امیدی که شما را بیچاره می‌کند | فصل میوه‌چینی کلاهبردارهاست مالتان را سفت بچسبید

نگار فیض‌آبادی، انصاف نیوز: شرایط اقتصادی ایران خوب نیست اما برای کلاهبردارها مثل فصل میوه‌چینی است. بگذارید برگردیم به یک سال گذشته که چند گزارش پر تکرار در انصاف نیوز داشتیم که مربوط به مالباختگان شرکت‌های مختلف بود.

مالباخته‌هایی که از پیگیری‌های قضایی بریده بودند، به امیدِ تاثیر رسانه، به دفتر انصاف نیوز می‌آمدند و حرف مشترک خیلی‌هایشان این بود که «چون می‌دانیم شرایط اقتصادی ایران خوب نیست، پولمان را به این شرکت سپردیم تا خانواده و بچه‌هایمان در آینده زندگی خوبی داشته باشند و…» 

در هر گفت‌وگویی از آنها می‌پرسیدم چه چیزی شما برای ادامه‌ی کار با شرکت تشویق می‌کرد؛ جواب یک کلمه بود «امید.» مالباخته‌ها به شکل حیرت‌انگیزی امید داشتند که این‌بار کارشان درست می‌شود و هر دفعه با گفتن اینکه «حالا شاید این ماه کارِ مهاجرت‌مون درست شد، شاید این بار شرکت سود پولمان را بدهد و…» خودشان را با یک امیدِ بی‌ریشه و مسموم راضی می‌کردند و نشانه‌های کلاهبرداری را نادیده می‌گرفتند.

بعضی‌هایشان بعد از ضرر هنگفت توانستند سرپا شوند اما برخی‌هایشان چون داروندارشان را داده بودند، دیگر نمی‌توانستند کمر راست کنند. در واقع فقط نسبت ضرر بین مالباخته‌ها فرق می‌کرد. اما یک چیز مشترک بود: تمامشان آرزو می‌کردند «کاش قرارداد را امضا نمی‌کردیم.»

بسیاری از سلبریتی‌ها و بلاگرها طبق معمول همیشه در استوری‌هایشان تبلیغات زیادی می‌گذارند و از مخاطبشان می‌خواهند هر چه زودتر به صفحه‌ی فلان شرکت مهاجرتی سر بزنند، برای خرید ملک در ترکیه به بهمان موسسه اعتماد کنند، اگر پولی دارند برای پیش‌خرید ویلا در شمال ایران اقدام کنند و…

ساده‌ترین و البته مضرترین‌شان هم تبلیغ مشاور است که معلوم نیست رمال است یا درمانگر حرفه‌ای! چون به شما قول می‌دهند مشکلاتتان «فوری» درمان می‌شوند. از مخاطب‌ها هم نباید غافل شد؛ کسانی که فرق بیت‌کوین و کباب تابه‌ای را نمی‌دانند اما فقط می‌خواهند سود کنند تا در شرایط بد اقتصادی ایران متضرر نشوند. البته بعضی از مالباخته‌ها هم بسیار باهوش بودند اما اعتماد بی‌جا کار دستشان داد.

بعد از یک وقفه‌ی کوتاه دوازده روزه در جریان حمله اسرائیل به ایران، تبلیغات متوقف شدند و بعد از آتش‌بس دوباره در اینستاگرام به چشم می‌خورند.

شرایط ایران از هر نظر که حساب کنید، بی‌ثبات است و هیچ کسی از آینده چشم‌انداز روشن و مطمئنی ندارد. بنابراین هر قول و وعده‌ای، برای شهروندانِ خسته و نگران کافی‌ست تا بخواهند اعتماد کنند و کمی پول روی پول بگذارند.

خبرِ بد اینکه هیچ تضمینی برای سود مالی وجود ندارد اما این بخش از واقعیت را سلبریتی‌ها و بلاگرها و صاحبان شرکت‌ها به شما نمی‌گویند چون تنها چیزی که مهم است، گیر کردن طعمه به قلاب کلاهبردارهاست! 

همان‌طور که به واسطه‌ی موبایل‌ها یک جهان در دستان شماست، اطلاعات و اعتماد شما هم کفِ دست کلاهبرداران است. فرمول آنها ساده است؛ ناامیدی‌تان از شرایط و ذوقتان برای سود را بو می‌کشند و با ظاهری شیک و تبلیغات پر زرق و برق هرکاری می‌کنند تا قراردادشان را امضا کنید. دستِ آخر هم شما با افسوس می‌گویید «ولی شرکت فالوور زیادی داشت، خانم/ آقای سلبریتی تبلیغ کرده بود و ما هم اعتماد کردیم.»

فعلا هیچ آینه‌ی جادویی و قابل اعتمادی نیست که پولتان را جلوی آن بگذارید، تا دوبرابر شود. در شرایط فعلیِ ایران شاید نشود سود (چه کلان چه خرد) به دست آورد، اما می‌شود یک کار انجام داد؛ اینکه تا حد امکان از داشته‌هایتان (مالی، جسمی، روانی و…) مراقبت کنید و مالتان را سفت بچسبید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا