بیابان جهانی لوت به حال خودش رها شده است

هشت سال پیش در اتفاقی تاریخی، بیابان لوت به‌عنوان نخستین میراث‌ طبیعی ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد. رویدادی درخشان در کارنامۀ محیط‌زیستی و فرهنگی کشور.

به گزارش سایت فردای کرمان، «اما ثبت جهانی تاکنون نتوانسته بر حفاظت و بهره‌برداری از این پهنۀ گسترده تاثیر قابل‌قبولی بگذارد. در این مدت مدید، نه ساختار مدیریتی مشخصی برای بیابان لوت شکل گرفته، نه نهاد مشخصی مسئولیت این بیابان رازآلود را پذیرفته و نه برنامه‌ای مدون برای حفاظت و توسعۀ پایدار به اجرا درآمده است. ثبت جهانی، در بهترین حالت تبدیل به یک تندیس افتخار شده که مقامات در مراسم‌های خاص آن را بالای سر بگیرند!

بیابان لوت میان سه استان پهناور کرمان، خراسان جنوبی، و سیستان‌وبلوچستان گسترده شده است. این گستردگی جغرافیایی، اگرچه از منظر تنوع طبیعی مزیت محسوب می‌شود اما از نگاه مدیریتی به معضل بدل شده است. در غیاب یک ساختار مرکزی و ناظر بودجه‌دار و صاحب اختیار، هر استان ساز خود را می‌زند. دستگاه‌های متعدد اعم از منابع‌طبیعی، میراث‌فرهنگی، محیط‌زیست، فرمانداری‌ها و شوراهای محلی شهر و روستا همه در این بازی سهیم هستند اما هیچ‌کدام مسئولیت نهایی را به گردن نمی‌گیرند.

در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از جهانی شدن، تب گردشگری کویر بالا گرفته است. از تورهای آفرود گرفته تا کمپ‌های شب‌مانی، همه و همه به‌سوی لوت سرازیر شده‌اند اما بدون ضابطه و برنامه.

تاکنون ارزیابی مشخصی از ظرفیت تحمل اکولوژیک لوت انجام نشده است. مقررات و قوانین مدون و کافی برای مسیرهای تردد و آفرود، محل کمپ‌ها، تعیین‌تکلیف پسماندها و بسیاری از مسائل دیگر وجود ندارد و یا اگر هست به‌خوبی اجرا نمی‌شود.

در نتیجه، گردشگران اغلب ندانسته از مسیرهایی عبور می‌کنند که باید حفاظت می‌شدند، گونه‌هایی را تهدید می‌کنند که باید مصون می‌ماندند و چشم‌اندازهایی را تخریب می‌کنند که روزی معیار ثبت جهانی بوده‌اند.

جای خالی متولی

در آستانۀ شروع سال نهم جهانی شدن لوت، دکتر مهران مقصودی ـ عضو هیات علمی دانشگاه تهران و مدیر سابق پایگاه ملی میراث‌جهانی لوت در پاسخ به این پرسش فردای‌کرمان که از انبوه مسائل و چالش‌هایی که این بیابان با آن دست به گریبان است، کدام‌یک مهم‌ترین دغدغۀ این روزهای شماست؟ می‌گوید: «مهم‌ترین دغدغه‌ای که دارم این است که بیابان لوت متولی مشخصی ندارد».

او توضیح می‌دهد: «وزارت میراث‌فرهنگی آن‌قدر مسئله و گرفتاری دربارۀ محوطه‌های باستانی و تاریخی دارد که دیگر مجالی برای آثار طبیعی نمی‌یابد. بماند که به محوطه‌ها و بناهای باستانی و تاریخی هم، به‌دلیل نبود یا کمبود بودجه به نحو مطلوب رسیدگی نمی‌شود».

او با بیان اینکه دربارۀ لوت اگر برنامۀ مدیریتی وجود دارد اجرا نمی‌شود، اظهار می‌کند: «می‌خواهم بگویم بیابان متولی شش‌دانگ ندارد و این، مهم‌ترین مشکل لوت است».

مقصودی سپس بیان می‌‌کند: «البته همۀ نقش و وظیفه را نمی‌توانیم به عهدۀ وزارتخانه بگذاریم و بگوییم مدیریت از بالا باید صورت گیرد. در جهان مدل‌های متعدد مدیریتی وجود دارد از جمله مدیریت جامعه‌محور یا مدیریت بومی‌محور. نمونه‌ای از مدیریت بومی‌محور در مناطقی از جمله دیوارۀ ساحلی مرجانی استرالیا که جزو میراث‌جهانی طبیعی است وجود دارد که ادارۀ آن را به مردم بومی داده‌اند که با همکاری سایر نهادها فعالیت می‌کنند».

او می‌افزاید: «در برخی موارد سیستم مدیریتی دولتی ـ بومی یا دولتی ـ محلی وجود دارد. متاسفانه ما هیچ‌یک از این سیستم‌های مدیریتی را در لوت نداریم».

مقصودی با بیان اینکه مشارکت جامعۀ محلی هم خیلی پررنگ نیست، اذعان می‌کند: «اگر سمن‌های قوی داشته باشیم که آموزش دیده باشند و حد و حدود خود را بدانند و در راه حفاظت قدم بردارند می‌توانند موثر عمل کنند».

او در ادامه چشمۀ باداب‌سورت در ساری در شمال ایران را مثال می‌زند و توضیح می‌دهد: «این چشمه رها بود و با ماشین و تراکتور و نیسان روی آن می‌رفتند. مردم محلی تصمیم گرفتند به گردشگرانی که از این چشمه بازدید می‌کنند خدمات بدهند. پارکینگی درست کردند و با ماشین‌های شاسی‌بلند بازدیدکنندگان را به محل چشمه می‌بردند. این کار برای آن‌ها درآمدی ایجاد کرد و در کنار آن توانستند محصولات محلی خود را نیز بفروشند. پس از مدتی، مردم محلی به این باور رسیدند که فقط اگر این سایت وجود داشته باشد کسب‌وکارشان رونق دارد بنابراین خودشان حفاظت از آن را برعهده گرفتند».

او با بیان اینکه مدیریت این اثر به یک نهاد مردمی سپرده شده است، اظهار می‌کند: «یکی از اقداماتی که انجام داده‌اند این است که اطراف آن محدوده‌ای از این اثر که حساسیت بالاتری دارد زنجیری نصب کرده‌اند که با کم‌ترین اشارۀ دست، صدای زنگ هشدار آن بلند می‌شود».

مقصودی بیان می‌کند: «برای منطقه‌ای کوچک این اقدامات جواب می‌دهد و برای بیابانی بزرگ مثل لوت که ۹۷۰ کیلومتر حریم و ۸۷۰ کیلومتر عرصه دارد نیاز به مشارکت گسترده‌تری داریم اما به هر حال این الگوها و تجربه‌ها در سطح ملی و جهانی وجود دارد و می‌توانیم از آن کمک بگیریم».

گردشگری رها

عضو هیات علمی دانشگاه تهران سپس با تاکید بر اینکه نه‌تنها برنامۀ مدیریتی برای لوت نداریم بلکه برنامۀ گردشگری هم نداریم، ادامه می‌دهد: «تورهایی که می‌خواهند وارد بیابان شوند مشخص نیست از کدام درگاه باید وارد شوند؟ چه تعداد باید باشند؟ چند شب باید بمانند؟ اطلاعات‌شان کجا باید ثبت شود؟».

او می‌افزاید: «منطقۀ عمومی لوت از سمت شهداد اصلا کنترل نمی‌شود. ردّ چرخ ماشین بر زمین بیابان به‌وفور مشاهده می‌شود، زباله‌های فراوانی به چشم می‌خورد، با پراید تا گندم‌بریان می‌روند!».

مقصودی اظهار می‌کند: «در دورانی که در پایگاه ملی لوت مسئولیت داشتم با کمک همکارانم سنگ‌بنای گیت ورودی به بیابان لوت را گذاشتیم که باید اجرایی شود».

او با بیان اینکه محدودۀ گردشگری عمومی شاید نهایت ۱۰ درصد از کل وسعت بیابان لوت باشد اما باید مدیریت شود، اضافه می‌کند: «ماشین‌های آفرود که از سمت خراسان‌جنوبی وارد می‌شوند مسیر مشخصی را طی نمی‌کنند. شنیدم قبل از پاسگاه انتظامی ده‌سلم وارد می‌شوند چون اگر از پاسگاه بیایند به مجوز نیاز دارند. خیلی‌ها هم از نهادهای دیگری مجوز می‌گیرند که مجموعۀ (پایگاه) بیابان لوت از آن بی‌اطلاع می‌ماند».

او با اذعان به تخریب بیابان توسط آفرودسواری بی‌ضابطه، یکی دیگر از چالش‌های حفاظت از لوت را نبود قوانین کافی ذکر کرده و می‌گوید: «برای مدیریت نه فقط بیابان لوت بلکه کلا میراث طیبعی و زمین‌شناختی ایران قوانین کافی نداریم؛ قوانینی که قابل اجرا باشند و از دست‌اندازی به این آثار جلوگیری کنند».

او با تاکید بر اینکه تهدیدات لوت بسیار زیاد است، اظهار می‌کند: «باید به نظام مدیریتی بیابان لوت سروسامانی بدهیم و آن را اجرایی کنیم».

مقصودی یادآور می‌شود: «مسئولین محلی از جمله بخشداران و دهیاران باید در مدیریت و حفاظت از این بیابان مشارکت داشته باشند و بدانند وظیفه‌شان چیست شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی بزرگ نیز باید از این بیابان حمایت کنند و همه بپذیرند که در قبال استفاده‌ای که از لوت می‌کنند تعهد مسئولیت اجتماعی دارند».

مقصودی در پاسخ به این پرسش فردای‌کرمان که شما می‌گویید بیابان لوت متولی مشخصی ندارد اما پایگاه میراث‌جهانی لوت در سطح ملی و در استان‌ها را داریم، می‌خواهید بگویید این پایگاه‌ها نتوانسته‌اند در امر مدیریت بیابان موفق عمل کنند؟ می‌گوید: «پایگاه، محدودیت‌های زیادی داشت و از همه مهم‌تر اینکه نیروی انسانی کافی و بودجۀ کافی نداشت. بعد از چندین سال فعالیت، تازه به‌عنوان متولی تا اندازه‌ای مورد قبول گروه‌های مختلف قرار گرفته بود ولی الان فکر نمی‌کنم پیشرفت‌هایی که داشتیم محلی از اعراب داشته باشد و همه چیز رها شد».

او با بیان اینکه پایگاه میراث‌جهانی ملی را در تهران و سه پایگاه هم در استان‌ها داشتیم، می‌افزاید: «در حال تشکیل چند پایگاه محلی در کرمان هم بودیم که به دلیل نبود ساختار و بودجه نتوانستیم آن را به سرانجام برسانیم».

مدیر سابق پایگاه ملی میراث‌جهانی بیابان لوت ادامه می‌دهد: «ما به‌عنوان پایگاه میراث‌جهانی لوت حتی یک تابلو کنار کلوت‌ها و نبکاها نمی‌توانستیم نصب کنیم چون در آن شرایط باد و آفتاب به تابلوهای خاصی نیاز بود که هزینه داشت و نمی‌توانستیم هزینۀ آن را تامین کنیم».

او اظهار می‌کند: «مرکز تفسیر و مرکز بازدیدکنندۀ بزرگی نداشتیم. آقای کلانتری و دیگر دوستان در هتل پایاب شهداد در این زمینه اقدامی انجام دادند و مرکز تفسیری راه‌اندازی کردند اگرچه این مرکز در برابر عظمت بیابان لوت کوچک است ولی راه‌اندازی آن نشان داد که ورود جامعۀ محلی و ذی‌نفعان چقدر خوب جواب می‌دهد. چندین سال از میراث‌فرهنگی می‌خواستیم تا مرکز تفسیر در قلعۀ شفیع‌آباد یا محل میراث‌فرهنگی شهداد ایجاد کند ولی همین کار را هم نکرد».

مقصودی می‌گوید: «برای مدیریت لوت ابتدا باید تمام ذی‌نفعان بیابان را شناسایی کنیم. ما در این زمینه اقداماتی انجام دادیم ولی این کارها باید به‌صورت مستمر و مداوم باشد تا مشارکت همگان را جلب کنیم و به هر یک از بازیگران عرصۀ لوت مسئولیتی هم بدهیم».

او اضافه می‌کند: «علاوه بر برنامۀ مدیریتی، یک برنامۀ اقدام وجود دارد که مشخص می‌کند چه کسی چه مسئولیتی را بپذیرد و چه اقدامی در راستای آن انجام دهد. به‌عنوان مثال، در حوزۀ آموزش و معرفی باید مشخص شود چه نهادهایی مسئولیت دارند؟ باید بدانیم برنامۀ پژوهش علمی در بیابان لوت چیست و چه باید کرد؟ لوت بسیار ناشناخته‌ها دارد و نیاز به پژوهش عمیق دارد».

عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: «در بخش‌های مختلف قدم‌هایی از سوی پایگاه برداشته شد. ولی براساس نظام‌نامۀ پایگاه‌های ملی و جهانی، اختیارات شورای راهبردی به استان‌ها واگذار شد و همین به هویت پایگاه‌ها ضربه زد».

او توضیح می‌دهد: «یکی از دلایل تشکیل پایگاه‌ها این بود که به دلیل مشغلۀ فراوان ادارات کل استانی، کارهای لوت را پیش ببرند ولی با تغییری که ایجاد شد پایگاه‌ها زیرمجموعۀ ادارات کل میراث‌فرهنگی قرار گرفتند و هویت خود را از دست دادند. الان اگر اقدامی در حوزۀ لوت بخواهد انجام شود کمیتۀ فنی استان یا شورای راهبردی باید تشکیل جلسه بدهد که خیلی هم فعال نیست».

او با بیان اینکه در حال حاضر پایگاه میراث‌جهانی بیابان لوت در تهران فعال نیست، اظهار می‌کند: «مگر ما چند اثر طبیعی جهانی در کشور داریم که این‌گونه عمل می‌کنیم؟».

مقصودی می‌گوید: «نمی‌خواهم بگویم پایگاه موفق بوده است. به دلیل مشکلات و محدودیت‌ها نتوانستیم همۀ برنامه‌ها را اجرا کنیم ولی همان پایگاه هم الان دیگر نیست!».

او تصریح می‌کند: «بارها گفته‌ام که برای مدیریت بیابان لوت و حل مشکلات و محدودیت‌ها، مسئولان باید در عالی‌ترین سطح درگیر شوند».

خلاء مدیریت یکپارچه

از معین افضلی ـ مدیر سابق پایگاه میراث‌جهانی لوت در کرمان هم خواستم تا بگوید که مهم‌ترین دغدغۀ این روزهایش دربارۀ این اثر چیست؟ او با بیان اینکه مشکلات بیابان لوت خیلی زیاد و متنوع هستند، می‌گوید: «آنچه که اهمیت بسیار دارد این است که وزارت میرا‌ث‌فرهنگی درک درستی از بیابان لوت به‌عنوان اولین میراث طبیعی که ثبت جهانی شده داشته باشد و برای آن وقت و بودجه بگذارند اما متاسفانه شاهدیم که درک درستی از بیابان لوت وجود ندارد».

او می‌افزاید: «از همان سال اول ثبت جهانی این را گفتیم که برای بیابان لوت چارت سازمانی کامل و مطلوبی وجود ندارد. لوت تنها سایت جهانی در ایران است که برای ورود به آن هیچ ورودی پرداخت نمی‌شود. ساختمان گیت ورودی در منطقۀ شهداد تقریبا تکمیل شده ولی اجرایی نشده است».

او ادامه می‌دهد: «از زمان ثبت‌جهانی تاکنون اقداماتی در بیابان لوت انجام شده ولی هیچ‌یک منظم و در قالب چارت سازمانی مشخص و برنامه‌ای جامع نبوده است».

او با بیان اینکه کرمان در این حوزه از خراسان جنوبی و سیستان‌وبلوچستان جلوتر است، اظهار می‌کند: «در برخی از این استان‌ها بعد از این همه سال هنوز مدیر ثابتی برای پایگاه لوت نداریم».

این فعال گردشگری می‌گوید: «توسعۀ گردشگری در پیرامون بیابان لوت در استان کرمان را داشتیم و هتل‌ها و اقامتگاه‌های بوم‌گردی متعددی فعال شده‌اند اما متاسفانه سایر زیرساخت‌های موردنیاز همزمان شکل نگرفته است».

او تصریح می‌کند: «در مجموع باید بگویم که نبود مدیریت یکپارچۀ بیابان لوت بزرگ‌ترین معضل است».

غفلتِ وزارت میراث‌فرهنگی

افضلی در پاسخ به این پرسش که منظورتان از مدیریت یکپارچه، مدیریت واحد بین سه استان مجاور لوت است یا بین نهادهای متعددی که مسئولیت در برابر لوت دارند؟ اظهار می‌کند: «در سه استان مجاور بیابان که باید مدیریت یکپارچه باشد ولی در خود استان کرمان دستگاه‌های تصمیم‌گیرندۀ لوت هرکدام کار خود را انجام می‌دهند و به صورت یکپارچه عمل نمی‌کنند».

او ادامه می‌دهد: «به‌عنوان مثال باید بگویم که ما بزرگ‌ترین عرصۀ جهانی را داریم که شهرداری و دهیاری و بخشداری در آن نقشی ندارند! یکی از مشکلات بیابان لوت حجم بالای زباله‌هاست. حتی مشخص نیست که چه نهادی باید زباله‌ها را جمع‌آوری و از بیابان خارج کند».

مدیر سابق پایگاه لوت در استان کرمان خاطرنشان می‌کند: «وزارت میراث‌فرهنگی به عنوان متولی که بیابان را ثبت‌ جهانی کرده باید امور را جهت‌دهی کند ولی متاسفانه این نگاه وجود ندارد».

او اضافه می‌کند: «در استان بیش از این نمی‌شود کاری کرد تا زمانی که خود وزارت‌خانه نخواهد کاری اساسی برای این بیابان انجام دهد».

به گزارش فردای‌ کرمان، بیابان لوت یک زیست‌بوم شکننده است. تصور غلطی وجود دارد که چون اینجا بیابان است، تخریب‌پذیر نیست. در حالی که اثرات هر مداخله‌ای، حتی یک جاده‌سازی کوچک یا ورود بی‌رویۀ گردشگران ممکن است تا صدها سال باقی بماند.

تا زمانی که میان نهادهای مسئول در سه استان ذی‌ربط تقسیم کار روشن و ضابطه‌مندی صورت نگیرد و مرجع نهایی تصمیم‌گیری و مسئول اصلی مدیریت و حفاظت لوت مشخص نشود و بودجه و امکانات و اختیارات و قوانین لازم برای لوت تعریف نشود این بیابان با تمام شکوهش همین‌طور غریبانه به حیات خود ادامه خواهد داد.

آنچه که اکنون در غیاب برنامه‌ریزی و مدیریت موثر، به حال خود رها شده است گنجینه‌ای از اسرار زمین‌شناسی و اقلیم‌شناسی است؛ سندی زنده از تاریخ طبیعی این سرزمین که جهانی شده است.»

منبع: هفته‌نامه استقامت شمارۀ ۸۹۰ چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا