ضرورت اتخاذ راهبردی نوین، پس از حمله آمریکا به تأسیسات هستهای | حمید ابوطالبی

حمید ابوطالبی، مشاور حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری، در یادداشتی با عنوان «ضرورت اتخاذ راهبردی نوین، پس از حمله آمریکا به تأسیسات هستهای» نوشت:
مقدمه: بهدنبال ادعای دونالد ترامپ مبنی بر حمله نظامی موفق به تأسیسات هستهای ایران، جمهوری اسلامی ایران باید راهبردی طراحی کند که با تکیه بر “موازنه هوشمند، پاسخ غیرمستقیم و دیپلماسی اقتدارمحور،” نهتنها از درگیر شدن در جنگی فراگیر جلوگیری کند، بلکه معادلات راهبردی منطقه را نیز به نفع خود تغییر دهد.
اصول کلیدی راهبرد:
۱. «استفاده تاکتیکی از ادعای ترامپ: خلع سلاح روانی آمریکا»
•ایران نباید هیچ تأیید رسمی درباره خسارات وارده به تأسیسات هستهای خود ارائه دهد؛ و در همین راستا باید از ادعای ترامپ استفاده کند تا چنین القا شود که: «اگر تأسیسات غنیسازی و اورانیوم غنی شده داخل آنها نابود شده، دیگر دلیلی برای ادامه تحریمها، تهدیدها یا جنگ باقی نمانده است.»
•آمریکا دیگر نمیتواند ایران را تهدید هستهای معرفی کند، و اهرم روانی ترامپ برای تحریک افکار عمومی جهان و داخل آمریکا نیز خنثی میشود.
۲. «پرهیز ازگشودن جبهههای تازه واقدامات تحریکآمیز»
•ایران نباید هیچ اقدام تحریکآمیزی مانند “بستن تنگه هرمز” یا “هدف قراردادن ناوهای بینالمللی”و… انجام دهد.
•ایران باید مراقب باشد که کشورهای دیگر(اعراب، اروپا، امریکا، حتی روسیه و چین) واردفضای جنگی نشوند.
•این پرهیز هوشمندانه، موجب انزوای بیشتر اسرائیل وفرسایش مشروعیت اقدام آمریکا خواهدشد.
۳. «تمرکز بر ناتوانی اسرائیل در ادامه جنگ فرسایشی: اتخاذ سیاست فشارهای چندبُعدی»
اسرائیل در شرایطی نیست که بتواند یک جنگ طولانی یا چندجبههای را ادامه دهد. توانایی این رژیم در سه بُعد اصلی – سیاسی، اجتماعی، اقتصادی – در حال فرسایش شدید است؛ زیرا:
الف) بحران سیاسی داخلی و ریزش مشروعیت
•دولت نتانیاهو در داخل اسرائیل شدیداً متزلزل است. شکاف میان احزاب، تظاهرات گسترده علیه فساد و قانونگذاریهای قضایی، و اختلافات در کابینه جنگی، باعث شده که بنیامین نتانیاهو عملاً فاقد پشتوانه سیاسی فراگیر باشد.
•همزمان، فشار روزافزون افکار عمومی و انتقادات نهادهای حقوق بشری در خود اسرائیل، مشروعیت سیاسی تصمیمات نظامی را زیر سؤال برده است.
ب) ناتوانی اجتماعی در تحمل جنگ درازمدت
•جامعه اسرائیل تابآوری اجتماعی اندکی برای جنگهای بلندمدت دارد. آمار بالای پناهگیری روانی، مهاجرت معکوس، و نارضایتی در شهرهای مرکزی چون تلآویو و حیفا گواهی بر این است که جامعهی اسرائیل نمیتواند حملات مستمر را تحمل کند.
•اعتراض خانوادههای سربازان و اسیران، از جمله خانوادههای اسیران حماس، شکاف جدی میان دولت و جامعه مدنی ایجاد کرده است.
ج) فرسایش اقتصادی وهزینههای روزافزون جنگ
•جنگ مداوم موجب رکود گسترده اقتصادی در اسرائیل شده؛ کاهش صادرات، ریزش ارزش شِکِل، و خروج سرمایهگذاران خارجی از جمله پیامدهای آن است.
•هزینه روزانه جنگ در غزه، برآورد شده بیش از ۲۵۰ میلیون دلار در روز است وطبق گزارشهای بینالمللی، خزانه نظامی اسرائیل تا تابستان امسال دچار بحران جدی نقدینگی خواهد شد. این بدون محاسبه خسارات ناشی از جنگ دهروزه با ایران است.
•سرمایهگذاران فناوری و استارتآپها در حال ترک تلآویو هستند و بازار تکنولوژی که ستون فقرات اقتصاد اسرائیل بود، آسیب دیده است.
۴. «تمرکز برپاسخ هدفمند به آغازگرِ تجاوز: اسرائیل»
با توجه به بند سوم و وضعیت اسرائیل:
•پاسخ نظامی، اطلاعاتی و سایبری باید تنها متوجه اسرائیل باشد، نه آمریکا.
•هدف راهبردی، فرسایش توان نظامی و سیاسی-اجتماعی اسرائیل و تحمیل هزینه مداوم است، بدون ایجاد جنگ مستقیم فراگیر.
•آمریکا، در چنین شرایطی، و به دلایل داخلی، دیگر هیچ بهانهای برای ورود به جنگ نخواهد داشت.
۵. «استمرار دیپلماسی فعال با اروپا و قدرتهای جهانی»
دیپلماسی باید کماکان تصویر واقعی ایران باشد. ترک میز مذاکره، تصویری جنگطلبانه ارائه میدهد. در این ساختار، تنها پیوند مذاکراتی ایران و غرب، سه کشور اروپایی و نماینده ویژه اتحادیه اروپا است. این کانال باید همیشه باز بماند، زیرا امکان گفتگو با آمریکا از دست رفته است. “اکنون نوبت ایران است که دستور این مذاکرات را تعیین نماید”. لذا:
•مذاکرات با اروپا، و حتی چین و روسیه با هدف رسیدن به توافقی جدید باید ادامه یابد.
•“شروط ایران برای آتشبس با اسرائیل” باید از مسیر این دیپلماسی اعلام شود؛ شبیه روسیه و اوکراین، شامل:
• به رسمیت شناختن نقش منطقهای ایران (توازن استراتژیک) توسط آمریکا
• پرداخت خسارت کامل تجاوز
• لغو همه تحریمهای غرب وعدم استفاده از مکانیسم ماشه (Snapback)
• کمک به بازسازی تأسیسات هستهای ایران
• هرگونه همکاری با آژانس IAEA به بعد ازاین تفاهمات موکول شود
۶. «مدیریت صحنه روانی و افکار عمومی جهانی»
•ترامپ اهرم و قدرت تحریک افکار عمومی داخلی آمریکا را از دست داده، زیرا خود ادعا کرده که تهدید ایران کاملا نابود شده است.
•ایران باید این روایت را در رسانههای بینالمللی تقویت کند: «تهدیدی باقی نمانده؛ اما تجاوزی بیدلیل صورت گرفته؛ ما صرفاً از خود دفاع میکنیم.»
•“ایران دیگر یک تهدید هستهای نیست”، پس باید آژانس IAEA و شورای امنیت UN وضعیت سفید برای ایران اعلام نمایند.
نتیجهگیری راهبردی:
۱) راهبرد ایران بر «هوش استراتژیک، واکنش هوشمند، پرهیز از جنگ، و اعمال هزینه بر تجاوزگر واقعی» استوار خواهد شد.
۲) جمهوری اسلامی نهتنها وارد بازی طراحیشده آمریکا نمیشود، بلکه آن را معکوس میکند و با تبدیل تجاوز به فرصت دیپلماتیک و راهبردی، میتواند جایگاه خود را در نظام منطقهای و بینالمللی تثبیت کند.
۳) مقابله با تجاوز آمریکا، به فرصت مناسبی پس از حل مشکل با اسرائیل موکول میگردد؛ آمریکا باید همچنان انتظار بکشد.
۴) با وجود حمایت سیاسی آمریکا، اسرائیل از درون در حال فرسایش است؛ این رژیم نه توان مالی برای جنگ طولانی دارد، نه پایداری اجتماعی، و نه مشروعیت سیاسی.
به همین دلیل، ایران باید راهبرد خود را بر تداوم فرسایش آن و عدم ورود به جنگ گسترده مستقیم و بازگشایی جبهه جدید با آمریکا متمرکز کند، چراکه
«متجاوز از درون سقوط خواهد کرد، نه از بیرون».
#هشیارباشیم
انتهای پیام