یک مصاحبهی مهم این بار با علاقمندان به خبرنگاری | روزنوشتهایی از تحریریه

نگار فیضآبادی، انصاف نیوز: دو نفر از اعضای تحریریه از ظهر پنجشنبه ۱۲ تیر دو مصاحبهی تلفنی دربارهی نوحههای ملی تهیه کردند تا برای تاسوعا و عاشورا منتشر شوند. تعطیلی شنبه و یکشنبه باعث شد آقای شفیعیان در گروه تحریریه بنویسد «وقت این هفته کم است. برای دوشنبه با سوژه بیایید دفتر.»
دوشنبه ۱۶ تیر، دو نفر دیگر از خبرنگاران انصاف برای مصاحبهی حضوری با سیدرضا صالحی امیری به دفتر کارش رفتند تا برای سالگرد انتخابات صحبت کنند.
ظهر خانمی به دفتر زنگ میزند و به خبرنگار انصاف نیوز میگوید «چرا اینقدر شرافت ندارید که هنوز دربارهی افغانیها مینویسید؟» باقیِ حرفها یا دقیقتر فحشهایش قابل انتشار نیستند! عصر رضا رئیسی میآید تا رئیس را ببیند. آقای شفیعیان جلسه است.
آقای رئیسی میپرسد «شیشهی دفتر را انداختید؟ مگر نگفتند خسارت میدهند؛ کاش صبر میکردید پولش را خودشان میدادند. حالا چقدر شد؟» وقتی میشنود حدود ۱۲ میلیون هزینهی شیشهی دوجداره شده است، با تعجب میگوید «چقدر گران.» او دربارهی حال یکی از خبرنگاران انصاف میپرسد که پایش حدود دو هفتهی قبل شکسته است. آقای شفیعیان همیشه این همکار را به عنوان «ستون انصاف» معرفی میکند.
تلاشهای خبرنگار برای دعوت از چند کارشناس حوزهی افغانستان بینتیجه میماند. یکیشان با اصرار جواب میدهد که از مواضع انصاف دربارهی افغانستان تعجب کرده است. خبرنگار میگوید «موضع ما روشن است. مخالف و موافق حق حرف زدن دارند.»
بعد از تلفن بحث سه نفرهای با سردبیر شکل میگیرد که نتیجهش میشود این جملهی آقای شفیعیان که «قرار نیست دو طرف ماجرا از ما راضی باشند. بیایند حرفشان را بزنند، نقدشان هرچند تند را بگویند اما اینکه کسی فکر کند افغانستانی پست است، نژادپرستانه و غیرانسانی است.»
سه چهار نفر از خبرنگاران انصاف، عصر خیلی کوتاه دربارهی عملکرد رسانههای رقیب بعد از جنگ دوازده روزه صحبت میکنند. جملهها تحسینکنندهاند. «ما هم خیلی جاها خوب عمل کردیم، میشود از رقیب یاد گرفت، باید بیشتر حرف بزنیم»، جزو جملههای کوتاهی هستند که ردوبدل میشوند.
سهشنبه ساعت ۱۲ آقای حمیدرضا احمدی برای مصاحبه میآید. سوژه دربارهی نحوهی اخراج مهاجران است. بعد از پایان مصاحبه، یکی از همکاران قدیمی انصاف که موضع مخالفی دارد، با او بحث میکند. صداها کمی بالا میروند. موضوع افغانستان از آفتاب آن روز هم داغتر است. ماجرا ختم بهخیر میشود و آقای احمدی میرود.
عصر آقای نورالدین آهی و بعدش آقای عبدالعلیزاده برای مصاحبه میآیند. این دعوتها در ادامهی سوژهی سالگرد انتخابات هستند. خبرنگار انصاف، ملاحظهی خاصی برای سوالها ندارد که ساده باشند. برخی پرسشهایش در نقد عملکرد آقای پزشکیان است. آقای آهی هم جواب میدهد.
یکی از خبرنگاران با الهه شریفپور هیکس، وکیل حقوق بشر و فعال رسانهای، دربارهی اظهارات ضدونقیض و مواضع بیثبات ترامپ در مصاحبهها و شبکههای اجتماعی مصاحبه میکند. خبرنگارِ دیگر هم با دو شاهد عینی از ۲۰ تیر ۷۸ دانشگاه تبریز حرف میزند تا مطلبی به همین مناسبت روی سایت منتشر شود. او در یکی از جلسههای بدون اجازهی ضبط دولتی شرکت کرده است اما به خاطر محرمانه بودنش، چیزی برای ثبت در این روزانهنوشت نمیگوید.
چهارشنبه ساعت ۱ دکتر جلالی ندوشن، روانپزشک میآید. مصاحبه خوب پیش میرود. خبری از آن حرفهای تکراری و تقلیلگرایانه نیست. او صریح، مصداقی و مستدل صحبت میکند. سه خبرنگار انصاف دوست داشتند آف د رکورد با او گپ بزنند اما آقای دکتر عجله دارد و زود میرود.
عصر سه چهار نفر از خبرنگاران انصاف، خیلی کوتاه دربارهی برنامهی پنجشنبه صحبت میکنند. حدود ۲۵ نفر برای شرکت در مصاحبهی خبرنگاری انصاف نیوز ثبتنام کردند و قرار است دورهی رایگان آموزش خبرنگاری برگزار شود.
پنجشنبه ۱۹ تیر است. خبرنگاران انصاف با کمی تاخیر از حدود ۹ صبح آمدهاند. متقاضیان دوره از ساعت ۹ آمدهاند. مصاحبههای دو مرحلهای تا ساعت ۳ طول میکشند و هیچ کسی پیشبینی نمیکرد حدود ۳۲ نفر بیایند و خواهان آموزش خبرنگاری باشند. جدول گوگل شیت مرتب و خوب برای سوالات و امتیازدهی تنظیم شده است.


سه داور به یک بخش از سوالات نمره میدهند و بخش دیگر هم دو داور دارد. روز شلوغی است و بعضیها هم که لطف دارند، میگویند از آمدن به انصاف خوشحال هستند. هنوز تعداد دیگری هستند که قرار شده دوشنبه قبل از جلسه برای مصاحبه بیایند.
۲۹ نفر که نمرهشان بالای ۴۰ است قبول میشوند تا روز دوشنبه ۲۳ تیر در اولین جلسهی دوره شرکت کنند. البته بعد از رفتن آخرین نفر، حوالی ساعت ۳/۱۵ اعضای انصاف که حسابی خسته شدهاند، ناهار میخورند. وقتِ خوبی برای صحبت دربارهی شرکتکنندگان است. حرفهایی که ردوبدل میشوند هم خندهدارند هم امیدوارکننده.
با یک حساب سرانگشتی معلوم میشود صندلیهای دفتر برای سی و چند نفر کافی نیستند. یکی از خبرنگاران میگوید «چطور است بگوییم هر کسی صندلیاش را خودش بیاورد؟» جملهاش غافلگیرکننده است و همان سه چهار نفر حاضر در دفتر میزنند زیر خنده!
انتهای پیام
گزارش جالبی بود.اگه اینجور گزارش ها بیشتر تهیه بشه حتما جالب و خوندنی خواهد شد