عبدالله باباخانی: مردم کمترین گناه را در ناترازی انرژی دارند
| یارانه میلیارد دلاری برق دروغ است | استفاده از انرژی تجدیدپذیر با رانت واردات سولار محقق نمیشود! |

سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: عبدالله باباخانی با سابقه ۲ دهه مطالعات تطبیقی درباره وضعیت انرژی در ایران و جهان، میگوید مردم در ناترازی انرژی کمترین سهم و گناه را دارند، آمارهای یارانه برق مغشوش استو دولت چهاردهم فرصتی طلایی برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دارد که با آلودهشدن به رانت در حال نابودی است!
آقای باباخانی درباره رواج واژه ناترازی انرژی در ادبیات اقتصاد سیاسی کشور به خبرنگار انصاف نیوز گفت: برای پاسخ به این پرسش باید کمی به عقب برگردیم، مسیری که طی کردیم را نگاه کنیم و ببینیم کجا اشتباه کردهایم که با وجود دارا بودن این منابع عظیم انرژی، دچار بحران فعلی شدهایم.
او بحران انرژی را ناشی از دو عامل خارجی یعنی تحریمها و عامل داخلی یعنی طراحی اشتباه و سوءمدیریت منابع انرژی دانست و ادامه داد: مدیریت انرژی ۶ بخش دارد که ما حداکثر ۲/۵ بخش آن را انجام داده و بقیه را رها کردهایم که اکنون به پاشنه آشیل اقتصاد ملی تبدیل شده است.
منت بر سر مردم با آمار مغشوش
باباخانی در پاسخ به این پرسش خبرنگار انصاف نیوز که اعداد اعلامی به عنوان یارانه پرداختی برق به مردم تا چه حد گویای واقعیت است، گفت: اینکه دائما بر سر مردم منت بگذاریم و بگوییم ما داریم به شما یارانه میدهیم، اشتباه محض است و راهکاری برای فرار از سوءمدیریت.
در همه دنیا مدیریت یکپارچه انرژی امر تعریفشدهای است؛ از لحظهای که انرژی را تولید یا وارد میکنند تا لحظهای که مصرف داخلی یا تبدیل به کالا و خدمات صادراتی میشود، باید تحت مدیریت یکپارچهی پاسخگو باشد. ما از این مهم غفلت کردهایم و دائم به مردم میگوییم شما بدمصرف هستید.
گمراهسازی سیاستگذار با اعداد دروغ
باباخانی گفت: میگویند ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیارد دلار به مردم یارانه میدهیم؛ این حرف کاملا غلط است. دولت ایران یارانه چندانی نمیدهد و حتی نسبت به برخی کشورهای منطقه یارانه کمتری هم میپردازد. برخی با مردم دوبله حساب میکنند.
ارزش صادراتی کل انرژی کشور اعم از نفت و گاز و میعانات با قیمتهای صادراتی خلیج فارس بدون تخفیف و زیرفروشی امسال ۱۱۷ میلیارد دلار بوده است؛ چگونه عدهای از ۱۱۷ میلیارد دلار، ۱۳۰ میلیارد دلار یارانه درآوردهاند و با زندگی مردم بازی میکنند؟ این اعداد دروغ است اما ذهن سیاستمدار و سیاستگذار را مشغول میکند و بر موضعگیری ایشان تاثیر میگذارد.
او ادامه داد: متاسفانه تمام آمارهایی که در چند ماه اخیر از رئیسجمهور، معاونان ایشان و دیگر مدیران ارشد کشور شنیدهایم مغشوش و پر ایراد بوده است و وعدههای افزایش تولید و رفع ناترازی هم تحقق نخواهد یافت که دلیلش را در ادامه توضیح خواهم داد.
انرژیهای نو و غفلت کهنهی ترسناک
به گفته این کارشناس انرژی، بشر از انرژیهای زیرزمینی به انرژیهای روزمینی گذر کرده است. ارزش امروز بازار جهانی انرژیهای نو ۱۱۷۵ میلیارد دلار، بازار جهانی گاز ۱۱۱۹ میلیارد دلار و بازار جهانی نفت ۲۷۳۰ میلیارد دلار است. سهم ایران از بازار انرژیهای نو، امروز صفر مطلق است اما ترسناکتر این است که در سال ۲۰۳۰، وقتی ارزش بازار انرژیهای نو به ۲۲۰۰ میلیارد دلار رسید، با روند فعلی باز هم سهممان صفر است و این به معنای ورشکستگی مطلق در حوزه انرژی است.
باباخانی ادامه داد: فقط در یک فقره، تعداد خودروهای برقی تا سال ۲۰۳۰ به ۳ برابر امروز افزایش مییابد. سوال من این است که چه کسی برای این روندها فکر و برنامهریزی کرده است؟ کدام اتاق فکری برای اینها راهبرد طراحی و تدوین کرده است؟ کدام متولی پاسخ خواهد داد که سال ۲۰۳۰، یکسال پس از دولت آقای پزشکیان، ایران چه سهمی از بازار انرژی جهان دارد؟ من میگویم تا زمانی که مدیریت یکپارچه انرژی نداشته باشیم، نه بحران امروزمان حل میشود و نه میتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم.
آقای معاون رئیسجمهور، نهضتی عمل نکنید!
او گفت: گزارش آژانس بینالمللی انرژی میگوید ایران از لحاظ اطلس جغرافیایی، یکی از ۳ بهشت روی زمین است. این یعنی ما شانسی به عنوان انرژیهای تجدیدپذیر داریم که میتوانیم امروز و آیندهمان را با آن بسازیم. میتوانیم بر بحران امروز غلبه کنیم و فردا بازیگر مهم بازار بینالمللی انرژی باشیم اما نه اینطور که معاونان رئیسجمهور میگویند «نهضتی شروع کردهایم». با نهضتی عملکردن به جایی نمیرسیم. نهضتی عملکردن در این حوزه یعنی با سر زمینخوردن!
باباخانی گفت: ما باید ۴ برنامه تدوین کنیم تا بتوانیم با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر هم از بحران امروز عبور کنیم و هم در بازار جهانی آن حرفی برای گفتن داشته باشیم؛ در یک برنامه یکی دو ساله باید ساختار و سازمان تدوین کنیم. بدون ساختار و سازمان امکان ندارد موفق شویم.
در دومین برنامه، ۳ تا ۵ سال را باید صرف تکمیل زنجیرهها، توانمندسازی و صنعتیسازی انرژیهای نو کنیم. در برنامه سوم که بین ۵ تا ۱۰ سال زمان میبرد باید به سمت توسعه پایدار برویم؛ سبد انرژی خود را متنوع و تکمیل کردهایم، اتلاف و شدت انرژی را مدیریت کردهایم و… در چهارمین برنامه هم باید برویم سراغ سهم گرفتن از بازار جهانی انرژیهای نو و تجدیدپذیر.
این برنامهها البته جزئیات فراوانی دارد که در این بحث نمیگنجد اما من مطمئن هستم که بدون این برنامهریزی، در سال ۲۰۳۳ ما کشوری ورشکسته هستیم و دیگر نمیتوانیم از بحران انرژی عبور کنیم.
رانت سولار و سوالاتی از دولت چهاردهم
این پژوهشگر حوزه انرژی گفت: دولت چهاردهم یک فرصت طلایی برای مدیریت یکپارچه انرژی و خروج کشور از بحران ناترازی داشته و دارد اما متاسفانه باز هم به شیوههای مرسوم عمل میشود و مدیران فرتوت و بیانگیزه همان راهی را میروند که در همه این سالها رفتهایم و الان نتایج فاجعهبارش را میبینیم.
او در پاسخ به سوال خبرنگار انصاف نیوز درباره آثار اراده دولت در افزایش استفاده از انرژی خورشیدی گفت: واردات پنلهای خورشیدی بدون ساختارسازی هیچ فایدهای ندارد. باید بدانیم در کجا، چرا و چه میزان تولید انرژی خواهیم داشت. تمام اینها محاسبات علمی دارد. وقتی میگویم ساختارسازی بر هر کاری مقدم است، برای روشنکردن نقش دولت است. در ساختار و سازمان کارآمدی که مدنظر ما است، دولت فقط نقش تنظیمگر دارد. دولت نباید وارد انرژیهای تجدیدپذیر شود چون هر جا که وارد شده است، رانت و انحصار و فساد ایجاد شده است.
باباخانی افزود: دولت آمده است و برای تولید ۸۰ گیگ برق خورشیدی قرارداد امضا کرده با کسانی که نمیدانیم چه تخصص و صلاحیتی دارند. این رانت درست شد و نذری تقسیم شد، بعدش آمدند و گفتند واردکننده سولار و اینورتور باید تعرفه گمرکی بپردازند!
ما اصلا ۸۰ گیگ نمیخواستیم؛ ۵ گیگ را قرارداد میبستید، میآمدید اشکالات و ایراداتش را رفع میکردید و بعد قراردادهای بزرگتر میبستید.
این قراردادها به چه کسانی داده شده است که بلافاصله بعد از آن بر واردات تعرفه بستید. چه کسانی از این رانت بهرهمند شدند؟ چرا دولت چهاردهم حاضر شده است چنین کار ناحسابی در کارنامهاش درج شود؟
فقدان مدیریت یکپارچه انرژی و تکرار اشتباهات
آقای باباخانی تولید، توزیع، کاهش اتلاف، کنترل شدت مصرف، توسعه سبد انرژی و صادرات را ۶ جزء مدیریت انرژی معرفی کرد و گفت: در تولید با توجه به شرایط حاکم بر کشور، جنگ و فشارهای خارجی و تحریم، میتوانیم به وزرای نیرو و نفت در مجموع نمره قبولی بدهیم و برخی هم نمره بالاتر میگیرند.
در توزیع اما مشکل زیادی داشتهایم و بخش بزرگی از بحران امروز ناشی از همین اشتباه است. برای اینکه مخاطبان شما تصویری از این اشتباه داشته باشند باید بدانند که طول لولهکشی گاز در کشور بالغ بر ۵۰۰ هزار کلیومتر است! ما باید از گاز برای تولید برق برنامهریزی میکردیم نه اینکه هم برق و هم گاز را به صورت مویرگی در سراسر کشور توزیع کنیم.
او به تکرار این اشتباه در دولت چهاردهم اشاره کرد و گفت: مصوب شده که ۳/۶ میلیون عضو خانوار روستایی برخوردار از لولهکشی گاز به ۴/۵ میلیون عضو افزایش یابند. لازم نیست برای همه روستاها، هم گاز ببریم و هم برق.
۵۳ میلیارد دلار اتلاف سالانهی بیمتولی!
باباخانی کاهش اتلاف را به عنوان سومین عنصر مدیریت انرژی، فراموششده خواند و گفت: سال گذشته ما ۱۱۷ میلیارد دلار نفت و گاز به پالایشگاههای داخلی رساندهایم تا انرژی کشور را تامین کنند. محاسبات من نشان میدهد از این رقم، بیش از ۵۳ میلیارد دلار تلف میشود که عدد واقعا وحشتناکی است و نشان میدهد هیچکس در هیچکجای نظام حکمرانی نگران اتلاف نیست.
از وزیر نفت میپرسیم، میگوید وظیفه من تولید است، مسئول هدررفت نیستم. از وزیر نیرو میپرسیم، میگوید در شرح وظایف ما نیست. چنین عدد بزرگی انرژی تلف میشود اما هیچ مسئول و متولی مشخصی هم ندارد.
این کارشناس به ذکر نمونههایی از اتلاف انرژی اشاره کرد و گفت: در دنیا، استاندارد افت شبکه انتقال از نیروگاه تا مصرفکننده ۶ تا ۸ درصد است، در نیروگاههای ایران این عدد از ۱۵ درصد فراتر میرود. این یعنی ما فقط معادل تولید ۸ نیروگاه اتمی بوشهر در شبکه برق هدر میدهیم.
او به گزارشهای رسمی درباره راندمان خجالتاور نیروگاههای کشور اشاره کرد و گفت: در حالیکه متوسط بهرهوری نیروگاهها در دنیا به مرز ۸۰ درصد رسیده است، در ایران از هر ۱۰۰ واحد انرژی تحویلی به نیروگاهها ۸۵ درصد آن قبل از رسیدن به دست مردم تلف میشود و این فاجعه است!
باباخانی برای نشان دادن بزرگی اتلاف انرژی در ایران، به توان صادرات نفت و گاز کشور اشاره کرد و گفت: اگر تحریم نبودیم و بدون تخفیف نفت و گاز صادر میکردیم، حداکثر ۲۵ یا ۲۶ میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم و این یعنی ۲ برابر توان صادرات نفت و گاز کشور داریم انرژی تلف میکنیم.
دود شدن ۶ خط آهن سراسری سریعالسیر زیمنس!
این پژوهشگر انرژی که ساکن آلمان است گفت: هزینه احداث یک خط آهن سریعالسیر با تکنولوژی زیمنس آلمان از جلفا به چابهار بین ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار است!
ما هر سال به اندازه ۶ راه آهن سراسری سریعالسیر پیشرفته انرژی هدر میدهیم که عدد واقعا ترسناکی است و باید همه ما را نگران کند.
باباخانی گفت: وقتی از مدیریت انرژی حرف میزنیم یعنی شدت مصرف انرژی در ایران نباید ۲/۵ برابر اتحادیه اروپا باشد. مطالعاتی وجود دارد که نشان میدهد ما برای تولید یک دستگاه پژو ۲۰۶ در ایران، ۱۲ برابر تولید آن در فرانسه انرژی مصرف میکنیم.
سبد بد و صادرات مقبول
استفاده از یک یا دو نوع انرژی نکته دیگر مورد اشاره این کارشناس بود. آقای باباخانی گفت: هیچ کشور دیگری را سراغ نداریم که بیش از ۷۰ درصد مصرف انرژیاش متکی به گاز و مابقی متکی به فراوردههای نفتی باشد. در همین کشور همسایه ما، ترکیه ۶ نوع انرژی تعریف کرده است. ما سالهاست که میگوییم باید توسعه علمی سبد انرژی در دستور کار قرار بگیرد اما گوش شنوایی وجود ندارد.
او صادرات را جزء آخر مدیریت انرژی معرفی کرد و ادامه داد: در این زمینه هم میتوانیم نمره قابل قبولی به دولت بدهیم اما وقتی به مجموعه مدیریت انرژی در ایران نگاه میکنیم، از ۶ مورد در بهترین حالت ۲/۵ مورد اعمال میشود و به عبارت دیگر از کل انرژی مصرفی در کشور، ۴۰درصدش مدیریت میشود. کشوری که ۶۰ درصد انرژیاش را مدیریت نمیکند، حتما دچار ناترازی انرژی و بحران میشود.
باباخانی به برشمردن تاثیر فاجعهبار فقدان مدیریت یکپارچه انرژی بر اقتصاد ملی اشاره کرد و گفت: امروز ۱۰۰ میلیون تن ظرفیت تولید پتروشیمی کشور است که حدود ۱۰۰ میلیارد دلار هم بابتش سرمایهگذاری شده است اما امروز برای ۲۵درصد این ظرفیت خوراک نداریم یا ۳۰ درصد ظرفیت فولاد کشور بلااستفاده مانده است. این مشکل بیشتر ناترازی مدیریتی است تا ناترازی انرژی.
تحریم و برق اتمی
خبرنگار انصاف نیوز از این کارشناس انرژی، سهم واقعی تحریم از ناترازی انرژی را جویا شد. باباخانی گفت: تحریم قطعا تاثیر داشته است. نیامدن علم و فناوری به کشور حتما موثر بوده است. اف ای تی اف قطعا اثر داشته است اما همه اینها به این معنی نیست که هیچ کاری نمیتوانیم برای رفع ناترازی انجام دهیم.
به نظر من از ۵۳ میلیارد دلار اتلاف سالانه، حداقل ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار را در همین شرایط تحریم میتوانیم بازگردانیم.
او در باره استفاده از برق اتمی برای رفع ناترازی در ایران هم گفت: سال ۲۰۰۰ میلادی سهم برق اتمی از کل برق تولیدی جهان ۱۷ درصد بود. این رقم امسال (۲۰۲۵) به ۹ درصد رسید و تا ۲۰۵۰ سهمش ۶/۵ درصد خواهد بود. به نظر من به اندازه ارزشش باید برایش هزینه کنیم. ضمن اینکه باور و اعتقاد دارم دانش انرژی هستهای حق ماست و باید از آن بهرهمند باشیم اما به هزینه فایده بهای بیشتری میدهم. ما باید به توان و اطلس جغرافیایی کشور نگاه کنیم و ببینیم آیا تولید برق اتمی به صرفهتر است یا تولید برق از منابع تجدیدپذیر.
۵ نهاد غیرپاسخگو، یک سوال بیپاسخ
باباخانی وزارت نفت، وزارت نیرو، شورای عالی انرژی، معاونت علمی ریاست جمهوری و کارگروه انرژی سازمان برنامه را ۵ نهاد متولی انرژی در کشور معرفی کرد و گفت: من یک صدای هماهنگ از این نهادها نمیشنوم. به گوش هیچکس صدای واحدی نمیرسد که دچار ۳۴ میلیارد دلار دچار کسری انرژی هستیم. همین امروز بدون تحریم ۲۹ میلیارد دلار کل صادرات انرژی کشور خواهد بود. این چه مدیریتی است؟ این بیهنری است.
او دولت چهاردهم را خطاب قرار داد و پرسید چرا معاونت انرژی که عدهای زندگی خود را صرف تدوینش کردند و تبدیل به قانون شد، در کشوهای میز یکی از معاونان رئیسجمهور بایگانی شده است؟
باباخانی گفت: به ۴ دلیل، مدیریت یکپارچه انرژی در کشور محقق نمیشود؛ مدیران سنتی و فرسوده که ولکن صندلی نیستند، نفوذ شمال و جنوب که باید دربارهاش بسیار حرف بزنیم، مافیای صادرات که حالا میخواهد به مافیای واردات تبدیل شود و دلیل آخر، مردمی که دیگر به مدیریت کشور اعتماد ندارند و هیچ حرفی را نمیپذیرند.
وعده غیرممکن
این کارشناس به تعدد وعدههای تولید برق در سال ۱۴۰۴ اشاره کرد و گفت: همینطور حرف زده میشود اول گفتند ۷۰ گیگ، بعد گفتند ۵۰ گیگ بعد گفتند ۱۰ بیست گیگ امسال به ظرفیت برق کشور اضافه میشود اما من میگویم ۲ گیگ هم نمیتوانیم اضافه کنیم. امسال تابستان یا باید ۸ ساعت برق خانگی و صنعت را قطع کنیم یا اگر خانگی را قطع نکنیم، ۱۲ ساعت برق صنعت را قطع کنیم و فاتحه تولید را بخوانیم.
مهندس عبدالله باباخانی در پایان گفت: آن کسی که میگوید ۳۰ هزار مگاوات برق جدید وارد شبکه میشود، عدد نمیداند؛ برای تحقق این وعده باید از امروز تا پایان سال روزانه ۲۷۴ کانتینر سولار وارد کنید، ۲۷۴ کانتینر نصب کنید و ۲۷۴ کانتینر وارد شبکه کنید. کل خاورمیانه چنین ظرفیتی ندارد!
انتهای پیام