خوانش تحریفآمیز از پیام خاتمی – ۱

سرویس سیاسی انصاف نیوز: اصلاحطلبی فراتر از جبهه اصلاحات است؛ این بخش از پیام اخیر محمد خاتمی که پیش از این نیز چند باری بیان شده بود در روزهای گذشته مورد توجه رسانهها و چهرههای سیاسی قرار گرفته است اما آنچه در بیشتر واکنشها دیده میشود نوعی خوانش تحریفآمیز از این پیام است که میتواند در نهایت منجر به نتایج خسارتباری شود.
هنگامی که از اصلاحات و اصلاحطلبان صحبت میکنیم دقیقا منظورمان چه کسانی و چه جریانی است؟ آیا همهی آنها که از سال ۷۶ با چنین عنوانی خوانده شدند همچنان اصلاحطلب هستند و به اصلاحات باور دارند؟!
اقدامات و اظهارات کسر قابل توجهی از کسانی که ذیل این عنوان شناخته میشدند نشانگر پاسخ منفی به این پرسش است و آنها به هر دلیل و دلایلی ترجیح دادهاند که مسیری دیگر را برگزینند و به دنبال تحقق اهدافی که آن را تحول، گذار و مانند آن مینامند باشند که در عمل همان عبور از چارچوب سیاسی موجود معنا میشود.
با تحلیل آماری درصد مشارکت در دورههای اخیر انتخابات هم میتوان به این نتیجه رسید که درصد زیادی از بدنهی اجتماعی جریان اصلاحات ترجیح دادهاند که از صندوق رای عبور کنند و مسیرهای دیگر و یا انفعال را انتخاب کنند.
ممکن است این پرسش مطرح شود که اگر طیفی از اصلاحطلبان، بخشی از جبهه اصلاحات و همینطور درصد زیادی از هوادارانشان این مسیر را برگزیدهاند پس دولت مسعود پزشکیان از کجا آمده است و یا جریانهایی که در انتخابات مجلس در زمستان ۱۴۰۲ در تکاپو بودند چه جریانی هستند؟!
برای پاسخ به این نوع پرسشها باید به همان بخش از پیام محمد خاتمی توجهی دوباره کرد و این بار نه با خوانشی تحریفآمیز بلکه با تکیه بر واقعیات به تحلیل آن پرداخت.
تاکید آقای خاتمی به اینکه اصلاحطلبی فراتر از جبهه اصلاحات است به این معنا نیست که دیگرانی که خود را اصلاحگر و یا تحولخواه میخوانند و در عمل از نظام سیاسی مستقر عبور کردهاند را هم اصلاحطلب بدانیم بلکه این معنا را به ذهن متبادر میکند که باید در میدان نظر و عمل تعریفی از اصلاحطلبی را تبلیغ و ترویج کرد که کسانی که واقعا به اصلاح باور دارند در آن جا بگیرند.
برای توضیح بیشتر باید به زمستان ۱۴۰۱ بازگشت. زمانی که گمانهزنیها دربارهی احتمال تشکیل شورای میانهروها مطرح شد. شورایی که هدف آن نقشآفرینی به عنوان یک لنگر اطمینانبخش برای جامعه در حوادث مختلف بوده است. نکتهی حائز اهمیت این شورا ترکیب معنادار افراد حاضر در آن بود: حسن روحانی، محمد خاتمی، حسن خمینی، علی لاریجانی و علیاکبر ناطق نوری.
افراد حاضر در این شورا فارغ از آنکه در گذشته چه نگاه و چه صدایی داشتند در لحظهی اکنون میانهروی را نمایندگی میکنند؛ میانهروی که معنای ساده و سرراست آن همان باور به اصلاح به معنای واقعی آن است.
اما واکنش طیفی از اصلاحطلبان که به این معنا دیگر باوری ندارند در برابر کنشگری شورای میانهروها تاکید و تکرار این جمله بود که روحانی و ناطق و لاریجانی (و گاه سیدحسن خمینی) اصلاحطلب نیستند پس چنین شورایی کارآمد نخواهد بود.
این رویکرد منفینگرانه به شورای میانهروها در حالی مطرح شده و میشود که محمد خاتمی که از او به عنوان لیدر جریان اصلاحات نام برده میشود چند سال است بر این جمله تاکید دارد که اصلاحطلبی فراتر از جبهه اصلاحات است.
اینطور به نظر میآید که اصلاحطلبی به معنای آنچه در سال ۷۶ و پس از آن مطرح بود و رفته رفته تغییر مسیر داد همان میانهروی سالهای اخیر باشد. حضور ۱۰۰ نمایندهی میانهرو در مجلس که اغلب آنها از همراهان علی لاریجانی بودهاند و همینطور آنچه در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ گذشت حاصل تلاش میانهروهایی بود که از نگاه برخی در جبهه اصلاحات نباید آنها را به حساب آورد.
/پایان بخش اول/
انتهای پیام
یک جمله ای ابولفتح درسریال هزاردستان میگفت جالب بود. وقتی انجمن مجازات به شعبون خان دستور داده بود که رضا خوشنویس (مشایخی) و ابولفتح (علی نصیریان) را بکشد، ابولفتح میگفت هزاردستان انجمن مجازات را خریده است (به این مضمون).
نقل اصلاحات و دوم خرداد است.
مردم از لج کارگزاران و رفسنجانی به خاتمی رای دادند و مشهور بود که ناطق نوری ادامه رفسنجانی است.
ولی جالب اینجاست که کارگزاران با مهارت پشت خاتمی قرار گرفت و در کابینه خاتمی در پست های مهمی بودند (وزارت نفت، بانک مرکزی، کشاورزی، صنایع “جهانگیری”، ارشاد “مهاجرانی”، مسکن”عبدالعلی زاده” ووو). بعد هم با زرنگی تمام درسال ۸۸ آقای رفسنجانی شد ناجی اصلاحات (کسی که بهش میگفتند عالیجناب سرخپوش) و…
الان هم کابینه روحانی (دست راست آقای رفسنجانی) همه کاره در کابینه آقای پزشکیان است.
باید گفت هزاردستان، اصلاحات را خریده است.