تاملی در بیانیهی مهندس موسوی

سعید رضوی فقیه، نویسنده و فعال سیاسی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی بیانیهی ساعاتی قبل میرحسین موسوی نوشت:
اینکه آقای مهندس موسوی دقیقا چهار هفته پس از حملات وحشیانۀ اسرائیل به میهنمان ایران سکوت تقریبا طولانی و معنادارش را شکسته و بیانیهای در محکومیت این تجاوز منتشر کرده خبری خوش است؛ هرچند که پرسش از تاخیر در صدور این بیانیه همچنان پابرجاست. به هر روی باید خرسند بود که دایرۀ همبستگی ملی حول محور “ایران” بمثابه میهن همۀ ایرانیان روز بروز گستردهتر میشود.
در شرایط پس از تعرض به سرزمین ایران و کشتار هموطنان ایرانی، نه تنها منتقدان و مخالفانِ شیوههای رایج و جاری حکمرانی و معترضان به نابسامانیهای موجود، بلکه حتی زخم خوردگان و رنج دیدگان نیز به رغم کدورتها و دلسوختگیها ضمن حفظ موضع انتقادی-اعتراضی و تداوم پافشاری بر مطالبۀ حقوق قانونی مردم و مطالبات به حقشان، به عنوان “ایرانی” حول محور ایران گرد هم آمدند تا طلسم دشمن را برای تفرقه باطل کنند.
بی تردید بسیاری از منتقدان و معترضان به وضع موجود در انتقاد و اعتراض خود انگیزهای جز اصلاح امور مردم و اعتلای کشور ندارند. بنابراین با توجه به تعلق خاطری که به مردم و کشور دارند نسبت به ایران و سرنوشتش حساسیت و دغدغهای بیش از دیگران دارند و هرچند در کنج حبس و حصر یا غربت و تبعید روزگار گذرانده و بی مهریها دیدهاند اما وقتی پای صلاح کار مردم و میهن در میان باشد همچنان برای چشم پوشیدن بر گذشته و گذشتن از خود آمادهاند؛ حتی اگر چشماندازی روشن در کوتاه مدت برای تغییر روشهای جاری در برابر دیدگان خود نداشته باشند، چرا که پای سرنوشت وطن و هموطنان در میان است.
اما گذشته از اینکه بیانیۀ اخیر مهندس موسوی در محکومیت تجاوز اسرائیل بسیار دیرهنگام است و واقعا انتظار میرفت او اگرنه در همان ساعات اولیه دستکم در روزهای نخست تهاجم اسرائیل موضع خود را در این زمینه اعلام کند، بخشهایی از متن بیانیه نیز سوال برانگیز است.
در این بیانیه صراحتا حمله اسرائیل محکوم، نسبت به شهدای نظامی و غیرنظامی ادای احترام و حتی شهدای نظامی فرزندان ملت تلقی شدهاند. در عین حال بخش مهمی از بیانیه به انتقاد از حکومت و نهادهای مختلفش اختصاص یافته که در جای خود منطقی و منطبق با واقعیات موجود است. در پایان نیز پیشنهاد همهپرسی به عنوان آغاز دوران گذار و تغییر ساختار قدرت سیاسی مطرح شده؛ امری که ذکرش با توجه به شرایط خاص کنونی، آن هم با آن لحن، نه تنها به تقویت همبستگی ملی کمک نمی کند بلکه شاید موجب شکاف و نقار شود و به مشاجرات در فضای مجازی و حقیقی حتی در میان همفکران آقای موسوی دامن بزند. در این صورت میتوان گفت اگر این بیانیه به قصد تقویت همبستگی ملی در برابر دشمن متجاوز منتشر شده عملا مصداق نقض غرض است. (البته اگر بیانیۀ یاد شده حاوی پیام دیگری بوده باید منتظر مطالب بعدی آقای مهندس موسوی یا شروح و تفاسیر مشاوران و افراد نزدیک به او باشیم.)
طرح مقولۀ همهپرسی برای گذار به سوی یک نظام سیاسی دموکراتیک بر پایۀ ارادۀ اکثریت مردم؛ فارغ از شرایط و موقعیت امری عادی است ولی در شرایط جنگی کنونی کمی تا قسمتی غیر محتاطانه است و بیانش بر زبان نخست وزیر دوران جنگ هشت ساله پرسشبرانگیز.
آقای مهندس موسوی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ در این کشور نخست وزیر بودند که هفت سال نخست آن در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گذشته است. در سال ۵۹ و سرآغاز دهۀ شصت اختلافات و مشاجرات سیاسی در کشور اگر بیشتر از اینک نبود کمتر هم نبود. حتما جناب آقای مهندس موسوی حوادث و رویدادهای سال ۶۰ تا ۶۲ و رخدادهای خونینش را به یاد دارند: ترورها، درگیریهای خیابانی، دستگیریها، اعدامها، حبسها، سختگیریهای امنیتی، تصفیهها، گزینشهای سختگیرانه برای استخدام یا ورود به دانشگاه و موارد دیگر. حوادث تلخ و همچنان مسئلهساز تابستان ۱۳۶۷ نیز در سال پایانی ریاست ایشان بر هیئت دولت رخ داد که قطعا در خاطر ایشان مانده است.
خلاصه آنکه در آن سالها نیز شکاف عمیقی میان برخی نیروهای سیاسی مخالف و بخشهایی قابل توجه از اقشار جامعه در یک سو و حاکمیت، نیروهای سیاسی حامی آن و بخشهای دیگر مردم در سوی دیگر وجود داشت. حال پرسش مشخص از آقای مهندس موسوی این است که اگر در دهۀ شصت و در گرماگرم جنگ با عراق، مخالفان و منتقدان پیشنهاد، درخواست یا توصیهای مبنی بر برگزاری همهپرسی و تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی به عنوان گشایش راهی برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم میدادند پاسخ آقای موسوی به عنوان نخست وزیر و یکی از اعضای جمع پنج نفرۀ ادارۀ کشور چه میبود؟ پاسخ این پرسش را میتوان بر اساس برخوردهای حکومت و نیروهای سیاسی حامیاش با یک بیانیه حدس زد: بیانیه نهضت آزادی در مورد ضرورت تجدید نظر در مورد تداوم جنگ.
بنابراین به نظر میرسد حتی مطرح کردن چنین پیشنهادی در بحبوحۀ جنگ کنونی (که هنوز هم پایان نیافته) و در شرایطی که دستگاههای اجرایی، امنیتی، دیپلماتیک و همچنین قوای مسلح در حال آمادهباش و رصد تحرکات فشرده، حسابشده و گستردۀ طیف وسیع دشمنان خارجیاند؛ عاقلانه نیست. امروز ایران ما از یک سو هر لحظه در معرض تهدید تکرار تجاوزات اسرائیل، آمریکا و همپیمانانشان است. از سوی دیگر تحرکات فشرده و جدی آمریکا و قدرتهای اروپایی در سطح نهادهای بینالمللی در جریان است تا یا ایران تسلیم محض شود و شرایط سخت و خفت باری را بپذیرد و یا مکانیسم ماشه برای بازگشت تحریم های ماقبل برجام و حتی بدتر از آنها اجرایی شود. چه بسا این اقدامات هدفی غیر از اجرایی کردن مکانیسم ماشه داشته باشد و نوعی زمینهچینی به قصد مشروعیت دادن به ایجاد یک ائتلاف نظامی گسترده علیه ایران باشد. آیا در چنین شرایطی پیشنهاد برگزاری رفراندوم و تاسیس مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید و شکلدهی به ساختار نوینی برای حاکمیت به افزایش همبستگی داخلی برای دفع تجاوز و تهدیدات منجر میشود؟
بحث اصلا بر سر مطالبات مردم در ضرورت اصلاح ساختارها و حق تعیین سرنوشت یا مطالبۀ حقوق و آزادیهای اساسی نیست. بحث بر سر شرایط جنگی و خطراتی است که امروز کشور را تهدید می کند.
قطعا شرایط سیاسی و اجتماعی ایران پس از این جنگ بزرگی که در جریان است با شرایط پیش از آن یکسره متفاوت خواهد بود. قطعا نیروهای دلسوز و دغدغهمند برای سرنوشت کشور و مردم باید پس از فروکش کردن شعلههای جنگ با هر نتیجه و در هر شرایطی (اعم از قبض یا بسط فضای سیاسی)، با جدیت بیشتر مبارزات خود را برای اصلاح ساختارها پی بگیرند تا بحرانها و فجایع سالهای گذشته در همۀ عرصهها از جمله فجایع امنیتی هفتهها و سالهای اخیر تکرار نشود. اما به حکم عقل و به مقتضای حکمت و درایت سیاسی و دلسوزی میهندوستانه روشن است که اینک و در این هنگامۀ خطرناک، به گمان آنکه حاکمیت ضعیف شده و خود را در معرض تهدیدات و محتاج همبستگی فراگیر یافته، هنگام امتیازگیری نیست. همچنانکه بیانیۀ محکومیت تجاوز رژیم شرور اسرائیل به ایران جای طرح مطالبۀ جابجایی قدرت نیست.
همین جا و دقیقا همین جا لازم است از موضع خانم پرستو فروهر در طرح شکایت از صدراعظم آلمان خالصانه تقدیر شود. قطعا صدماتی که پرستو فروهر از برخوردهای ناصواب و آنچنانی دیده کمتر از صدمات وارده به بسیاری از دیگر منتقدان حاکمیت نیست، اما برداشت او از شرایط کنونی به گونهای است که جایی برای تعیین نرخ وسط دعوا باقی نمی گذارد.
نباید از یاد برد که اسرائیل دشمن ایران قدرتمند و مستقل است و هرچه ایران قدرتمندتر و مستقلتر باشد این دشمنی هم سختتر خواهد بود. اگر امروز با یکپارچگی و عزم راسخ او را از خوابهای آشفتهای که برای ایران دیده ناامید نکنیم فردا شاید ایرانی در کار نباشد که مطالبات خود را در آن پی بگیریم.
خلاصه شرایط دشوارتر از آن است که در میانۀ این جنگ تعیین سرنوشت سر رشتۀ اصلی را گم کنیم. به فرض که همهپرسی هم برگزار شود و بعد از تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی تازه تدوین و حکومتی نو مطابق با خواست اکثریت مردم بر سر کاربیاید که منبعث از ارادۀ ملت باشد و بخواهد برای دفاع از منافع و امنیت مردم ایران در برابر زیاده خواهیهای ابرقدرتان بایستد. آیا آنها در احترام به حقوق ملت ایران کلاه از سر برمی دارند؟ آیا از ترس حکومتی که نمایندۀ ارادۀ ملی مردم است در پستو می خزند؟ آیا مشکلات ایران و ایرانیان با نظام بین الملل به سهولت و چونان خوردن آب حل خواهد شد؟
بعید به نظر میرسد آقای مهندس موسوی که پیش از انقلاب تجربۀ سالها مطالعه و مبارزه، و پس از انقلاب تجربۀ ده سال مدیریت در بالاترین سطوح کشوری را داشته نداند که شکلگیری یک دولت مستقل، مقتدر، منسجم، عاری از فساد، منضبط و ملی در ایران؛ تازه آغاز شکلگیری توطئهها و مداخلات بیگانگان در امور کشورمان است. تجربۀ دولتهای امیرکبیر و دکتر مصدق در برابر ماست.
برای قدرت های بزرگ جهان و دست کم برای دولت شرور اسرائیل، ایران خوب یک ایران مرده است؛ یک ایران که فقط در صفحات کتابهای تاریخ یافت شود نه بر نقشۀ جغرافیا.
انتهای پیام
یه سوال: الان رضوی فقیه داماد لرستانه یا موسوی؟
چراعلنی محاکمه نمی کنیدتاسیه روی شودهرکه دراوغش باشد.این لکه ننگ راازدامان ایران پاک کنیداگرمقصراست مجازات کنیداگرمقصرنیست وحصر۱۶ساله کافیه آزادکنید.خودبدیم وانگشت اتهام راروبروی خودمان نگه داشته ایم
مردم ایران روشنگری لازم دارند
جناب فقیه: جدای از این قضیه که شما و انصاف نیوز به تفصیل کسی را نقد میکنید که امکان دفاع از خود را ندارد و حتا بیانیه اش را هم کامل نگذاشته اید که خود این دور از انصاف است! صلاً متن خودتان را خوانده اید؟ شما میخواهید نقشه دشمن را برهم بزنید و از آن طرف میگویید: «شکلگیری یک دولت مستقل، مقتدر، منسجم، عاری از فساد، منضبط و ملی در ایران؛ تازه آغاز شکلگیری توطئهها و مداخلات بیگانگان در امور کشورمان است.» پس یعنی راه برهم زدن نقشه دشمن این است که نگذارید یک دولت مستقل، مقتدر، عاری از فساد و غیره شکل بگیرد؟!
آقاجان! از که دفاع میکنید؟ از آنانی که عملاً دولت را در ایران به تعطیلی کشاندند؟!
وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿۳۸﴾ شورا
وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ ﴿۳۹﴾ شورا
آیتین فوق نشان میدهند که حتی در هنگامه کارزار برخورد با ظلم و ستم از ناحیه دیگران نیز ، مومنین به شورای بین خود اهمیت میدهند…
اگر عدم استحکام و اعتبار دینی ساختار حکومتی موجب این وضعیت شده است و اگر فرصت کافی در میانه کارزار وجود دارد ، باید درباره اصلاح
آن با تمسک به قرآن و مشورت ملی عمل شود … تا کی باید عیوب ساختاری را پوشاند و از قبول انتقادات دیگر مومنین طفره رفت؟…
تمسک به قرآن و اصلاحات برمبنای آن مطبوع طبع جامعه و ملی گرایی هم خواهد بود…مشورت بین خودمان برای اصلاحات اساسی بدست
خودمان ، از مذاکرات تکراری و طولانی با دشمنان ، ثمره بیشتری دارد و با عزت و رضایت اجتماعی همراه است…
بزرگترین انحراف از قانون اساسی درجمهوری اسلامی نحوه نصب میرحسین … به نخست وزیری است واین آدم نماد دیکتاتوری است.