به جنبشهای بدون رهبر در تضاد است. نسل Z، که از طریق شبکههای اجتماعی سازماندهی شده، نشان میدهد که نسل جدید به ساختارهای غیرمتمرکز و افقی وابسته است، نه به رهبری کاریزماتیک و مقدس.
خشونت در برابر رحمانیت
خوانش مجاهدین از دین و مبارزه، که بر اساس خشونت و ستیزهجویی استوار است، با ارزشهای نسل Z مانند صلحطلبی و گفتوگو همخوانی ندارد. به گفته تحلیلگرانی مانند دکتر سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر برجسته ایرانی، نسل جدید ایران به قرائتهای رحمانی و عقلانی از دین گرایش دارد و از ایدئولوژیهای خشن فاصله گرفته است.
انزوا در برابر اتصال جهانی
انزوای جغرافیایی و فکری مجاهدین، آنها را از تحولات اجتماعی ایران دور کرده است. در مقابل، نسل Z با جهان متصل است و از جنبشهای مدنی جهانی، مانند جنبشهای فمینیستی یا محیطزیستی، الهام میگیرد. این اتصال جهانی، نسل Z را به گفتمانی مدرن و دموکراتیک سوق داده است.
زبان و گفتمان منسوخ
زبان مجاهدین، پر از شعارهای دهه ۶۰ مانند “سرنگونی” و “ارتش آزادیبخش”، برای نسل Z غریب و تاریخگذشته است. این نسل با آرزوها، طنز، و ادبیات روزمره ارتباط برقرار میکند و خطابههای آتشین مجاهدین را غیرجذاب و غیرمرتبط میداند.
دلایل ناتوانی مجاهدین در پر کردن این شکاف
ساختار فرقهای و سرکوب انتقاد
ساختار فرقهمانند مجاهدین، که هرگونه انتقاد یا انحراف از خط رهبری را خیانت میداند، مانع از بازسازی گفتمانی این سازمان شده است. در کتاب سازمان مجاهدین خلق: از پیدایش تا فرجام” نوشته گروهی از پژوهشگران مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، توضیح میدهد که کنترل شدید اطلاعات و سرکوب انتقاد، سازمان را از تحول باز داشته است.
انزوای جغرافیایی و فرهنگی
دههها زندگی در تبعید (عراق و آلبانی) باعث شده که مجاهدین هیچ شناختی از نسل جدید ایران نداشته باشند. آنها همچنان تصور میکنند که با تکرار شعارهای قدیمی میتوانند جوانان را جذب کنند، در حالی که این شعارها با واقعیتهای اجتماعی ایران امروز بیارتباط است.
تکیه بر گذشته بهجای آینده
مجاهدین به گذشته خود (مبارزه با شاه و پس از آن) افتخار میکنند، اما این گذشته برای نسل Z که با مسائل روزمره مانند فیلترینگ، گرانی، و چالشها و محدویدت های اجتماعی مواجه است، معنایی ندارد. این نسل بهدنبال راهحلهای عملی برای مشکلات کنونی است، نه وعدههای آرمانی.
فقدان انعطاف فکری
باور مجاهدین به “حقیقت مطلق” و نفی پلورالیسم، آنها را از پذیرش تنوع مطالبات نسل Z ناتوان کرده است. این سازمان نمیتواند با گفتمان تکثرگرا و دموکراتیک نسل جدید همگام شود.
ارزیابی نهایی: گسست پارادایمیک غیرقابل پر شدن
شکاف میان مجاهدین خلق و نسل Z ایران فراتر از یک تفاوت نسلی است؛ این یک “گسست پارادایمیک” است که ریشه در دو “جهانبینی” کاملاً متفاوت دارد.
مجاهدین در عصر ایدئولوژیهای کلان، تقدس رهبری، و خشونت انقلابی گیر کردهاند، در حالی که نسل Z در عصر انفجار اطلاعات، دموکراسی دیجیتال، و تکثرگرایی زندگی میکند. این نسل بهدنبال رهبران مقدس یا سازمانهای متمرکز نیست؛ آنها خودشان با تکیه بر تکنولوژی و شبکههای اجتماعی، گفتمان خود را میسازند.
نسل Z بر آزادی، کرامت انسانی، و زندگی مسالمتآمیز تأکید دارد. در مقابل، تلاشهای مجاهدین برای پیوند مطالبات نسل Z با گفتمان خشن و نظامی خود (مانند تبلیغ “ارتش آزادیبخش”) با بیاعتنایی نسل جوان مواجه شد. این بیاعتنایی نشاندهنده بیگانگی کامل مجاهدین با فرهنگ و مطالبات نسل جدید ایرانی است.
در نهایت، مجاهدین خلق نهتنها از نظر سیاسی به حاشیه رانده شدهاند، بلکه از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز با ایران مدرن بیگانهاند. این گسست پارادایمیک، که ریشه در انزوای فکری، ساختار فرقهای، و ناتوانی در تطبیق با تحولات اجتماعی دارد، نشان میدهد که مجاهدین نمیتوانند نماینده نسل Z باشند و حتی قادر به درک زبان و خواستههای این نسل نیستند.
منابع و مستندات
- سازمان مجاهدین خلق: از پیدایش تا فرجام (جلدهای ۱-۳)، گروهی از پژوهشگران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۵.
- بنیصدر، مسعود. خاطرات یک شورشی، ۱۳۸۰.
- مصداقی، ایرج. نه زیستن، نه مرگ، ۱۳۸۳.
- سحابی، عزتالله. مصاحبه با “بیبیسی فارسی”، ۱۳۸۷. درباره ساختار فرقهمانند مجاهدین.
- گزارش سازمان عفو بینالملل، وضعیت اعضای مجاهدین خلق در آلبانی، ۲۰۱۸.
- گزارش مرکز آمار ایران، دسترسی به اینترنت در ایران، ۱۴۰۳.
- گزارش “ایران اپن دیتا”، استفاده از VPN در ایران، ۲۰۲۳. درباره استفاده گسترده از VPN در ایران.
- مطالعه دانشگاه تهران، ارزشهای جوانان ایرانی، ۱۴۰۲. درباره ارزشهای جوانان ایرانی (۷۳ درصد به حق انتخاب فردی و ۶۸ درصد به تنوع فرهنگی اهمیت میدهند).
- گزارش “مؤسسه گمان”، گرایشهای دینی ایرانیان، ۲۰۲۰. درباره گرایشهای دینی و عدم اعتماد ۶۷ درصد جوانان به نهادهای مذهبی سنتی.
- گزارش “مرکز تحقیقات صداوسیما”، اولویتهای جوانان ایرانی، ۱۴۰۱.
- زیدآبادی، احمد. مقاله در “زیتون”، ۱۴۰۰.
- خلجی، مهدی. مقاله در “واشنگتن پست”، ۲۰۲۲.
- گزارش “رادیو زمانه”، گفتمان مجاهدین و نسل جدید، ۱۴۰۱. درباره غیرمرتبط بودن شعارهای مجاهدین با نسل Z.
- دکتر سعید مدنی، جامعه مدنی و دموکراسی در ایران (۱۳۹۸)
- مصاحبه سعید مدنی با روزنامه “شرق”، ۱۴۰۰.
- مقاله سعید مدنی در نشریه “مطالعات جامعهشناختی”، ۱۳۹۹.
- بر اساس تحلیل و بازنویسی عمیقتر از مقاله ارائهشده توسط آرش رضایی، سایت الف، از دهه شصت تا نسل Z – گسست گفتمانی مجاهدین خلق با ایران مدرن (۲۰ فروردین. ۱۴۰۴)
انتهای پیام