معرفی و نقد مجموعه شعر عذاب اضطراری

عذاب اضطراری اولین مجموعه شعر سعیدرضا ظرفی شاعر جوان و جویای عرصه های جدید و در نسبت و سنخیت با زمانه ای است که شعر همراه تحول در سایر حوزه های هنر، درد و رنج و امیدها و آمال مردم را نمایندگی و دنبال می کند.

به گزارش دریافتی انصاف نیوز، آنچه می خوانید بازتاب و نقطه نظرهای دکتر محمود علوی در تبیین نگاه شاعر و معرفی کتاب است. سعیدرضا ظرفی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و فارغ التحصیل از دانشگاه کاشان است. عذاب اضطراری توسط انتشارات ایهام و با قیمت ۱۴۰ هزار تومان در دسترس علاقمندان است.

عذاب اضطراری: ترکیبی که می تواند بسیاری از مفاهیم گویا و ناگفته را به ذهن مخاطب متبادر سازد. اندیشه ای که توانسته مجموعه ای با این عنوان فراهم آورد برتر از حال، گام بر می دارد اما اضطراب اکنون را دارد.طرح جلد هر کتاب و مجموعه، ویترین آن گردآوری هایی است که به مخاطب القا می کند درون نویسنده چه آشوب یا آرامشی بوده که به عذابی اضطراری منتهی شده است.


این مجموعه با این ویژگی ها می تواند اندیشه و ذهن نگارنده را خوانش کند و بی مطالعه ی درون، از همان بیرون آیینه ی دل ظرفی شاعر را به تماشا بگذارد. از دیگر نکات قابل توجه این مجموعه نقاشی های واژگانی است که با کلمات و تصاویری دلچسب ساخته شده به گونه ای که در کتاب حاضر ترکیباتی نا متجانس می بینیم که با هنر شاعر چونان ساختار های هم جنس کنار هم نشسته و یک مفهوم یک دست ساخته:
قاب افتاده از تن دیوار!
قفل جامانده بر دهان در!
نفس حبس در گلوی اتاق!
حالت امشب بد است یا بدتر؟


جانبخشی های به کاررفته در این دو بیت از نخستین کار مجموعه که چهارپاره ای سخت عنوان شدنی است، تصویری شگرف را فراچشم می آورد که همه چیز را وارونه و به هم ریخته در نگاه می چیند؛ قابی که نباید بیفتد، دری که قفل بر دهانش خورده و اتاقی که به حال خفگی افتاده و سپس شاعر حال آن شب را اینگونه توصیف می کند؛ چونان طبیبی که شاهد و نگران بیمار خویش است و در اتاق او به عیادت آمده و در ادامه:


در سرت درد منفجر می شد
ناگهان روی مبل پاشیدی
دل کاغذ به شور می افتاد
با مدادی که می تراشیدی


انفجار درد، شاعر متلاشی را تا اوج ناتوانی می برد، بی اراده بر مبل رها می شود، استفاده از پاشیدن به جای نشستن و آنگاه شور زدن دل کاغذ که علاوه بر انسان نگاری، با مصراع چهارم بازی جانانه ای می کند و دستگاه «شور» را فرا یاد می آورد که با صدای تراشیدن مداد به گوش می رسد.


در سروده ای دیگر تخت عنوان «عذاب اضطراری» با این دو بیت برخورد می کنیم:
گاهی گناهم شو شراب قرمزم باش
چشم خدا هرگز به استغفار من نیست
بگذار تا دردی کش محفل بمانم
صنعتگری حافظانه کار من نیست


اوج هنرنمایی شاعر را می توان در این دو بیت به تماشا نشست که شاعر، تنها بودن و خوب بودن را راز خوب زیستن دانست و حافظی را فراخاطر آورد که گفت:
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک


بی تردید شاعر حافظ را خوب می شناسد و رندانه بودن اورا در سرایشش می فهمد و به نوعی غزل شیرین حافظ را با زبان امروز به کار برده و در پایان خود را پیش روی او کوچک یافته است. 


پیرامون این مجموعه سخن فراوان می توان گفت: ساختار شکنی های موجود و آرایه های زنده که شاعران امروز بیشتر دستی در آن دارند، سروده هارا رنگ و جلوه ای خاص بخشیده است. البته سراینده ی مجموعه آغاز راهی است که بالا و پستی های بسیاری دارد، یکی از مواردی که باید به آن بپردازد، طبع آزمایی در قالب ها و اوزان مختلف است، تعدادی از سروده ها چهارپاره است و دو مثنوی و یک غزل-مثنوی، غزل ها زیباست اما محدود است. در غزلی دلنشین و روح افزا و حرف داری با عنوان:
ریا،فریب،دورویی،کمی زرنگ شدن
شبیه جوجه برای فروش رنگ شدن


جامعه ی حال در نظر آورده می شود که هرکسی به فکر خویش است، از مهربانی و همدلی اثری نیست و آرمان شهری که بتوان در آن به آرامی زیست فقط به عنوان یک آرزو دنبال می شود. در پایان برای جناب ظرفی عزیز سربلندی و رفتن تا اوج هارا آرزومندم و امیدوارم شاهد آثاری بیشتر و بیشتر از ایشان باشیم.


درپایان نگارش براین باورم که در فرصتی مناسب تمامی کتاب رابه نقد بنشینم تا این باور درگمان همگان بگنجد که جوانان ما استعدادهای درخشانی هستند که باید باورشان داشت تابتوانند فردای ادبیات رابسازند وراهگشای نسلهای پس ازخویش باشند همان گونه که قدما بازبان آن روز بهترینها رابرای مابه یادگار گذاشتند وامروز دگرگونی زبان ساختارهای نوینی رامی طلبد…

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا