امام حسین با محاسبهی قدرت تصمیم میگرفت | او به قصد شهادت نرفت

سیدحسین فلاحزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم با تاکید بر اینکه امام حسین با محاسبهی قدرت خود و اصحابش تصمیم میگرفت، گفت: صرفا به خاطر مقدس بودن یک هدف نمیتوان آن را دنبال کرد و باید توان دست یافتن به آن هم وجود داشته باشد.
به گزارش انصاف نیوز، آقای فلاحزاده گفت: رهبران سیاسی برای پیش بردن اهداف خود به محاسبهی قدرت میپردازند و صرفا با تعیین هدف نمیتوان به آن دست یافت. پس از تعیین هدف باید توان رسیدن به آن، تعداد پیروان، توان طرف مقابل و … را نیز مورد محاسبه و ارزیابی قرار داد. این قاعده مورد توجه پیامبر و ائمه قرار میگرفت.
او با بیان اینکه سنت الهی بر این است که طرفی که قدرت بالاتری دارد برتری پیدا کند، گفت: در اینجا بحث حق و باطل مطرح نیست. مصادیق بسیاری در تاریخ هست که بسیاری از بزرگان و پیامبران به دلیل اینکه قدرت کمتری داشتند نسبت به طرف مقابل متحمل ضرباتی شدند.
این استاد دانشگاه در برنامهی تلویزیونی «ماجرا» گفت: توجه به قدرت مبنای دینی هم دارد، به این معنا که اگر قدرتی نباشد تکلیفی هم نخواهد بود. نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم و… زمانی به گردن ما است که توان انجام آن را داشته باشیم؛ «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها».
او معتقد است که سیرهی اهل بیت نیز کاملا بر اساس همین مبنا است و میگوید: آنها اهداف مقدسی را دنبال میکنند اما صرفا به خاطر مقدس بودن یک هدف نمیتوان آن را دنبال کرد و باید توان دست یافتن به آن هم وجود داشته باشد. برای مبارزه با یک طاغوت که نمیتوان دست خالی جلو رفت. جنگیدن، قیام کردن و کشته شدن هدف نیست.
فلاحزاده با اشاره به دوران پیامبر اسلام گفت: بر همین مبناست که پیامبر در مکه بیشتر صبر و تحمل میکند و بنای درگیری ندارد و راهبرد انتخابی او هم گریختن و هجرت از مکه است. اما هنگام حضور در مدینه و با یاری کردن انصار و افزایش قدرت است که خداوند ماموریتهای تازهای را به پیامبر محول میکند و وارد مبارزهی نظامی هم میشود.
او در ادامه افزود: یا در نمونهای دیگر در ماجرای صلح حدیبیه برخی اصحاب اعتراض میکنند اما پیامبر با محاسبهی قدرت این تصمیم را میگیرند. در جای جای سیرهی رسول خدا میبینیم که این محاسبهی قدرت و تصمیمگیری بر اساس آن وجود دارد.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: در حکومت امام علی هم این مهم مورد توجه است. چه در نوع پذیرش این حکومت و چه برای مثال در جنگ جمل که امام در منطقهای متوقف میشوند و تا پیش از ملحق شدن نیروهای کافی از کوفه به لشکر خود به سوی طرف مقابل حرکت نمیکند و همین نوعی محاسبهی قدرت است؛ در جنگ صفین نیز به نوعی دیگر رعایت این قاعده را شاهد هستیم و آن حضرت پس از کاهش قدرت که بعد از حکمیت رخ داد، دیگر آن جنگ را ادامه نداد. وقتی که قدرت و شمار نیروهای دو طرف با یکدیگر تناسبی ندارد ورود به جنگ غیرعاقلانه است.
او با اشاره به توافق امام دوم شیعیان و معاویه بن ابوسفیان گفت: در مورد صلح امام حسن هم همین قاعده حاکم است. تصمیمی که برخی بزرگان در اصحاب او نیز با آن مخالف بودند و امام را «مذلالمؤمنین» نامیدند. عاملی که باعث پذیرش صلح شد، محاسبهی قدرت بود. وقتی فرمانده سپاه حضرت به سمت طرف مقابل رفته و اقلیتی باقی ماندند چارهای به جز صلح نیست. یاران امام بر اساس توهمی از قدرت و یا غلبهی احساسات و عواطف میگفتند که ما چهلهزار شمشیرزن داریم اما در واقعیت اینطور نبود و امام میزان واقعی قدرت خود و یارانش را میدانست.
فلاحزاده ادامه داد: پس از صلح جمعی از اصحاب که با آن موافق نبودند سراغ امام حسین رفتند و گفتند شما جنگ را ادامه دهید اما حضرت این پیشنهاد را نپذیرفت و همان محاسبهی قدرت از سوی برادرش را تایید کرد. پس از شهادت امام حسن، نیز کوفیها نامههایی به امام حسین نوشتند که ما همراه تو هستیم و حرکت خود را آغاز کنید. اما امام در پاسخ تاکید میکنند که شرایط تغییری نکرده است و همچنان در فقدان قدرت هستیم.
او دربارهی شرایط پس از معاویه گفت: پس از مرگ معاویه، حاکم مدینه به دستور یزید بعضی بزرگان شهر مانند امام حسین، عبدالله بن زبیر و دیگران را دعوت کرد تا از آنها برای او بیعت بگیرد. امام بر اساس همان محاسبهی قدرت در پاسخ به حاکم مدینه صریح نمیگوید بیعت نمیکند تا تعارضی ایجاد نشود و با اتخاذ این سیاست از آنجا بیرون بیاید. امام حسین شب بعد به سمت مکه حرکت میکند به دلیل اینکه امنیت او در مکه بیشتر از مدینه تامین میشد. خانوادهی خود را هم به همین خاطر به همراه خود میبرد نه اینکه آنها را به این سفر ببرد تا اسیر شوند.
این استاد دانشگاه دربارهی ماجرای نامههای کوفیان گفت: حضرت ۶ ماه در مکه و در پناه کعبه حضور دارد تا اینکه اهالی کوفه با ارسال نامههایی به امام پیشنهاد کرد که به آنجا برود تا امنیتشان تامین شود. حتی پس از دریافت این نامههای پر شمار هم حضرت به سمت کوفه حرکت نمیکند و به مسلم بن عقیل، پسرعموی خود ماموریت میدهد تا با حضور در کوفه این موضوع را بررسی کند تا در صورت صحت به سمت کوفه حرکت کند. اینجا هم نمونهای دیگر از محاسبهی قدرت است.
او دربارهی خوانشهای دیگر از واقعهی منتهی به عاشورا گفت: آنها که میگویند امام حسین برای شهادت رفت باید پاسخ دهند که دلیل حضور مسلم پیش از امام در کوفه چه بوده است؟! اگر قرار است بی توجه به میزان قدرت برای شهادت حرکت کنیم چه تفاوتی دارد نیرویی باشد یا نباشد؟!
انتهای پیام
شأن اول امام هدایت و دستگیری از مردم است.
مردم کوفه در نامه هایی امام را فراخواندند و فرستادن مسلم تلاشی بود از جانب امام برای هدایت و خیرورزی نسبت به مردم کوفه.
والا اما در پاسخ به ابن عباس و محمد حنفیه و توصیه انها برای رفتن امام به یمن و در پاسخ به پسرش علی اکبر تصریح می کند که این سفر را برگشتی نیست و انتهای کار ما به شهادت ختم خواهد شد.
اما برای دفع ضیم از جامعه و جلوگیری از نابودی اسلام چاره ای جز شهادتش ندید.
برای فهم رفتار امام باید ابتدا ابعاد وجودی ایشان را شناخت.
امام حسین در وهله اول درخواست کوفیان را برای عزیمت به انجا پذیرفت اما موقعیکه متوجه عدم اقبال کوفیان شد بدنبال مفری بود تا از مهلکه خارج شود اما با مخالفت یزیدیان مواجه شد و جنگ برایشان تحمیل شد و ایشان از خود دفاع کرد
البته این موضوع سابقه در بحث های حوزوی قبل از انقلاب دارد.مرحوم ایت الله صالحی نجف ابادی در کتاب شهید جاوید از بی اطلاعی امام حسین از سرنوشتش سخن می گوید که مورد استقبال بعضی از حوزویان همانند ایت الله منتظری و مشکینی قرار می گیرد.گروهی دیگر با تالیف کتاب شهید جاوید به محالفت این نظریه می پردازندو…
توجه داشته باشید که دو کتاب در این زمینه به زیور طبع اراسته شد یکی شهید اگاه و دیگری شهید جاوید که در شهید اگاه امام حسین از فرجام حرکت و شهادتش اگاه بود دیگر عکس این است
با این تحلیل آقای فلاح زاده ، آل سعود ، حاکمان بحرین ، ملک عبدالله و تمام سازشکاران عالم ، پیروان واقعی اسلام هستند!!!
در کلام این آقا ، مقاومت و شهادت هیچ بار ارزشی ای ندارد !
تحلیل این عمو ، به سازشکاری قداست میدهد و مقاومت را امری پست معرفی می کند ! … برای تحلیت!
اگر محاسبه قدرت بود بیعت میکردند انقدر چرند گفتن حد داره …