جبار رحمانی: چرا به آیینهای شاد ادیان غیررسمی اولویت نمیدهیم؟

سرویس اجتماعی، انصاف نیوز: یک انسانشناس میگوید «سیاستگذاریها دچار نوعی بخل و کمبینی هستند و به آیینهای شاد یا مراسم ادیان غیررسمی (زرتشتی، یهودی، مسیحی) اولویت نمیدهند. این نگاه محدودکننده مانع آشنایی عمومی با میراث فرهنگی و تجربه شادی ملی میشود.»
جبار رحمانی در گفتوگو با انصاف نیوز دربارهی رویدادهای شاد تاریخی ایران گفت «مجموعهی وسیعی از آیینهای محلی در ایران وجود دارد که در سطح محلی، منطقهای، ملی و فراملی (مثل نوروز) برگزار میشوند. آیینهای شاد منطقهای در جشنهای معطوف به سنتهای مذهبی یا آیینهای کار مانند جشن گیلاسچینی که در الموت برگزار میشوند، منطقهای به حساب میآیند.
آیینها را براساس سطوح قلمروی حضور و درگیری جامعه با آنها میتوان طبقهبندی کرد. برخی از آیینها مثل عید غدیر رنگ و بوی مذهبی دارند و گاهی هم آیینهایی با رنگ و بوی فرامذهبی مثل نوروز داریم. برخیهایشان مثل گلاسچینی، فصلی و مربوط به معیشت هستند.
در ایران، تنوع غنی از آیینها وجود دارد که از نظر تقویمی، جغرافیایی و جهانبینیهای بنیادین متفاوت هستند و از این نظر تنوع خوبی داریم.»
موانع کمرنگ شدن رویدادهای شاد ایرانی
او دربارهی موانعی که برای آیینهای شاد ایرانی وجود دارند، گفت «آیینهایی مثل نوروز و چهارشنبهسوری، برای تمام ایرانیان مشترک هستند. یک نمونه از سیاستگذاریهای غلط مربوط به چهارشنبهسوری است. آیینی که محلهمحور بود و به شکل گسترده اجرا میشد. در چند دههی اخیر باعث سرکوب آن و اتفاقا خشنتر شدنش شدند.
آیینهایی هم وجود دارند که میدانیم برای گروهی مهم هستند ولی درعینحال همه میتوانند در آنها سهیم شوند. مثلا ارامنه و مسیحیها با جشن کریسمس در ایران حضور دارند ولی سعی نکردیم جشنهای آنها را به طور ملی رواج بدهیم که همهی ایرانیان در این سنت مسیحی ایرانی شرکت کنند و از آن شادی بهرهمند شوند. متاسفانه بیشتر این نگاه وجود دارد که دین اکثریت تحمیل شود.
دربارهی آیینهای مذهبی چنین تحمیلی وجود دارد و سبب طرد اقلیتهای مذهبی از تقویم ملی و سیاستهای آیینی ملی شده است ولی باید این فرصت را در اختیار اقلیتها قرار داد تا بتوانند جشنهایشان را در سطحی برگزار کنند که بقیه هم در آن مشارکت کنند یا حداقل شاهد آن باشند. عید کریسمس میتواند در سطح ملی برگزار شود اما میبینیم که چنین اتفاقی نمیافتد.»
اشتباهی به نام ماندن اقلیتها در اقلیت | منطق تکصدایی
او در ادامه اضافه کرد «مسئلهی اصلی این است که آیینهای شاد اولویت نظام سیاستگذاری نیستند؛ مثلا در چند سال اخیر دربارهی عید غدیر میبینیم که چرخشی رخ داده است اما هنوز فراگیر نشده است. امکان برگزاری آیینهای محلی غیر از مذهب رسمی (مثل زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان) در ساختار سیاستگذاری فراهم نیست.
اگر چنین امکانی بود، همهی جامعه میتوانستند با این میراث آشنا شوند و شادی را در سطح ملی تجربه کنند. نوعی کمبینی یا بخل در سیاستگذاران وجود دارد که دیگری حق حضور فراگیر نداشته باشد و همیشه در جایگاه فرودست قرار بگیرد!
رسانهی ملی هم میتواند این آیینها را به نمایش بگذارد اما وقتی منطق تکصدایی باشد، نسل جدید هم امکان آشنایی با جشنها را از دست میدهد.
از طرف دیگر ما نوروز یا چهارشنبهسوری را به شکل بینالمللی برگزار نمیکنیم و سعی نکردیم با مهاجران ایرانی خارج کشور برنامهی هماهنگی داشته باشیم. در واقع معمولا تلاش میشود تا آیینهای ملی فراگیر ایرانی فقط محدود به آیینهای مذهبی شیعی شوند.»
نسل جدید کجای ماجراست؟ | صداهایی که ساکت میشوند
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، دربارهی آشنایی نسل جدید با آیینهای تاریخی ایران گفت «نسل جدید نسل نسبتا آگاهی است و آیینها را میداند اما وقتی به آنها اجازهی مشارکت داده نشود، آیینها را فراموش میکنند.
نحوهی سیاستگذاریها به گونهای است که نسل جدید را نسبت به این آیینها بیگانه میکند. این بحران از دلِ نهادهای سیاستگذار و نظام آموزشی برآمده است که کژکارکردیهایی دارند.
مثلا در متون آموزشی مدارس نمیبینید که به یک ایرانی یاد بدهد میتواند ایرانی باشد اما از جشن کریسمس یا جشمی از آیین زرتشتی هم در کنار جشنهای اسلامی و شیعی خوشحال باشد و در آنها مشارکت کند.
البته نسل جدید خودش به جشنهای محلی و جهانی اهمیت میدهد؛ آنها در کنار ولنتاین، یلدا را هم جشن میگیرند. دستگاه رسانهای، آموزشی و فرهنگی ما بینش تکثرگرایانهای ندارند و چندصدایی را به رسمیت نمیشناسند. بقیهی صداها یا مسکوت و بایکوت میشوند یا حق انعکاس و شنیده شدن ندارند.
منطق سیاستگذاری باید به سمتی پیش برود که آیینهای محلی در سطح ملی انعکاس داشته باشند و به آنها اجازهی فعالیت، دیده و شنیده شدن داده شود؛ اگر چنین فضایی ایجاد شود، آیینها پتانسیلِ توسعهی شبکههای اجتماعی را دارند.»
انتهای پیام