دو بال پیروزی  | محمدعلی عبداللهی

دکتر محمدعلی عبداللهی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

پیش از این در یادداشتی کوتاه بر اهمیت عنصر وطن (همچون یکی از نمادهای هویت جمعی)  تاکید کرده بودم. بعضی از استادان و دانشوران گرامی که از بختِ سعدِ نگارنده به دیده اعتبار در یادداشت‌های گاه و بیگاه می‌نگرند چنین برداشته بودند که نگارنده از عنصر فرهنگ دینی (هویت دینی ایرانیان) غفلت کرده است. 

برای آنکه نور بیشتری بر مسئله بتابد نکته‌های زیر را یاد داشت می‌کنم:

۱. جنگی که اکنون درگرفته است، در حقیقت، جنگ میان پذیرفتن و نپذیرفتن نظمِ جدید جهان است. کسی که صورت مسئله را به امری صرفاً موشکی ویا هسته‌ای فرو می‌کاهد اهمیت تاریخ و سیاست را نادیده می‌گیرد. نظم جدیدی که غرب از پی عصرِ جدید پیشنهاده، نظمی همه یا هیچ است. اساساً دیگری را برنمی تابد. این نظم ظاهری فریبا، شسته ورفته دارد اما باطنی تمامت خواه. تنها با جنگ و خشونت استوار می‌شود. برای استقرار آن هر وسیله ای مجاز شمرده می‌شود.

هر چیز و هرکس هرچه و هرکه باشد اگر بخواهد نظم جدید جهان را نپذیرد یا با آن سرِ ناسازگاری داشته باشد به هرصورتِ ممکن حتا با خشن‌ترین وجه باید از بین برود یا سر جای خود بنشیند. گویی جز هضم در این نظم چاره‌ای دیگر نیست.

۲. نظم جدید پیچیده و چند وجهی است. یکی از وجوه شگفت آن همین است که در لایه ظاهر بر ایدئولوژی می‌شورد، در باطن اما مشروعیت خود را با بدترین صورت ایدئولوژی می‌خواهد بر کرسی بنشاند. ایدئولوژیِ پنهان در پسِ نظم جدید از بدترین نوع آن است زیرا به هیچ معیاری بیرون از خود مقید نیست. این چه مغالطه آشکاری است که غرب  برای فهم‌ِ درستی و نادرستی این نظم، ما را به معیارهای خود ساخت ارجاع می‌دهد. این یعنی بی معیاری.

دو نکتهٔ پیش گفته زمینه را برای فهم این مسئله هموار می‌کند که ایران اکنون در برابر غربِ سیاسی در جنگ سرنوشت و وجودی به سر می‌برد. وجودِ ایرانِ قدرتمند همان دیگری است که نظم جدید را به سبک خود به چالش می‌کشد پس باید از بین برود، تجزیه شود و یا ناتوان در گوشه ای حذف و هضم گردد.

صورت مسئله همین است. مبادا که ما را سرگرم دوگانه‌های حیدری نعمتی کنند. در نظمِ جدید، ملت‌ها بر سرِ دوگانه‌های کاذب قرار می‌گیرند تا به دوپاره تقسیم شوند. با یکدیگر دراوفتند واز دشمنِ مشترک خود غفلت کنند.

۳. مردم ایران که تجربه زیسته هشت سال جنگ را در کارنامه درخشان خوددارند به خوبی با عناصر پیروزی ساز در جنگ آشنایند. دوگانه هویت ملی و هویت دینی نه اکنون که از همان زمان دفاع مقدس هشت ساله ذهن‌ها را به خود مشغول داشته است.

بیایید صورت مسئله را دقیق‌تر طرح کنیم. به دو مثال زیر توجه کنید: 

۱. دو روی سکه.

سکه دو رو دارد. پرسش از تقدم این روی سکه بر روی دیگر به ظاهر هم پرسشی هستی شناختی است و هم هنجاری. مخاطبِ این پرسش اما بی درنگ می‌فهمد که پرسش اساساً نادرست است. سکه با دو رویش سکه است. پرسش از تقدم و تاخر یکی بر دیگری پرسشی انحرافی است.

۲. بال عقاب.

عقاب برای پرواز دو بال دارد. پرسش از اهمیت یا اولویت بال چپ و یا بال راست پرسشی انحرافی است. عقاب، عقاب است، پرواز می‌کند چون دو بال دارد.

این دو مثال هرچند وضع واقعیت‌های طبیعی و جسمانی را انعکاس می‌دهند اما به فهم مسئلهٔ ما یاری می‌رسانند.

ایرانِ امروز به ادله‌ای که ریشه در ۱۴۰۰ سال تاریخ و فرهنگ دارد برساختهٔ دو بالِ هویت ملی و هویت دینی است . پرسش از تقدم یکی بر دیگری پرسشی گمراه کننده است. در ایران سکولارها و ملی گرا ها در هیئت های مذهبی زیر یک بیرق سینه می‌زنند و اشک می‌ریزند. چنین ملتی هرگز در دام دوگانه ایران یا اسلام نمی‌افتد. سنجش وضع امروز ما با ملی گرایی اعراب به رهبری جمال عبدالناصر از اساس نادرست است. کسی که دست به چنین قیاسی می زند بی گمان ایران را نمی‌شناسد. 

سخن اصلی همین است که هویت ملی و هویت دینی مانند دو بال پیروزی عمل می‌کنند. تحویل بردن یکی به دیگری با امر واقع تاریخی ما ناسازگار است. دوگانه‌ای در کار نیست. هرچه هست ایران است که هویت آن از دو عنصر تشکیل شده و روح جمعی ایرانیان را می‌سازد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا